وزیر کشور: این حجم حضور غیرقانونی در مراسم پیاده روی اربعین پیش‌بینی نشده بود ا

اعتماد در شماره امروز به روایت نشست روز جهانی فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی پرداخته و درکنار بازنشر گفتگو با مرحوم سلیم مؤذن زاده اردبیلی، از حجم بالای حضور غیرقانونی در مراسم پیاده روی اربعین نوشته است.

محمدرضا بهشتی: اصل فلسفه حیرت است
روزنامه اعتماد در صفحه ۷ گزارش عاطفه شمس و محسن آزموده از نشست روز فلسفه در سالن شهید عضدی دانشکده ادبیات و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی را به چاپ رسانده و در مقدمه ای آورده است: «از خلال صحبت‌ها می‌شد حدس زد که استادان فلسفه ایرانی نگرانند و بیمناک، نه فقط راجع به شرایط فلسفه و فلسفه‌ورزی و اوضاع نابسامان رشته فلسفه در ایران که درباره وضعیت جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. در این نشست که قرار بود رضا داوری‌اردکانی و محمد مجتهد شبستری و نصرالله پورجوادی و شهین اعوانی نیز در آن حضور یابند، غیر از ضیاء موحد که از منظری منطقی چنان که تخصصش است، به مساله بیم و امید پرداخت، باقی استادان از اوضاع ناگوار منطقه و بلکه جهان سخن گفتند و وضعیت دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم را بحرانی و ناگوار خواندند.»
 
 
انسان منطقی تام وجود ندارد
ضیاء موحد، استاد فلسفه و منطق در این نشست گفته است:

– انسان منطقی تام وجود ندارد. چنین چیزی از نظر منطقی قابل اثبات است. بنابراین باید متوجه باشیم که همیشه در استدلال‌های‌مان اشتباهاتی پیش می‌آید.
 
– بخش زیادی از خطابه‌ها پایه و اساسی از نظر بحث منطقی ندارد و این ایجاد هراس می‌کند و ذهن دانشجویان و دانش‌آموزان ما را درست بار نمی‌آورد. تعداد مغالطات بیداد می‌کند.
 
– کسی که به مساله مغالطات خوب توجه کرده است، سهروردی است. سهروردی کتاب تلویحات را نوشت و استاد مسلم و مسلط منطق قدیم بود. اما وقتی به حکمت اشراق رسید، گفت می‌خواهم منطق را ساده کنم و تا حدی نیز آن را ساده کرده است.
 
 
روزگار ما عصر خوف و رجا است
رضا سلیمان حشمت، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی نیز در سخنانی به این نکات اشاره کرده است:

– همیشه بیم‌ها و امیدها بوده است و خواهد بود. حدود ۱۰۰ سال پیش از این وقتی جنگ جهانی اول به وقوع پیوست…. اروپاییان دچار ناامیدی شدند و برخی از متفکران‌شان چون اشپنگلر از زوال غرب سخن گفتند…. در یونان باستان نیز حتی می‌توان گفت نهضتی که سقراط و افلاطون ایجاد کردند، برای نجات از وضعی بود که در یونان پیش آمده بود و یونان به سراشیبی زوال و انحطاط گرفتار آمده بود و به درستی سقراط که خودش را خرمگس آتنی‌ها می‌نامید، این نکته را متوجه شده بود و دیری نپایید که یونان باستان فروپاشید و یونان بخشی از امپراتوری رم شد و دوره یونانی‌مآبی آغاز شد.
 
– عرفا گفته‌اند که وضع مومن همیشه بین خوف و رجا است و نه خوف به تنهایی و نه رجا به تنهایی مناسب حال مومن نیست. وضع بینابینی یعنی بین خوف و رجا، وضعی است که به خوبی ما امروزه با آن مواجه هستیم. یعنی در وضع کنونی ما بحث خوف و رجا اساسی است و ما نمی‌دانیم چگونه باید به آینده بنگریم.
 
– گریبانگیری هر دو نوع خوف و رجا، یک مرحله تاریخی است که در آن قرار داریم و مقامی است که متفاوت با دوره‌های قبل است. البته در عین حال چنان که هایدگر گفته در این وضع نیست‌انگارانه، خود نیست‌انگاری طلیعه‌ای برای امیدهای تازه است.
 

