معاون فرهنگی وزارت ارشاد: با برنامه های ضربتی نمی‌توان به گفتمانی ریشه‌دار رسید

اعتماد در شماره امروز از پتانسیل عظیم کشور در جذب گردشگران مذهبی نوشته و به تبیین جایگاه اقتصاد مقاومتی در گفتمان فرهنگی پرداخته است.

معاون فرهنگی وزارت ارشاد: با برنامه های ضربتی نمی‌توان به گفتمانی ریشه‌دار رسید
اعتماد در صفحه 7 گزارش عاطفه شمس و محسن آزموده از «آیین گشایش سلسله نشست‌های جایگاه اقتصاد مقاومتی در گفتمان فرهنگی ایران» را منتشر ساخته و به نقل سخنان سیدعباس صالحی، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، غلامرضا غفاری، رییس دانشکده علوم اجتماعی، حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا و ناصر فکوهی، استاد دانشگاه تهران پرداخته است.
 
سیدعباس صالحی با اشاره به برداشت های متفاوت از بحث اقتصاد مقاومتی، در توصیف آن گفت: «اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که در تکانه‌های خارجی و داخلی با رکود، بحران و احتمالا با فروپاشی اقتصاد ملی مواجه نشود بلکه تاب آور، مقاوم و حتی رو به رشد حرکت کند.»
 
او با اشاره به مطرح بودن این بحث در سطح جهانی افزوده است: «در سطح ملی در سال ۱۳۸۹ نخستین تعبیرهای اقتصاد مقاومتی را در بیانات مقام معظم رهبری می‌بینیم، بعد به برخی بحث‌های سیاستگذاری تبدیل می‌شود تا بهمن سال ۹۲ که این سیاست‌ها در ۲۴ ماده ابلاغ می‌شود. بند ۲۲ این سیاست‌های ۲۴ گانه بحث گفتمان‌سازی است؛ اینکه بحث اقتصاد مقاومتی به یک گفتمان ملی تبدیل شود و این بند ۲۲ در ۱۲ برنامه ملی که از ناحیه دولت ارایه شده به نهادهای فرهنگی مثل وزارت فرهنگ، ارشاد و صدا و سیما و مجموعه‌هایی مانند آنها واگذار شده است.»
 
صالحی در اشاره به اغلاط رایج در پروسه گفتمان‌سازی تصریح کرده است: «این اغلاط رایج که در دهه‌های متوالی به آن گرفتار بودیم؛ مثل اینکه تصور کنیم ادبیات رسمی یعنی گفتمان‌سازی، یعنی اگر مسوولان حکومت و سیاستمداران، تعبیری را زیاد تکرار کردند آن گفتمان تولید شده است، مغالطه تکرار یک تعبیر در ادبیات رسمی و آن را به کل جامعه تعمیم دادن. همچنین اینکه اگر ما واژه‌ای را تکرار کردیم، این تکرار به معنای گفتمان‌سازی است. اگر بسامد واژگانی را زیاد کردیم یعنی گفتمان‌سازی کرده‌ایم.»
 
 معاون فرهنگی وزیر ارشاد همچنین افزوده است: «غلط دیگر این بوده است که پایگاه و خاستگاه گفتمان‌سازی باید کنش‌های اختیاری و آگاهانه باشد نه کنش‌های اجباری و دستوری، کنش‌های موقتی و دیرپا که بعد از مدتی به ضد خود تبدیل می‌شوند. گفتمان‌سازی باید بر پایه انتخاب و اختیار باشد نه بر اساس اجبار یا دستورات بخشنامه‌ای و رسمی. غلط بعدی این بود که فکر می‌کردیم صرف دادن اطلاعات و آگاهی کفایت می‌کند در حالی که اطلاعات و آگاهی، بخش کوچکی از مواد لازم گفتمان‌سازی است، ما نسبت به خیلی از مسائل اطلاعات داریم اما رفتار و هنجار نداریم و در نهایت انتظار تولد زودرس است، اینکه ما تصور کنیم در یک دوره کوتاه گفتمانی شکل می‌گیرد، در حالی که با برنامه ضربتی و عجله‌ای نمی‌توان گفتمان ریشه‌دار ایجاد کرد. اگر بحث اقتصاد مقاومتی را به عنوان یک رویکرد ملی و ضروری در نظر بگیریم و نه یک نگاه سیاسی و مقاومت، به تبع باید کارهایی انجام داد که بخشی از آنها در حوزه فرهنگ بوده و یکی از آن کارها گفتمان‌سازی است.»

