دو موضوع در زیارت اربعین و پیاده‌روی آن

امید پیشگر

حقیقت این است که برای پیاده رفتن به زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین روایتی نداریم، حتی نامعتبر. اگر روایاتی هست؛ نه در خصوص اربعین؛ بلکه دربارهٔ مطلق زیارت امام حسین (ع) است در هرزمانی..

دربارهٔ چرایی زیارت اربعین و پیاده‌روی آن لازم است دو موضوع به شکل دقیق موردتوجه و بحث علمی قرارگیرد:
1. زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین
مهم‌ترین دلیل روایی زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین، روایت مرسلی است از امام حسن عسکری (ع) که آن را شیخ مفید در المزار (ص 53) و شیخ طوسی در تهذیب الاحکام (6/52) و مصباح المتهجد (2/787) نقل کرده‌اند. اگرچه سید بن طاووس (از نوادگان شیخ طوسی) در اقبال الاعمال (2/589)، می‌نویسد این روایت را جدّ ما با اسناد خودش از امام عسکری (ع) روایت می‌کند؛ اما در آثار یادشده، هیچ سندی دیده نمی‌شود.

علامهٔ مجلسی پس از تصریح به مرسل بودن این روایت، دربارهٔ چرایی این زیارت، وجوهی را نقل و بعد، نقد می‌کند و در آخر با تردید و اظهار بی‌اطلاعی از چرایی و سبب این زیارت، از آن می‌گذرد. (ملاذ الاخیار، 9/125) بنابراین در خصوص زیارت سیدالشهدا (ع) در روز اربعین پشتوانهٔ روایی مسندی در دست نیست.

استناد به سیرهٔ حضرات معصومین (ع) یا سیرهٔ تأییدشدهٔ شیعیان نیز کار آسانی نیست؛ چون گزارش معتبری که وجود این سیره را در آن عصر تأیید کند یافت نشد (در حد فحص صورت گرفته)؛ بنابراین چاره‌ای نمی‌ماند جز تمسک به‌عنوان مطلق زیارت سیدالشهدا (ع) که در استحباب و تأکید بر آنْ تردیدی نیست و کتاب کامل الزیارات سرشار از روایات معتبر آن است.

بر این اساس اگر خواسته باشیم برای خصوص اربعین چاره‌ای بیندیشیم به نظر، همان توجیهِ شب‌های چهارشنبهٔ جمکران و 23 ذی‌قعدهٔ حرم امام رضا (ع)، توجیه مناسبی است (یک قرار معنویِ غیرِ منسوب به دین).

دو نکته در پایان این بخش:
یک. در منابع روایی روایاتی با همین محتوای «علامات المؤمن» وجود دارد که باوجود اشتراکِ موارد، اما زیارت اربعین، در آنها نیامده است؛ برای نمونه: بحار (82/79) به نقل از کنز الفوائد مرحوم کراجکی، الهدایه الکبری (ص 344)، الروضه ابن شاذان (ص 186).
دو. برفرض قبولِ این روایت، باید توجه داشت که ارزش و اهمیت این زیارت، هم‌ردیف بلند گفتن بسم‌الله و انگشتر به دست کردن و نافله خواندن و پیشانی بر خاک نهادن است.

2. پیاده رفتن برای این زیارت
حقیقت این است که برای پیاده رفتن به زیارت امام حسین (ع) در روز اربعین روایتی نداریم، حتی نامعتبر. اگر روایاتی هست؛ نه در خصوص اربعین؛ بلکه دربارهٔ مطلق زیارت امام حسین (ع) است در هرزمانی؛ مانند این روایت:
قال أبو عبدالله (ع) … من خرج من منزله یرید زیاره قبر الحسین بن علی (ع) إن کان ماشیاً کتب الله له بکل خطوه حسنه و محی عنه سیئه. (کامل الزیارات، ص 132)

امام صادق (ع) فرمود: … هر کس به‌قصد زیارت قبر امام حسین (ع) از محل زندگی‌اش خارج شود؛ اگر پیاده باشد خدا درازای هر قدمی که برمی‌دارد حسنه‌ای برای او ثبت و گناهی را از او برطرف می‌کند.

اما باید دانست که ذکر «مشی» از بابِ ذکرِ فردِ غالب است و خصوصیتی ندارد؛ زیرا در روایات دیگر، به این خاصْ نبودن و موضوعیتْ نداشتنِ «مشی»، تصریح شده است. برای نمونهْ در روایتی مربوط به زیارت امیرالمؤمنین (ع) آمده است:
من زار أمیر المؤمنین (ع) ماشیاً کتب الله له بکل خطوه حجه و عمره. (تهذیب الاحکام، 6/20)

هر کس پیاده به زیارت امیرالمؤمنین (ع) برود خدا برای هر قدمی که برمی‌دارد برایش حج و عمره‌ای را ثبت می‌کند.
بعد در سه روایت بعد (روایت 6) همین ثواب برای کسی منظور شده است که اصل زیارت را انجام داده است؛ خواه پیاده رفته باشد، خواه سواره: «ماشیاً کان أو راکباً».

