صادق زیباکلام: آن هفت سال دوم من را متحول کرد
شرق در شماره امروز از سخنان زیباکلام درباره علاقه انگلیسی ها به اطلاع از نظرات عالمان دینی شیعه نوشته و ذر کنار یادداشتی درباره وظایف خطیر وزیر ارشاد، به انعکاس نظرات مختلف در زمینه اطلاق رجل سیاسی به زنان پرداخته است.
روزنامه شرق در صفحه ۱۹ بخش هایی از گفتگوی حسین دهباشی با صادق زیباکلام برای مجموعه تاریخ شفاهی «خشت خام» را منتشر ساخته و از قول زیباکلام به این نکات اشاره نموده است:
– آن شش، هفت سالی که من برگشتم به انگلستان و دکترایم را خواندم، سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۹، ۷۰ نقطهعطفی بود؛ نقطه عطف تاریخی مهمی بود و واقعا من را از یک حالت به حالت دیگری درآورد.
– من با تکتک یاختههای بدنم لیبرال هستم؛ یعنی تکتک یاختهها، سلولها، کروموزومها، ژنهای بدن من لیبرال هستند، چون من محصول آن هفت سال دومی بود که به انگلستان رفتم و درس خواندم، آن من را لیبرال کرد!
– آن هفت سال، دفعه دوم بیخودی من را متحول نکرد! من دیدم خارجیها، فرانسویها، دیگران کارهایی را در مورد ایران کرده بودند که من فقط بهجز اینکه کلاه بردارم و به آنها احترام بگذارم، چون میدیدم این هیچ جوری نمیخورد به اینکه استعمار باشد! مثلا آمده راجعبه اینکه حکومت، از نظر آقاشیخ مرتضی انصاری چه بوده؟ آمده کار کرده که آقا ایشان حکومت را چطوری میدیده؟ میدانید این کی بوده؟ ۱۹۶۰، ۶۱ آنموقعها بوده! یعنی زمانی که علی امینی نمیدانم اصلاحات ارضی، یک بابایی در کمبریج آمده راجعبه این کار کرده که آقاشیخ مرتضی انصاری این راجعبه حکومت چه فکر میکرده؟ خیلی چیزهای اینطوری من دیدم که هرچه سعی کردم این را یکجوری بچسبانمش به استعمار، به استکبار، به اینکه میخواهند بیایند نفت را ببرند، گاز را ببرند، دیدم فقط به تنها چیزی که میچسبد اشتیاق علمی است، فقطوفقط کنجکاوی علمیه است، و آن در ما ایرانیها تا به الان نبوده!
– نظام جمهوری اسلامی ایران میبیند صادق زیباکلام، صادق زیباکلام است! من نه دعای کمیل میروم! نه خانه فامیل میروم! نه با دوستان میروم! به خیلی از جاها که من را دعوت میکنند، هم میگویم باشه چشم میآیم؛ ولی نمیروم! فرق من با تاجزاده این است.
سایه عناصر خارج از حوزه فرهنگ بر ساحت آن
شرق در صفحه ۱ یادداشت وحید معتمدنژاد، فعال فرهنگی با عنوان «با چه سلاحی از فرهنگ دفاع خواهید کرد؟» را منتشر ساخته و با اشاره به اینکه توپخانه تخریب فرهنگ از چند جبهه در حال شلیک است، از وزیر جدید ارشاد پرسیده است: «تعریف عنصر یا عناصری که از خارج این حوزه بر ساحت فرهنگ سایه انداخته را با چه واژهای از فرهنگ لغات معنا میدهید؟ همان تعریف عرف یا تعریفی فراتر از فرهنگ که همانا سیاستهای تکلیفی است؟»
او با طرح این پرسش که «جنابعالی چه اختیاری در این مسئولیت دارید که جامعه فرهنگی را به «اختیار فرهنگی» برساند، نه «امر و اجبار»، افزوده است: «جنابعالی در دستهبندی موسیقی بهخوبی اشاره کردید و بر فرق بین سنتی، مقامی و فاخر آن آگاه بودید؛ ولی شما هم مانند سلفان پیشین وزارتخانه موضع روشنی از این حوزه ارائه ندادید. به شما اعتماد داریم مانند نمایندگانمان که به شما اعتماد کردند و یادتان نرود اعتماد در جامعه فرهنگی ما تضامن میخواهد، نه تفاهم.»
