تکلیف عالم دینی در قبال نادیده گرفتن بخشی از واقعه کربلا چیست؟
شرق در این شماره گفتگو با محمد سروش محلاتی را به چاپ رسانده و در کنار یادداشتی از محمدعلی زم درباره فرهنگ، به بسته بودن راه حضور عالمان واقعی علوم انسانی در رسانه ملی انتقاد کرده است.
روزنامه شرق در صفحه ۶ گفتگوی مرجان توحیدی با حجت الاسلام محمد سروش محلاتی در مورد سخنان پیشین او درباره «مذاکرات امام حسین و عمر بن سعد» را منتشر ساخته و از خط قرمزهای امام حسین(ع) سخن به میان آورده است.
سروش محلاتی در این گفتگو به این نکات اشاره داشته است:
– این بحث مذاکره موضوعی نیست که در برخی منابع نوشته شود و برخی بخواهند آن را انکار کنند. روشن است که این ملاقاتها خصوصی بوده و بهطور محرمانه برگزار شده است. ما مستقیما از امام حسین(ع) دراینباره نقلقولی نداریم و اینکه راوی دیگری هم در آنجا حضور داشته باشد، چنین چیزی در اختیار نداریم. تنها چیزی که در اختیار داریم، نقلقول «عمر بن سعد» است که به نحوی میشود از کلام او استفاده کرد که چه چیزی گفته است.
– چون از امام حسین(ع) در این زمینه سوءاستفاده میشود، من وارد شدم و قسمتهایی از تاریخ را که کمتر خوانده میشود، خواندم؛ نه برای اینکه اثبات کنم مذاکره حق است. عنوان صحبت من هم همین بود «امکان یا امتناع»؛ هرگز من دنبال این نبوده و نیستم که اثبات کنم امام حسین(ع) مذاکره کرده است. من میخواهم بگویم امکان این راه برای امام حسین(ع) بوده و این موضوع هم از نظر تاریخی و هم از نظر کلامی ثابت است.
– وقتی دشمن مردم را به سمت خود جلب کرده است و بر اثر تهدید و تطمیع مردم عقبنشینی کردند و امام حسین(ع) هم تنها مانده، اینجا اصل حرکت امام انکار نمیشود؛ بلکه به اقتضای شرایط و امکاناتی که به تازگی دارد، امربهمعروف و نهیازمنکر را دنبال میکند. آن زمان در آن شرایط و در ابتدای حرکت، آن طرح وجود داشت، الان دیگر به آن شکل امکان اجرای طرح وجود ندارد؛ هرچند امام به تناسب شرایط جدید قطعا تکلیف را به شکل دیگری ادامه میداد؛ ولی آیا امربهمعروف فقط یک روش و شیوه دارد؟
– بحث و تحلیل آیتالله بهجت، از امام حسین(ع) این است که خط قرمز امام، تسلیم بود در برابر عبیدالله و هیچ خط قرمز دیگری مطرح نبود. ایشان برخی از مورخین را نقد میکنند. امام حسین(ع) تنها چیزی که نفی میکرد، این بود که من تسلیم عبیدالله نمیشوم. بقیه راهها باز بود و میتوانست هرکدام را انتخاب کند؛ ولی فرصت ندادند.
– در گرایشهای مختلف، پیوسته ما با این مشکل مواجهه بودهایم که گزینشی عمل میکردیم و میکنیم و نتیجه آن این است که از تاریخ برای اهدافی که خودمان از قبل تعریف و انتخاب کردهایم، استفاده میکنیم. درحالیکه این روش، روش درستی نیست. این مسئله به تاریخ هم اختصاص ندارد؛ همین بلایی که سر سنت، سیره و تاریخ ائمه آوردهاند، سر قرآن هم آوردهاند؛ بین اینها فرقی وجود ندارد.
– بخشهایی از واقعه کربلا را به عمد نادیده میگیرند که منابع آن وجود دارد. تکلیف یک عالم دینی چه روشنفکر و چه غیرروشنفکر، چیست؟ آیا این نیست که قسمتهایی را که خوانده نشده نمیشود یا بناست خوانده نشود یا کسی متوجه آن نشود، قرائت کند؟ این قرائت، در برابر فضایی است که به وجود میآید.