 
اصل فلسفه حیرت است
محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران در این نشست گفته است:

– فلسفه آکادمیک و حوزوی که جماعتی به عنوان معلم و گروهی تحت عنوان طلبه و دانشجو به آن اشتغال دارند، نسبتش با زمانه‌ای که در آن به سر می‌بریم، نامعلوم است و اگر اساسا دغدغه و پرسشی داشته باشد، نه بر آمده از زندگی است و نه با زندگی گره می‌خورد.
 
– اگر سرآغاز یا آرخه فلسفه حیرت است، آنچه باعث می‌شود فلسفه زنده باشد و نو به نو بتواند وجودش را آشکار کند، همین حیرت است. فلسفه‌ای که مجال نمی‌دهد پاسخ ما قطعی تلقی شود و ما به آن بسنده کنیم.
 
– فلسفه تلاشی میان بیم و امید است. فلسفه این کوشش جست‌وجوگرانه است و مادام که اندیشه، اندیشه بشری است، چنین خواهد بود. کسانی که از موضع فلسفه سخن می‌گویند، جست‌وجوگرانه و محتاطانه سخن می‌گویند؛ به لوازم و پیامدهای هر چه می‌گویند، تا جایی که افق دید مجال می‌دهد، ملتزم هستند زیرا می‌دانند که همه‌چیز را نمی‌دانند.
 
– برخی کسانی که سال‌هاست در زمینه فلسفه می‌اندیشند، گویی در قلعه محکم برج و بارو نشسته‌اند و گمان شان بر این است که نگهبانان حریم این قلعه هستند. این افراد هر چه هستند، فیلسوف نیستند. فلسفه‌ای که با آرامش کاذب داشتن حقایق آنچنان که هستند، بیان می‌شود، فلسفه نیست. تنها نامی از فلسفه بر آن است.
 

گسیختگی از ریشه‌ها
محمدجواد صافیان، استاد فلسفه دانشگاه اصفهان به عناون دیگر سخنران این نشست نیز خاطرنشان ساخته است:

– نیچه بحران را برهوت می‌خواند. این برهوت خود را در جنبه‌های مادی و معنوی آشکار می‌کند. اما مساله این است که نسبت ما با این بحران‌ها چیست؟ بحران در درجه نخست بیشتر انسان‌ها را از نظر احساسی و عاطفی تحت تاثیر قرار می‌دهد و در ایشان یاس روان‌شناختی به وجود می‌آورد. اما با یاس روان‌شناختی نمی‌توان بحران را چاره کرد.
 
– به نظر هایدگر برهوت صرفا نابود نمی‌کند، بلکه برهوت در جمله نیچه نه تنها آنچه موجود است را از بین می‌برد، بلکه استعدادهای ایجاد و تولید را نیز از بین می‌برد. بنابراین بحران به معنای اساسی، آن است که استعداد و قوه و امکان ایجاد و خلاقیت و به وجود آوردن از بین رفته است و این همان نیست‌انگاری زمانه ما است.
 

یگانه امید راستین بشر
بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه و پژوهشگر گفته است:

– بشر روزگار ما با برخورداری از دو تجربه بزرگ تاریخی عالم سنت و مدرن، ایمان خود را به همه نظام‌های ایدئولوژیک و متافیزیک از دست داده است. با این چشم‌انداز شاید بتوانم همه بیم‌ها و امیدهای خود را درباره جهان کنونی چنین خلاصه کنم. نخستین بیم، بی‌متافیزیک شدن جهان است و دومین آن را می‌توان فقدان امنیت انتولوژیک دانست. خطر بعدی نیز موج سوم نیهیلیسم است.
 
– در روزگار ما فرهنگ و تفکر به امری تزیینی در زندگی بشر تبدیل شده و اخلاق رمگان رواج یافته است.

– ما در وضعیتی زندگی می‌کنیم که همه بت‌های قبیله‌ای‌مان در کنار دیگر بت‌های جهان شکسته است. امروز قبیله من، همه توتم‌های خود را داده است و زندگی یک قبیله، بی‌هیچ توتمی می‌تواند بسیار خطرناک و نگران‌کننده باشد. اما همان نقطه‌ای که برای همه محل بیم است می‌تواند نقطه راستین امید باشد.
 