همین تصریح به موضوعیتْ نداشتن «مشی» در زیارت امام حسین (ع) را شیخ صدوق از امام صادق (ع) این‌گونه نقل می‌کند:
إنه من خرج من منزله یرید زیاره قبر الحسین بن علی (ع) إن کان ماشیاً کتب له بکل خطوه حسنه و محی عنه سیئه فإن کان راکباً کتب الله له بکل حافر حسنه و حط بها عنه سیئه (ثواب الاعمال، ص 91) هر کس به‌قصد زیارت قبر امام حسین (ع) از محل زندگی‌اش خارج شود اگر پیاده باشد برای هر قدمی که برمی‌دارد حسنه‌ای برای او ثبت و گناهی پاک می‌شود و اگر سواره باشد برای هر قدمی که مرکب او برمی‌دارد حسنه‌ای برای او ثبت و گناهی ریخته می‌شود.

بنابراین مراد از «مشی» در این روایات اصل رفتن به زیارت است؛ چه پیاده که در آن زمان رویهٔ غالب بوده است و چه سواره که امروز رایج است. برای همین وقتی به منبع مهمی چون الکافی در «باب فضل زیاره ابی عبدالله الحسین (ع)» نظر می‌کنیم (کافی، 4/580) می‌بینم تمرکز روایات، روی اصل رفتن به زیارت است بی‌آنکه اشاره‌ای به شکل رفتن داشته باشند. برای نمونه:
قال أبو عبدالله (ع) من أتی قبر الحسین (ع) عارفا بحقه … (حدیث 5).
امام صادق (ع) فرمود: هر کس به‌سوی قبر امام حسین (ع) برود درحالی‌که عارف به‌حق آن حضرت است …
شاید برای عنایت به همین معنا بوده که ابن قولویه، صاحب کتاب کامل الزیارات در باب 49، بااینکه در اکثر روایاتش سخن از مشی (پیاده رفتن) است؛ اما در عنوان باب می‌نویسد: «ثواب من زار الحسین (ع) راکباً أو ماشیاً»؛ یعنی چه سواره و چه پیاده، فرقی نمی‌کند ثواب یکی است. روایتی که او در باب 79 از امام صادق (ع) نقل کرده است به‌روشنی، برابر بودن پیاده و سواره در ثواب زیارت اباعبدالله الحسین (ع) را بیان می‌کند:
… فإذا خرج من باب منزله راکباً أو ماشیاً وکل الله به أربعه آلاف ملک من الملائکه … (ص 206).
… پس هنگامی‌که از در خانه‌اش بیرون آمد سواره باشد یا پیاده، خدا چهار هزار فرشته از فرشتگان را وکیل او می‌گرداند …

تمسک به روایت «افضل الاعمال احمزها»
برخی تلاش کرده‌اند با تمسک به نبوی «أفضل الأعمال أحمزها» (بحار، 67/191) بر ثواب و رجحان پیاده رفتن استدلال کنند؛ اما گذشته از مشکل ضعف و اعتبار این روایت، باید توجه داشت که ضمیر (ها) به «الاعمال» برمی‌گردد؛ بنابراین سختیِ ذکرشده در آن، ناظر به خود آن کار است؛ نه مقدمات آن. در اینجا آن عمل، خودِ زیارت است؛ نه طی مسیر که مقدمهٔ آن است تا بحث شود اگر سخت (پیاده) باشد ثوابش بیشتر است.

افزون بر آنچه گذشت، ظهور این نبوی، در سختی‌های ناگزیرِ نهفته در ذاتِ آن کار است؛ مانند جهاد؛ نه سختی‌های خودساخته‌ای که راه‌های خلاصی از آن هموار است.

امام صادق (ع) در پاسخ به شخصی که پرسید: پیاده رفتن فضیلت بیشتری دارد یا سواره رفتن؟ فرمود: الرکوب. راوی که در ذهن خود، پیاده رفتن را افضل از سواره رفتن می‌انگاشته با تعجب می‌پرسد: الرکوب أفضل من المشی؟ حضرت پاسخ می‌دهد: نعم؛ چرا که رسول خدا (ص) نیز سواره به حج رفتند. (کافی، 4/456)

از امثال این روایت (در همان منبع) پیداست این انگاره از دیرباز بین برخی متدینان بوده و آنها گمان می‌کردند در روایات، مشی (پیاده رفتن) خصوصیت دارد و یا باتحمل سختی بیشتر، درراه رسیدن به مقصد، ثوابِ بیشتری می‌برند که حضرت در پاسخ خود، این تصور را باطل کردند. اگر آن انگاره که امروز هم هستْ صحیح بود حضرت باید پیاده رفتن را افضل اعلام می‌کردند تا مردم با انداختن خود در سختی بیشتر، به ثواب بیشتری نائل شوند.