روایتی از برجسته شدن فعالیتهای دینی در حوزه فرهنگ
شرق در صفحه ۱ یادداشت محمدعلی زم، رئیس پیشین حوزه هنری با عنوان «گیر فرهنگی یا گیر به فرهنگ» را به چاپ رسانده و با تاکید بر اینکه «انقلاب اسلامی با وجود ماهیت فرهنگیاش، تاکنون نتوانسته با فرهنگ کنار بیاید» نوشته است: «برخی از وزرای ارشاد مجبور بودند با درک شرایط سیاسی به حداقل کارکرد حوزه فرهنگ و هنر بسنده کنند و گاه با برجستهکردن فعالیتهای دینی در حوزه فرهنگ، میخواستند از پیکان انتقاداتی که به سویشان پرتاب میشد جان را سالم، به در برند؛ که گاهی این جان بهدربردنها به قیمت ازکارانداختن دیگر وجوه اصلی فرهنگ و اعتلای هنر بود.»
او در بخشی از این یادداشت می نویسد: «نظام جمهوری اسلامی بهدرستی همه دستگاههای فرهنگی را رصد میکند و به کوچکترین انتصابها و حرکتهای نامطلوب آنها واکنش نشان میدهد و در انجام وظایف آنها اعمال سیاست و دخالت مستقیم میکند و با اظهارات و اعمال فشارهای خود تعویض و تغییرها را هدایت میکند، اما هیچ دستگاه و نهاد و شورا و مجلس و محفلی مسئولیت نتایج فرهنگی دستگاهها و کشور را نمیپذیرد و همگان فقط نسبت به وضعیت کلان فرهنگ کشور منتقد هستند!»
زم که معتقد است همه، شجاعت گیردادن به فرهنگ را پیدا کردهاند، گیرها را از منظر ناشیگری، اظهارنظرهای غیرکارشناسانه، آمیخته به هوس، گرایشهای سیاسی و طمعورزیهای اقتصادی دانسته و آورده است: «تا چرخ فرهنگ، به این روال میچرخد انتصاب و استعفای جنتیها هیچ مشکلی از مشکلات فرهنگ را حل نخواهد کرد. برای وزیر محترم پیشنهادی رئیسجمهور آرزو و دعا میکنیم که با خود «امید»ی همراه داشته باشد و کشتی بهگلنشسته فرهنگ را صالحانه، حکیمانه و هنرورزانه «تدبیر» و مدیریت کند.»
راه حضور عالمان واقعی علوم انسانی در رسانه ملی بسته است
این روزنامه در صفحه ۱۲ یادداشت «انتشار ناآگاهی از رسانه ملی» به قلم احمد میراحسان، منتقد سینما را به چاپ رسانده و به نقد برنامه هفت پرداخته است.
او یکی از آسیبها و ابتلائات بزرگ رسانه ملی را، بستن راه حضور عالمان واقعی در قلمرو علوم انسانی و هنر دانسته و در انتقاد به تازه ترین قسمت این مجموعه برنامه نوشته است:«لازم نبود حضرات ادای عالمان را درآورند و حرف از دکتر دینانی به میان آورند تا دکتر دینانی شاهد باشد چگونه سخن فلسفیشان درباره فرم، قربانی جهالت و اصطلاحشناسی جاهلانه میشود، ورقزدن کتابهایی که درست نمیفهمند نیز لازم نیست…. دانش امروزیتر، اساسا نه تعریف افلاطونی و ارسطویی را میپذیرد، نه تلقی دکارتی و کانتی و هگلی و مارکسی را و اگر قرار بر فهم مدرن و پسامدرن امروزین که متکی بر اندیشه متلائم با دستامدهای ما بعد اینشتین، نلز بوهر و هایزنبرگ و پائولی و رشتههای دیگر و فلسفه علم کنونی باشد، بدیهتا مشکل چندبرابر خواهد شد چون اساسا در اینجا، شکاف انتزاعی مفاهیم فرم و محتوا پذیرفتنی نیست….»