نظر امام درباره زنان رجل سیاسی مشخص نیست؟
این روزنامه در صفحه ۶ به موضوع تعریف «رجل سیاسی» پرداخته و با توصیف آن به عنوان یکی از مهمترین موارد اختلافی در این سالها، به انتشار خلاصهای از صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی در تاریخ ۲۰ آبان ماه۵۸ و نظرخواهی از صاحبنظران در این باره پرداخته است.
در جلسه خبرگان قانون اساسی چه گذشت؟
برخی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی در روز رای گیری درباره اصل ۱۱۵ به این نکات اشاره نموده اند:
آقای عضدی: من معتقدم که شرط مسلمانبودن کافی است و مؤمن به مبانی جمهوری اسلامی هم باید باشد و مردبودن هم [مثل مذهب رسمی کشور] لازم نیست.
آقای منتظری: راجعبه مسئله مردبودن ما مسلمات اسلام را نمیتوانیم کنار بگذاریم و از طرفی نمیخواهیم به خواهران خودمان جسارتی شده باشد یا حقی از آنها سلب کنیم. در مسئله حکومت و ولایت این اشتباه است که ما خیال میکنیم حق است، این مسئله وظیفه و مسئولیت است و مسئولیت باری سنگین است…. در فقه اسلام، مسئله ولایت و مسئله قضاوت را گفتهاند که مخصوص مردها است و چون دو مسئولیت خیلی سنگینی است که عواقب زیادی دارد فقط عرض کردم در قضاوت راجعبه اموال، ابوحنیفه که یکی از مراجع اهل سنت است در قضاوت اموال فتوایش این است که زن میتواند قاضی بشود. آن هم قیاس کرده است به باب شهادت…. در فقه شیعه، اتفاق علمای شیعه است در جمع اعصار. ما این را مطمئن هستیم که خواهران ما چون معتقد به اسلام هستند و انقلاب هم انقلاب اسلامی است مسلما خواهران ما ناراحت نمیشوند از اینکه آن چیزی که مطابق موازین اسلامی است بنویسیم.
خانم گرجی: باتوجه به اینکه در اینجا ولایت هم نیست و ولایت با رهبری است و فقط تنفیذ امر است و یک قدرت اجرائی و یک وکالت است. اگر چنین چیزی در کشور اسلام نیست، چه دلیلی دارد هم قید اول را که مذهب رسمی کشور است و هم قید کلمه «مرد» بودن را دارا باشد و به نظر من اصلا این قید لازم نیست؛ زیرا با توجه به اینکه اگر احیانا زنها به این مرحله از تکامل و پویایی برسند باز در مرتبه رهبریت و امامت نیستند، بلکه یک قدرت اجرائی است که از طریق رهبر، اگر لیاقتش را داشته باشند، یعنی دارای امانت و تقوا و حسن سابقه و مؤمن به مبانی اسلام باشند، میتوانند احراز کنند؛ زیرا زن هم میتواند مؤمن و دارای امانت و تقوا باشد.
آقای فاتحی: بحث از مسئولیت است و این یک بار سنگینی است که اسلام همواره رعایت کرده است؛ چون عاطفه و احساسات در زن قوی و عقل کم است (اعتراض نمایندگان) روی این اصل خواسته است حکومت و قضاوت در اسلام به زن نرسد و این از مسلمات فقه اسلام است.
در ادامه، نکات مهم سخنان صاحبنظرانی که در این باره در رسانه ها سخن گفته اند، منعکس شده است:
سیدهادی خامنهای: برداشتمان از رجل سیاسی این است که شخصیت سیاسی اعم از زن و مرد است. در زمانی هم که قانونش تصویب میشد همین نظر مطرح بود.
رضا اکرمی: میدانم که کلمه رجل را به این علت آوردند که عنوان مرد نباشد. نظر شهید بهشتی و چند نفر دیگر این بود که از کلمه رجل استفاده شود. میخواستند فضا در آینده برای زنان باز شود و در آینده زن بتواند رئیسجمهوری شود. خانم گرجی هم این بحثها را تأیید میکنند و میگویند که حتی نزد امام هم رفتهاند. گویا امام دراینخصوص صحبت یا نظر مشخصی ندادهاند.
