تعارض آموزههای فلسفی ـ اخلاقی با آموزههای دینی در مسئله قربانی
ابراهیم احمدیان
عید قربان، بهانهای شد برای اظهار نظر کاربران فضای مجازی در ایران و برخی کشورهای دیگر همچون ترکیه درباره کشتار چارپایانی مانند گاو و گوسفند در این روز.
چند سالی است که فعالان حقوق حیوانات و گروههای دیگری از اقشار مختلف مردم در بسیاری از کشورهای اسلامی، جریانی خودجوش را آغاز کردهاند که کشتار حیوانات با چنین حجمی را نقد میکند. امسال همچون چند سال گذشته، برخی اشخاص نیز که از اساس با دین و شعائر دینی مخالفاند، در این فضا دست به فعالیت زدند و بر غیرعقلانی و خشونتبار بودن دین و مذهب تاکید کردند. در این میان قطعههای ویدئو و تصاویری از کشتار گاو و گوسفند و شتر، که به ظاهر حاکی از بیرحمی و خشونت علیه حیواناتاند، صفحههای مجازی را پر کردند. برخی دیگر با این که خود دیندار و مسلماناند در جمع منتقدان حاضر شدند. آنها گفتند و نوشتند که کشتار با این کیفیت و کمیت ضروری نیست و میتوان برای امر قربانی دست کم در بیشتر موارد، جایگزینی پیدا کرد و قربانی حیوان فقط برای شخص حاجی و با شروط خاص خود و در مکه واجب است و لزومی ندارد در این روز، در دیگر نقاط جهان نیز به بهانه عید قربان دست به کشتار زد و کشتار را هم به نمایش گذاشت. برخی دیگر از دینداران و طرفداران قربانی حیوانات، دست به توجیه زدند و برای کشتار حیوانات قربانی دلیل و شاهد دینی و غیردینی آوردند.
به نظر میرسد که قربانی حیوانی، با کیفیت و کمیت فعلی، تبدیل به یک مسئله علیه اسلام شده و در آینده نیز بیشتر مطرح خواهد شد. برخی دینداران معتقدند که فقیهان و علاقهمندان به اسلام باید برای این مسئله چارهای بیندیشند؛ البته چارهای که افکار عمومی فعلی جهانیان را قانع کند. جوابهایی که فقط دینداران را قانع میکنند و حالت دروندینی دارند، در اینجا چندان به کار نمیآیند. از این مهمتر، ما در مقابل یک «عمل» قرار داریم یعنی کشتاری که سالانه اتفاق میافتد و همه میبینند و با وسایل ارتباط جمعی جدید، ابعادش را مخابره میکنند و سخن گفتن و توجیه گفتاری برای چنین عملی به تنهایی راهگشا نیست. به باور اینان، شاید بتوان از راههای دیگری وارد شد و صورت مسئله را نه با توجیهات لفظی پاک کرد بلکه در عمل، خود مسئله را تا اندازهای حل نمود یا کمکی به حل آن کرد و راهی نو برایش گشود. امید این دغدغهمندان دینی به این است که شاید در فقه و شریعت اسلامی بتوان مفرّب یپیدا و از کشتار بزرگ روز عید قربان جلوگیری و یا دست کم آن را محدود به مراسم حج و سرزمین حجاز کرد. در روزگاری که به حقوق حیوانات تا این اندازه توجه میشود و افکار عمومی نسبت به آن بسیار حساس است و گیاهخواری روز به روز طرفداران بیشتری پیدا میکند و حتی ایدۀ حذف یا ـ حداقل به دلایل پزشکی و زیست محیطی ـ محدود کردن مصرف گوشت جان گرفته و از طرف دیگر، گروههای به ظاهر مسلمانی مانند داعش پرچم بیرحمی و خشونت را به نام اسلام بالا بردهاند، نمیتوان مسئلهای مانند قربانی را نادیده گرفت.
در متون دینی اسلام، قربان به معنای قتل و کشتار نیست؛ بلکه معنای آن نزدیکی به خدا است. بنابر منابع اسلامی، برای نزدیک شدن به خدا راههای دیگری هم هست؛ راههایی که به باور منتقدان یادشده، نه تنها باعث بدنامی اسلام نمیشوند که به حل پارهای معضلات جوامع نیز کمک میکنند مثلا کمک و امداد به نیازمندان و حادثهدیدگان، صدقه مالی و جانی و نظائر آن . معالاسف، با وجود این همه صالحات باقیات، کشتار حیوانات ، به دلایل گوناگون، تبدیل به نمود اصلی و بارز قربان شده است.