 
سه خاستگاه بیم و امیدهای ایرانیان
علی اصغر مصلح، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی به عناون آخرین سخنران نیز گفته است:

– هر فرهنگ لایه‌های مختلفی دارد و کنش و اندیشه هر قوم برخاسته از بیم و امیدهایی است. به نظر می‌رسد برای ریشه یابی بیم و امیدهای ایرانیان می‌توان به کتیبه‌ای در تخت‌جمشید اشاره کرد که منسوب به داریوش است. به نظر می‌رسد متعلق بیم و امید ما ایرانیان، سپاه دشمن، دروغ و خشکسالی است که در این کتیبه آمده است.
 
– هگل در درسگفتارهایی درباره دین، وقتی سیر پیدایش ادیان را می‌آورد، چیزی را به ایرانیان نسبت می‌دهد. به نظر او، توجه به تعارض و دوگانگی و به ویژه مساله دین زرتشت و تاریکی و روشنایی، کشف ایرانیان است.

– ایرانیان در سیر تطور آگاهی، نقطه‌ای هستند که خیر و شر کشف می‌شود و دین ایرانیان، دین خیر است و شر و ایرانیان همیشه می‌خواسته‌اند اهل راستی باشند و شاید یکی از ویژگی‌های فرهنگ ایرانیان در قیاس با سایر فرهنگ‌ها این است که ایرانیان همیشه تقابل اندیش بوده‌اند.
 
 
 
استاد سلیم موذن زاده؛ حنجره‌ای وقف امام حسین(ع)
 اعتماد در صفحه ۸ از «خاموشی خالق نوحه ماندگار» نوشته و به بازنشر آخرین گفت‌و‌گوی مرحوم سلیم موذن زاده اردبیلی با این روزنامه پرداخته است.
 
در بخشی از مقدمه این گزارش آمده است: «استاد حنجره طلایی به اذعان تمامی اساتید موسیقی، یکی از ماندگارترین حنجره‌های حال حاضر کشور را داشت؛ حنجره‌ای  که در تمام طول 8 دهه عمر سلیم، تنها در راه خدمت به اهل بیت و سرور و سالار شهیدان باز شد و با وجود پیشنهادهای فراوانی که داشت حاضر نشد در عرصه موسیقی از آن استفاده کند…. گفت‌وگو با مردی که حدود هشت دهه از عمر خود را وقف مداحی و اهل بیت کرده و وی را هم ردیف استاد شجریان در عالم موسیقی و استاد عبدالباسط در عالم قرآن خوانی می‌دانند، کار ساده‌ای نیست….»
 
مرحوم سلیم موذن زاده اردبیلی در بخش هایی از این گفتگو که آخرین گفت‌وگوی وی با رسانه‌ها نیز بود، به این نکات پرداخته است:
 
– تحصیل من در در دوران کودکی در مکتبخانه میرزا عزیز مانند تحصیل در دانشگاه بود. مداحان بسیاری از این مکتب به جامعه مداحان وارد شدند. بعد از آن هم به همراه برادرانم به مدرسه حاج ابراهیم رفتیم. البته برای آموزش موسیقی، از محضر اساتید بسیاری هم کسب فیض کرده‌ام. مثل استاد جلیل شهناز یا تاج اصفهانی واقبال آذر. همچنین در سفری که به باکو داشتم، با برخی از اساتید موسیقی آذربایجان هم دیداری داشتم.

– در بین مداحان فارسی زبان آثارمرحوم ذبیحی و قصری و از مداحان کنونی نیز حدادیان، برادران طاهری و کریمی را بیشتر گوش می‌دهم و می‌پسندم. حتی با آنها برنامه هم اجرا کرده‌ام.

– به نوعی می‌توان گفت که خودم مولودی خوانی را در ایران پایه‌گذاری کردم. آنهم به این دلیل که احساس کردم باید برای مراسم‌های مولودی و جشن‌های مذهبی‌مان هم کاری کرد. این بود که به فکر اجرای مولودی افتادم که خدا را شکر، امروز خیلی خوب جا افتاده است.
 
– من حنجره‌ام را وقف امام حسین(ع) کرده‌ام. برای همین هیچ علاقه‌ای به آوازخوانی ندارم. اما در مورد پیشنهاد آواز خوانی باید بگویم، تا دل‌تان بخواهد پیشنهاد داشته‌ام.
 
