آیا در آینده فرزندانمان را «سفارشی» به دنیا خواهیم آورد؟
جیم دنیسون
چندی پیش پزشکان امریکایی به یک زوج اردنی در مکزیک کمک کردند تا نوزاد پسری را به دنیا بیاورند. آنچه امروز خبرساز شده این نیست که سه ملّت در این اتفاق دست داشتهاند، بلکه آن است که سه والد در این ماجرا سهیم بودهاند!
تکنولوژی نه فقط تولید تخمکهای دستکاریشده، بلکه تولید اسپرمهای دستکاریشده را نیز امکانپذیر ساخته است. برای مثال بانک اسپرم لندن برنامهای برای گوشیهای همراه منتشر کرده است که به زنان این امکان را میدهد تا اهداکنندههای اسپرم را بر اساس قومیت، شغل، تیپ شخصیتی، رنگ چشم و غیره غربال کنند. همچنین آنها میتوانند برنامه را طوری تنظیم کنند که وقتی اهداکنندهای با مشخصات مطلوبشان در دسترس بود، به آنها اطّلاع دهد.
در حال حاضر پزشکان میتوانند از قبل والدین را آگاه سازند که آیا حامل ژنهایی که منجر به سندروم داون، فیبروز کیستیک، اسپینا بیفیدا، بیماری سلول داسیشکل، بیماری تای ساکس و اختلالات دیگر میشود هستند یا خیر. میتوانیم روزی را تصوّر کنیم که اشخاص همسر خود را براساس ظرفیتهای ژنتیکی و قابلیت تولیدمثلشان انتخاب خواهند کرد.
تاکنون میلیونها نوزاد از طریق لقاح مصنوعی متولّد شدهاند. از این طریق دانشمندان میتوانند وجود بیماریهای گوناگون را در جنینها مورد آزمایش قرار دهند، سپس جنینهای سالم را کشت کنند و بقیه را فریز کنند یا کنار بگذارند. بهزودی این امکان به وجود خواهد آمد که مواردی مثل هوش و ساختمان جسمی نیز مورد آزمایش قرار بگیرد.
تولید نوزادان سفارشی پیامدهای اخلاقی گوناگونی دارد:
یکم. اگر (مانند من) اعتقاد داشته باشید که حیات زمانی آغاز میشود که اسپرم و تخمک به یکدیگر ملحق میشوند، از دیدگاه شما نیز جنینهایی که در آزمایشگاهها تولید میشوند انسان محسوب خواهند شد. لذا کنار گذاشتن یا فریز کردن آنها به خاطر بیماری یا مسائل دیگر، عملی غیراخلاقی تلقّی خواهد شد.
دوم. لقاح مصنوعی مستلزم هزینههای سنگین و شرایط آزمایشگاهی دشواری است. بنابراین صرفاً زوجین و کشورهای متموّل قادر به تولید سفارشیِ فرزندان خود خواهند بود و فرهنگهای ضعیفتر از این امکان بیبهره خواهند ماند. لذا به این ترتیب شکاف بین ثروتمندان و فقرا به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت.
سوم. در این رابطه، موضوع وقوع پیامدهای غیرعمد بسیار پررنگ است. دنیای بدون کودکان سندوم داون چگونه خواهد بود؟ تصمیمات پزشکی فعلی چه تأثیری بر نسلهای آتی خواهد داشت؟ آیا این به منزلۀ «بازی کردن با خدا» نیست؟
من شخصاً معتقدم که لقاح مصنوعی که به زوجین نابارور کمک میکند تا صاحب فرزند شوند، فنآوری فوقالعادهای است. اما معتقدم که زوجین باید هر جنینی را که تولید میکنند کشت کنند. و معتقدم که ما باید از تن دادن به وسوسۀ استفاده از لقاح مصنوعی و یا فنآوری ژنتیکی برای ارتقای ویژگیها و استعدادهای فرزندانمان خودداری کنیم.
تنها خدا است که آفریننده و بخشندۀ حیات است. میتوانیم در مقام نیایش با حضرت داوود همنوا شویم که به درگاه خدا دعا میکرد: "تو را ستایش میکنم، چراکه مرا به طرزی شگفت آفریدهای" (مزمور 139: 14). حق با مکس لوکادو (Max Lucado) است: "وجود ما یک اتّفاق و تصادف نبوده است. ما به طور عمده تولید نشده و محصول خطّ مونتاژ نبودهایم! بلکه سازندۀ توانمندمان ما را سنجیده و آگاهانه طرّاحی کرده، موهبتها و استعدادهای خاصی به ما بخشیده و با مهربانی ما را به دنیا منتقل کرده است."
آخرین مرتبهای که به خاطر وجود و حیات ابدی خود به درگاه آفریدگار شکرگذاری کردیم چه زمان بوده است؟
این نوع استدلال انسان را به یاد زمانی میاندازد که هزاران نفر بر اثر ابتلا به عفونت از بین میرفتند و بعد از کشف پنی سیلین، شمار قابل توجهی از آنها از مرگ نجات پیدا کردند، در آن زمان هم احتمالاً کسانی بودند که نجات انسانها از مرگ را دخالت در کار خدا و سرنوشتی میدانستند که خدا برای انسان در نظر گرفته است.
در زماننا حاضر، علم از پنی سیلین به امکان تولید کودکان بدون مشکل رسیده، و احتمالا در آینده امکان تولید کودکانی را فراهم میاورد که از بهره هوشی، یا زیبایی بهخصوصی بهرهمند باشند، این کار به هیچ عنوان دخالت در کار یا هر چیز دیگری نیست .
این پیشرفت فقط نشاندهنده این مطلب هست که انسانها هر روز چیز جدیدی کشف میکنند تا دنیای بهتری را خلق کنند.
و اگر خدا با این کار انسان مشکلی داشت، احتمالاً خلقتش را طوری قرار نمیداد که انسان ها بتوانند در آن دستکاری داشته باشند.