او در ادامه بر پنج مولفه به عنوان دال‌های مرکزی اقتصاد مقاومتی تاکید کرده و آنان را چنین فهرست نموده است: «اول، درون‌زایی و نه درون‌گرایی. دوم، برون‌گرایی، به معنای تعامل سازنده با تمام جهان. سوم، مردمی بودن به معنای اینکه مردم نقش‌آفرین اقتصاد باشند. چهارم، عدالت‌محوری، به این معنا که آحاد مردم از دستاوردهای اقتصادی بهره‌مند شوند و فرصت‌های برابر برای همگان ایجاد شود و پنجم، دانش‌بنیان بودن، به این معنا که به جای اتکا به منابع طبیعی که زودگذر است به دانش و تفکر اتکا شود.»
 
صالحی معتقد است اگر این پنج مولفه مرکزی رعایت شود، سه مساله اهمیت پیدا می‌کند: «نکته اول این است که گفتمان کلان اقتصاد مقاومتی در منظومه‌ای باید به خرده گفتمان‌هایی تبدیل شود و نظریه و کاربردهای آنها نیز شکل بگیرد…. نکته دوم اینکه آگاهی سهم محدودی را در شکل‌گیری گفتمان اجتماعی ایفا می‌کند و بخش زیادی بر اساس سیستم نردبان منفعت و احساس منفعت است…. نکته سوم، نقش نخبگان در گفتمان‌سازی است. نخبگان می‌توانند نقش‌های متنوعی را در گفتمان‌سازی بر عهده بگیرند. فلسفه این نشست‌ها نیز همین است. اینکه ما چگونه در فرآیند بهره‌وری از آرای نخبگانی در گفتمان‌سازی استفاده کنیم، سهمی که کم و بیش مغفول است.
 
او با تاکید بر لزوم مشارکت نخبگان فراسیستمی علاوه بر نخبگان رسمی خاطرنشان ساخته است:‌ «اقتصاد مقاومتی زمانی شکل می‌گیرد که واقعیت‌های چالشی ما به مردم ارایه شود و مردم بدانند که ما در کجا قرار داریم…. مشارکت نخبگان می‌تواند کمک کند که جامعه واقعیات را از پایگاه دیگری بفهمد.»
 
صالحی نکته مهم دیگر در سهم نخبگان را، به چالش و پرسش کشیدن مفروضات رایج دانسته و بیان داشته است: «این مفروضات که گاه ممکن است در فضای جلسات و تصمیم‌گیری‌ها، به اعتبار یک تواتر و اجماع دورمیزی، اقناعی را نیز به وجود آورد، ممکن است در فضای دیگری، پرسش‌های جدی‌ای را به همراه داشته باشد و این امکان را پدید می‌آورد که ما با سوالات تازه و مفروضات جدید نزدیک‌تر شویم. سهم نخبگان در نهادسازی مدنی نیز مهم است. نهادهای صنفی، مدنی و اجتماعی می‌توانند این حرکت‌های گفتمانی را هم در کلان پروژه اقتصاد مقاومتی و هم در خرده‌گفتمان‌ها به پیش ببرند و افکار عمومی را به میدان آورده و هدایت کنند و در نهایت، نقش نخبگان به عنوان نهاد میانجی مردم و دولت مهم است.»
 
معاون فرهنگی وزیر ارشاد با اذعان به بد متولد شدن واژه اقتصاد مقاومتی گفته است: «متاسفانه از آنجا که سال‌های تولید واژه اقتصاد مقاومتی در دوره خاصی و در دوران شدت تحریم‌ و رویدادهای دیگر اتفاق افتاد، این واژه بد و سیاسی متولد شد. به این معنا که رویکرد اقتصاد جنگی و تحریمی است و با این تعبیرها تفسیر شد نه به عنوان رویکردی که پشتوانه‌های نظری مهمی دارد و می‌تواند بیشتر نیز داشته باشد و می‌تواند به اجماع‌سازی ملی در رویکردها منتهی شود. به خاطر این بد متولد شدن و اینکه اقناع‌های ما، دون سیستمی است، نخبگان در این موضوع خوب به میدان نیامدند و این یکی از اتفاقاتی است که در ارتباط با اقتصاد مقاومتی افتاده است. یکی از دلایلی نیز که سبب شد این مشارکت با دانشگاه تهران و دانشکده علوم اجتماعی برای ما به ‌طور جدی احساس شود همین بود که بالطبع، این رویکرد ملی اگر با مشارکت نخبگان همراه نشود، بدون شک عقیم خواهد بود.»