نگارنده همچنین نوشته است: «آقایان هیچ تسلطی با تبارشناسی ترمینولوژیک اصطلاحی که به کار میبرند ندارند و سیر تحولات معنایی کلمه فرم را در فلسفه غرب نمیشناسند، آنچه در یونان باستان به نام فرم و صورت، به بحث گرفته شده و به فلسفه در اسلام سرایت کرده، همان گوهر یا جوهر است که در برابر ماده قرار دارد و یکسره با معنی شکل در مباحث و متون سینمایی جدید و در تفکر اروپایی مدرن فرق دارد. کسانی که حتی همین مفاهیم ساده را نمیدانند و تعاریف را خلط میکنند، چگونه به خود حق ارائه بحث به مردم را دادهاند؟ شکل در برداشت مدرن اروپایی از کمیات و معروض به جسم مادی است و برعکس در فلسفه قدیم ماهیات همان صورت و جوهر است و جوهر اساسا عرض جسم طبیعی محسوب نمیشود و سرچشمه هستی یا بیاشیا و وجه فرامادی دارد، حکم جان، برای جسم و این معنای صورت یا فرم ربطی به معنای شکل در مباحث جدید ندارد.»
خاتمی و مخیر کردن مردم بین دین سخت و آسان
روزنامه شرق در صفحه ۱۹ گفتگوی حسین دهباشی با حمیدرضا رسایی، نماینده سابق مجلس، برای مجموعه تاریخ شفاهی «خشتِ خام» را بازنشر کرده و در کنار سخن حول قضایای سال ۸۸ و خانه نشینی احمدی نژاد، به این نکات نیز اشاره داشته است:
– مردم (در دهه هفتاد) از تبعیض خسته بودند. تا یک جایی هم کار آقای خاتمی و اطرافیانش گرفت به دلیل اینکه آنها مردم را مخیر کردند بین دین سخت و آسان. آنها کار عملیات روانیای که روی مردم و تودهها انجام دادند این بود که ما یک دین سخت داریم یک دین آسان. قرائتهای مختلف از دین به خاطر این گفته شد، چون اگر نمیگفتند قرائتهای از دین مختلف است، نمیتوانستند بگویند که یک دین سخت داریم و یک دین آسان. مردم هم به صورت طبیعی قِل میخورند به سمت دین آسان و اصلا طبیعت مردم این است. تا یک مدتی مردم واقعا مخیر شدند تا کنفرانس برلین که علی لاریجانی آن را از تلویزیون پخش کرد.
– پخش کنفرانس برلین سبب شد مردم متوجه شدند که این بحث تخییر بین دین آسان و دین سخت نیست، بلکه بین دینداری و بیدینی است. همین مردمی که دین آسان را در برابر دین سخت انتخاب میکنند، اگر مخیر بشوند بین دین سخت، دینداری و بیدینی، دینداری را انتخاب میکنند. به عقیده من فضا از همان موقع فروکش کرد و کمکم مردم به جریان اصولگرا اعتماد پیدا کردند.
– به احمدینژاد گفتم، نه از اول انقلاب، از اول اسلام هزینه روی دوش یک اقلیت بوده، میگویند در دوره رسول گرامی اسلام (ص) مگه همه هزینهبده بودند؟ مسلمان بودند، اسلام رو قبول داشتند، اسلام رو دوست هم داشتند؛ ولی اینطوری نبود هزینه بدهند! مگر برای انقلاب همه مردم آمدند توی خیابان؟ خیلیها نیامدند؛ ولی دوست داشتند حداقلش هیچی نمیگفتند! مگه توی جنگ، همه به جبهه رفتند؟ مگه توی مراحل مختلف اینطوری بوده؟ این هم همین است. اتفاقا این شش میلیون(حامی تو)، شش میلیون هستند؛ ولی به دلیل اینکه ایمان راسخی دارند و هزینهبده هستند، هر یک دانهشان دهتا هستند.
دیگر عناوین برگزیده «شرق» امروز:
آملیلاریجانی: جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق با داشتن مشترکات فراوان دینی و اسلامی میتوانند حقوق بشر پیشنهادی خود را براساس مبانی اسلام داشته باشند.
ناصر تقوایی: ما یک ملت فرهنگی هستیم. هرچند ممکن است تیراژ کتابمان پایین باشد اما روشنفکر ایرانی روشنفکر است و هرکسی در ایران خوب کار میکند، یک ذهنیت روشنفکری دارد اما سیستم برنامهریزی به گونهای است که بدون دردسر و ساده نمیشود کار کرد.