بهمن کشاورز: با همه احترامی که برای خانمهای خودمان قائل هستم اما با این قانون خانمهای ایرانی نمیتوانند در انتخابات ریاستجمهوری کاندیدا شوند مگر اینکه این قانون اصلاح شود چون تعریف رجل سیاسی تنها به مردان قابل اطلاق است.
رفعت بیات: به نظرم بحث خیلی روشن است و نیازی به کار کارشناسی ندارد. کار کارشناسی یک بار همان زمان مجلس خبرگان قانون اساسی انجام شده است. خانم گرجی، تنها خانم حاضر در مجلس خبرگان، بارها دراینباره صحبت کردهاند. ایشان توضیح میدهند که انتخاب اصطلاح رجل سیاسی دقیقا به این خاطر بوده که کلمه مرد رأی نیاورد، چون مخالف زیاد داشت.
نجفقلی حبیبی: در بخشی از قانون اساسی اول، در رابطه با رجل سیاسی منظور بزرگان مملکت است که آقای صدوقی تعیین کردند و گفتند که منظور ما کلی است. اگر فقط در رابطه با رئیسجمهور باشد، فقط شامل حال مردان میشود، اما اگر منظور رجل سیاسی است، کلی بوده و اعم از زن و مرد است و شامل هر دو میشود.
جلال جلالیزاده: اگر به متون دینی و بهویژه آیات و احادیث مراجعه کنید، این کلمه، هم شامل حال مردان و هم زنان است و در قرآن کریم کلمه رجل برای هر دو به کار رفته است. خود صیغه مذکر در قرآن جنبه تقلید دارد؛ یعنی در زبان عربی براساس ساختار و قواعد دستوری زبان عربی، اگر کسی مردان و زنان را مورد خطاب قرار دهد، از صیغه مذکر استفاده میکند. پس در قانون فقهی باید این تغییرات اعمال و تعاریف درست مورد نظر جامعه استفاده شود.
علی مطهری: از نظر من خانمها نیز میتوانند مصداق کلمه رجل سیاسی شوند و دراینباره من مشکلی نمیبینم.
احمد کریمیاصفهانی: ریاستجمهوری یک وظیفه و نقشی بسیار پراهمیت است؛ نقشی که یک رئیسجمهوری باید در مراودات جهانی ایفا کند، به شکلی است که حضور یک مرد را میطلبد مرد. زن و مرد بهلحاظ جنسیتی متفاوتند. باوجود اینکه زنان شایستهای در کشور داریم، اما به نظرم شأن زنان ما بالاتر از ریاستجمهوری است.
حسین میرمحمد صادقی: این تفسیر کاملا به سلیقه حاکم بر شورای نگهبان بازمیگردد که در هر زمانی چگونه آن را تفسیر کنند. با توجه به وضعیت شورای نگهبان و اینکه گاهی وقتها حتی درباره وزرای زن یکسری مخالفتهایی حتی در سطح برخی مراجع مطرح میشود، فکر میکنم شورای نگهبان، بیشتر سلیقهاش به این سمت است که کلمه رجال را منصرف از زنان و فقط شامل مردان بداند.
اسماعیل گرامی مقدم: وقتی به مفاهیم، دلایل و استدلالهای مجلس خبرگان اول درباره تعیین واژه رجل سیاسی برمیگردیم، برداشت ما از نیت و قصد مصوبین این قانون، این است که منظورشان بزرگان سیاسی بوده است و جنس مذکر یا مؤنث مدنظر نبوده است.
دیگر عناوین برگزیده «شرق» امروز:
آیتالله ممدوحی: جامعه مدرسین حزباللهساز هستند، نه اینکه خودشان بگویند ما جزء حزبالله هستیم.
اینهم ازان تفسیرهای من دراری است کجازنان معنی رجال میدهد مگراینکه قانون راتغییر وبگوییم رجال و بانوان شاخص وشایسته کشور من با تعبیر بهمن کشاورز کاملا موافقم