رابطه اقتصاد و فرهنگ
 حسین راغفر، یکی از مشکلات اساسی را رابطه همواره فرهنگ و اقتصاد دانسته و معتقد است سه نگاه به رابطه اقتصاد و فرهنگ وجود دارد؛ گروهی، اقتصاد را عمدتا جدای از فرهنگ و بدون ارتباط با آن می‌دانند…. گروه دوم، اقتصاد را پایه اصلی جامعه می‌دانند و می‌گویند که فرهنگ چیزی جز روبنای این ساخت تولید در جامعه نیست. اما گروه سوم، قایل به ارتباط تعاملی اقتصاد و فرهنگ با یکدیگر هستند.

او با تاکید بر اینکه هدف سیاستگذاری، حفظ کرامت مردم است، گفته است: «اکثریت جامعه از بی‌اخلاقی شکایت می‌کنند و این بی‌اخلاقی ناشی از این سیاست‌های اقتصادی است که فقط گروه خاصی توانسته‌اند در آن برنده باشند. کسانی که هیچ تعلق‌خاطر و احساس مسوولیتی نسبت به بقیه جامعه ندارند و همگی در خارج از کشور خانه و سرمایه دارند و این ریشه بسیاری از فسادها در حوزه سیاستگذاری بخش عمومی است….»
 

دموکراتیزه کردن کیفی
ناصر فکوهی نیز در بخشی از سخنرانی خود به مساله دموکراتیزه کردن فرهنگ پرداخته و بر این باور است که در سالیان گذشته، به این موضوع از نظر کمی پرداخته شده و نه کیفی. او افزوده است: «اینکه ما دانشجو و دانش‌آموز بیشتری داشته باشیم، مثبت است اما باید کیفیت را نیز ارتقا بخشید و بدون کیفیت، کمیت معنا ندارد و اولویت باید با کیفیت باشد….»
 

 
۳هزار مکان مذهبی کشور، چشم انتظار گردشگران مذهبی
روزنامه اعتماد در صفحه 16 یادداشت «پتانسیل‌های پررنگ گردشگری مذهبی در کشور» به قلم الهام معینی جزنی را منتشر ساخته و با اشاره به برگزاری مراسم و آیین‌های مذهبی ادیان مختلف در بیش از ۳هزار مکان مذهبی و مقدس کشور، بر وجود قابلیت‌های فراوان برای گردشگری مذهبی تاکید کرده و نوشته است: «اگر برای این مراسم ها تبلیغات موثری شود، هر ساله می‌توانند تعداد زیادی از گردشگران داخلی و خارجی را به سوی خود جلب ‌کنند.»
 

او با بیان تفاوت گردشگری مذهبی و گردشگری زیارتی افزوده است: «از آنجا که مذاهب گوناگون، علاوه بر مراسم‌های معنوی که در تاریخ‌های خاصی برگزار می‌شوند، باعث شکل‌گیری بسیاری از میراث‌های معماری و هنری هم هستند، لذا خالی از لطف نیست که گردشگری مذهبی را با گردشگری فرهنگی بی‌ربط ندانسته و توسعه آن را از دو بعد مذهب و فرهنگ موردمطالعه جدی قرار داد؛ کاری که سالیان متمادی است، واتیکان به عنوان یکی از نقاط گردشگری مذهبی، از آن نهایت استفاده را برده و بر اساس آمار اعلام شده در ۱۰ سال گذشته، رشد گردشگری دوبرابری را تجربه کرده است.»

دیگر عناوین برگزیده «اعتماد» امروز:
 
قدس شرقی به عنوان میراث جهان اسلام ثبت شد/ پس از تایید نهایی قطعنامه یونسکو درباره رد ارتباط یهودیان با مسجد‌الاقصی و دیوار البراق در شورای اجرایی این سازمان، این قطعنامه از سوی یونسکو به نفع فلسطین تصویب و قدس شرقی به عنوان میراث جهان اسلام ثبت شد.

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.