ظهوری که از برخی روایاتِ حج، مبنی بر موضوعیت داشتن پیاده رفتن حاصل می‌شود از دید علمای حدیث؛ مانند شیخ طوسی در تهذیب (5/10. از حدیث 26 به بعد) و علامه مجلسی در ملاذ الاخیار (7/201-202) مخفی نمانده است. تضعیف، بیان وجه و جالب‌تر، موافقِ تقیه دانستن این‌گونه روایات از توجیهات این بزرگان است.

جمع‌بندی
گرچه برای خصوصِ زیارت امام حسین (ع) که از افضل قربات است در خصوص روز اربعین، روایت مسندی در دست نیست و باز گرچه برای خصوص پیاده رفتن به زیارت آن حضرت، ثواب خاصی در روایات دیده نمی‌شود؛ اما تردیدی نیست آنچه امروزْ در جریان است یک حرکت عظیم و شعاری رسا در ظهور ایمان به خدا و عشق به اولیای الهی است. یعنی مصداقی است برای شعائر الله (مائده/2، حج/32). شعائر جمع شعیره است و شعیره به معنای علامت است؛ بنابراین شعائر الله یعنی هر آنچه علامت خدا باشد و انسان را به یاد خدا بیندازد. (ر.ک تفسیر نمونه، 14/97)

بی‌شک این حرکت عظیم، هر انسانِ خداجویی را فارغ از هر آیین و مذهبی که دارد متوجه خدا می‌کند. برای همین است که این شور و عشق، مرزهای خاکی و چارچوب‌های عقیدتی را درنوردیده و از هر قوم و ملت و آیینی تلاش می‌کنند خود را به این اقیانوس متصل کنند.

بر این اساس وقتی این موضوع را در سخنانِ علمای دین جستجو می‌کنیم، به آیه و روایتی در «خصوص» اربعین و پیاده‌روی آن برنمی‌خوریم؛ بلکه آنچه هست توجه به شور و شعار این حرکت است.
«این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه رادارند انجام می‌دهند، واقعاً دارند حسنه‌ای را انجام می‌دهند. این یک شعار بزرگ است، لا تُحِلّوا شَعائِرَ الله، این بلاشک جزو شعائرالله است. جا دارد که امثال بنده که محرومیم از این‌جور حرکت‌ها، عرض بکنیم که «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً.» (مقام معظم رهبری 9/9/94)

مطالب مرتبط
منتشرشده: 6
  1. روش نتیجه گرفتن در نوشته بالا بکلی مردود است. وقتی در باره اصل زیارت اینهمه تاکید و سفارش شده ودر باره اربعین نیز روایت خاص وجود دارد که بزرگترین محدثین از زمان خود معصومین(ع) نقل نموده اند دیگر چگونه موضوع را بیان کنند تا شما بپذیرید؟
    مثلادر اسلام بر موضوع احسان به والدین تاکیدشده است . آیا باید در انتظار پیدا کردن خبری در مورد شکل احسان بمانیم؟ آیا احسان موثر تر ومفید تر را انتخاب نمیکنیم؟ چه رسد به اینکه در مورد خاص نیز روایت داشته باشیم.

  2. شریعت

    با تشکر از این یادداشت متتبعانه،
    همان تعبیر قرار و موعد و میعاد معنوی یا آیین هایی بشری برای انجام امری مشروع و تکریم مناسبتی دینی بهتر است ،اما تمسک به آیه ی تعظیم شعائر برای دینی کردن عملی مثل راهیمایی اربعین نیازمند دلیل خاص است. به بیان دیگر، تمسک به عام در شبهه ی مصداقیه روا نیست و اگر این باب باز شود، هر آیینی را که به زعم ما تعظیم امری دینی است می توانیم در شمار شعائر بگنجانیم، مثل شرکت در انتخابات و آمارگیری و…. توقیفی بودن شعائر نباید مغفول بماند!

    1. کدام شبهه؟ در باره کدام مصداق؟ انصافا چگونه از تمام روایات فراوان ومعتبر در باره زیارت حضرت امام حسین(ع) می گذرید و چشم خود را می بندید تا آنهارا نبینید. روایت معتبر زیارت اربعین را هم نادیده میگیرید.

      1. روایات فراوان و متعبر درباره زیارت امام حسین را که در متن اشاره کرده است.
        اما «روایت معتبر زیارت اربعین» را که نادیده گرفته و شما آن را دیده‌اید را نقل کنید تا هم نویسنده آگاه شود و هم ما ببینیم. با تشکر

    2. بهزاد

      سلام. شعایر توقیفی هستند؟

  3. بهنام

    تا کور شود هر آنکه نتواند دید

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.