به نظر نگارنده، این مسئله به لحاظ اخلاق و فلسفه اخلاق نیز شایان بررسی است که مهمتر از لحاظات دیگر است. فارغ از این که کشتار در تبلیغ علیه دین به کار میآید یا نه، باید پرسید که کشتار حیوانات ـ فی نفسه ـ چقدر اخلاقی است و آیا وجهه اخلاقی انسان را به عنوان موجودی اخلاقی لکهدار نمیکند؟ این مسئلۀ چند سال اخیر نیست و چند دهه است که در حوزه اخلاق مطرح است. به نظر میرسد اگر از متون دینی که کشتن برخی حیوانات را روا شمردهاند، بگذریم، به لحاظ اخلاقی، کشتار حیوانات هیچ مجوّزی ندارد. معضلی که آدمها در روزگار فعلی به لحاظ اخلاقی با آن رو به شدهاند، این است که هیچ گونه بهرهکشی یکطرفه از دیگران چه آدم و چه حیوان مجاز و روای اخلاقی به نظر نمیرسد. درست است که در روزگار جدید، این باور پای گرفته که ما با «اخلاق»ها رو به روییم و نه «اخلاق» ولی بنابر غالب مکاتب اخلاقی و وجدان عمومی اخلاقی بشر در روزگار حاضر، حبس و کشتن حیوانات همان اندازه زشت است که حبس و کشتن آدمها. مسئله کشتار حیوانات تنها دامانگیر مسلمانان نیست و این عمل در همه جوامع بشری هر روز تکرار میشود. امروزه، این معضل، در واقع، دامانگیر انسان و انسانیت او است از آن جهت که موجودی اخلاقی است. اما تا آنجا که به اسلام مربوط است، یک مسئله مهم برای دینپژوهان، فقیهان و به خصوص فقیهانی که دغدغه زمان و روزگار را دارند، میتواند حل مسئله تعارض میان آموزههای دینی و اخلاق جدید در موضوع کشتار حیوانات باشد.
این توقع بیجایی است که مسایل درون دینی وفقهی باید برای افراد خارج از دین قابل فهم و توجیه پذیر باشد. مسایل تخصصی یک علم فقط برای کسانی که به اصول آن علم آگاهی دارند توجیه پذیر است. چه دلیلی از این مهمتر است که اطاعت از خالق نباید تحت تاثیر سلیقه ها و احساسات قرار بگیرد.
با تشکر از نگارنده و سپاس از قلم روان ایشان؛ بنده نگاه آقای دکتر احمدیان را به مسئله از زاویه ای جدید و نو می ستایم.
یک نکته:
اینکه تمام مسائل را با شاقول اخلاق ـ آن هم با منشأ غربی اش ـ ارزیابی کنیم پسندیده و زیبا نیست چون اگر در این معرکه عقب نشینی کنیم فردا به تک تک آیات ما گیر می دهند و خواهان حذف برخی آیات قرآن خواهند شد. من جمله خواهند گفت که خدا ـ العیاذ بالله ـ کار اشتباهی کرده که فرمان داد حضرت ابراهیم فرزندش را بکشد و حضرت ابراهیم هم اشتباه بزرگی مرتکب شد که چاقو بر زیر گلوی فرزندش گذاشت و با قساوت قلب کشید! یا حتی به حضرت خضر هم گیر می دهند که بی خود کردی که انسانی را کشتی و ……
به هر حال هر دینی برای خود جهان بینی و تاریخ کهن خاص خود را دارد. همچنین پاسبانانی ـ علما و مراجع ـ هم برای این دین در هر دوره وجود دارد که مومنین را از افراط ها و کج روی ها برحذر می دارند. حال غربی ها و اخلاق مدارها از برخی زوایای دین ما خوششان بیاید یا نیاید! ما کار خود را خواهیم کرد. یه قول عوام “عیسی به دین خود موسی به دین خود”.
درود
با تشکر از نگارنده و سپاس از قلم روان ایشان؛ بنده نگاه آقای دکتر احمدیان را به مسئله از زاویه ای جدید و نو می ستایم.
یک نکته:
اینکه تمام مسائل را با شاقول اخلاق ـ آن هم با منشأ غربی اش ـ ارزیابی کنیم پسندیده و زیبا نیست چون اگر در این معرکه عقب نشینی کنیم فردا به تک تک آیات ما گیر می دهند و خواهان حذف برخی آیات قرآن خواهند شد. من جمله خواهند گفت که خدا ـ العیاذ بالله ـ کار اشتباهی کرده که فرمان داد حضرت ابراهیم فرزندش را بکشد و حضرت ابراهیم هم اشتباه بزرگی مرتکب شد که چاقو بر زیر گلوی فرزندش گذاشت و با قساوت قلب چاقو را کشید! یا حتی به حضرت خضر هم گیر می دهند که بی خود کردی که انسانی را کشتی و ……
به هر حال هر دینی برای خود جهان بینی و تاریخ کهن خاص خود را دارد. همچنین پاسبانانی ـ علما و مراجع ـ هم برای این دین در هر دوره وجود دارد که مومنین را از افراط ها و کج روی ها برحذر می دارند. حال غربی ها و اخلاق مدارها از برخی زوایای دین ما خوششان بیاید یا نیاید! ما کار خود را خواهیم کرد. یه قول عوام “عیسی به دین خود موسی به دین خود”.
درود
اینکه پاسخ مطلب را با توجه به اصو ل اثبات شده دینی بدانیم مفید و در مواردی لازم است. ولی در مواجه شدن با کسانی که هنوز این اصول را نمی دانند اموزش انها باید سیر منطقی داشته باشد.
اصول اثبات شده دینی؟ واقعا شما فکر می کنید اصولی هستند که اثبات شده اند؟ شما فرضیه و توجیه را با اثبات یکی فرض کرده اید دوست عزیز.
سپاسگزارم از نظرات دوستانم. استفاده کردم.