– در بیشتر از صد برنامه در تلویزیون شرکت کرده ام ولی نمی‌دانم چرا تنها تعداد انگشت شماری از آنها را پخش کرده‌اند! این را باید از مسوولان صدا و سیما پرسید.

– من با خدا و سیدالشهدا معامله کرده‌ام. اما درعین حال حمایتی هم از سوی مسوولان ندیده‌ام. تنها انتظارم از مسوولان این است که بین فارس زبان‌ها و آذری زبان‌ها تبعیض نگذارند. چطور است که این‌همه مراسم مداحی به زبان فارسی از تلویزیون ما پخش می‌شود ولی دریغ از چند ساعت مداحی آذری؟ درحالی که بخش اعظمی از عزاداران حسینی، آذری هستند.
 
– روزی که داشتم برنامه «زینب – زینب» را اجرا می‌کردم، وسط شعر، ناگهان به یاد مظلومیت این بانوی بزرگ دشت کربلا افتادم و بی‌اختیار بغض کردم و صدایم لرزید. برای چند لحظه از خود بی‌خود شدم و نفهمیدم چطور مجلس را پشت سرگذاشتم. بعد از چند لحظه وقتی به خودم آمدم، چند ثانیه‌ای سکوت کردم تا حالم بهتر شود. اینجا همان جایی است که شما یک سکوت چند ثانیه‌ای را بعد از لرزش صدای من می‌شنوید. بعد از این سکوت دوباره خواندن را از سر گرفتم. حال و هوای مجلس هم بهتراز من نبود. نام و یاد زینب چنان شور و حرارتی به مجلس داده بود که من کمتر در مجالس عزاداری‌هایی که داشتم دیده بودم.
 
– من عمرم را کرده‌ام و خداوند هر آنچه خواسته‌ام را به من لطف کرده و عطا کرده است. تنها آرزوی باقی مانده‌ام این است که پس از مرگم، پیکرم را با نوای نوحه «زینب – زینب» تشییع کنند و آن را در مشهد، در حرم آقایم، سرور کریمان و مهربانان جهان، علی ابن موسی الرضا(ع)، دفن کنند.
 
 
سیدمحمد بهشتی، فعال فرهنگی نیز در یادداشت خود با عنوان «صدای ملکوتی»، برخی از مداحان امروزی را دور شده از اصل و ریشه خود توصیف کرده و نوشته که کمتر نشانه‌ای از آن همه شور و هیجان اصیل مذهبی را می‌توان در آثار و اجراهای‌شان دید.
 
او معتقد است «فوت حاج‌سلیم بار دیگر تاکیدی بود براین نکته که باز هم قدر این گوهرها و ذخایر ناب دینی و معنوی خود که پشتوانه‌هایی محکم برای فرهنگ دینی ما محسوب می‌شوند را ندانستیم. چرا که سنت مداحی و مناجات‌خوانی ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی دارد و حاج سلیم از همان نسلی بود که می‌توان از وی به عنوان پیوند‌دهنده این ریشه‌ها یاد کرد.»
 
 
 وزیر کشور: این حجم حضور غیرقانونی در مراسم پیاده روی اربعین پیش‌بینی نشده بود
این روزنامه در صفحه ۲ به روایت نشست خبری دیروز رحمانی فضلی پرداخته و با اشاره به زیر فشار بودن وزارت کشور در ماجرای لغو سخنرانی علی مطهری در مشهد، از قول او به این نکات اشاره نموده است:
 
– آیت‌الله آملی‌لاریجانی در پاسخ به نامه من درباره لغو کنسرت‌ها در مشهد گفتند من قبول دارم که صدور مجوزها با وزارت ارشاد است و امنیت با وزارت کشور، اما این موارد باید هماهنگ شوند و آن را مدیریت کرد.
 
– هرکجا که صدور مجوز باشد البته با رعایت عرفیات آن منطقه باید صورت بگیرد. قم را ببینید که آن مساله چقدر حاشیه‌ساز شد. شاید مشابه آن مراسم، حتی ده‌ها برابرش در تهران برگزار می‌شود، اما باید شرایط را ببینیم، ‌خداوند به ما عقل داده که متناسب با آن شرایط تصمیم بگیریم.
 
– این بحث حاکم خودخوانده درست نیست. حفظ ادب برای ما واجب است. آقای علم‌الهدی نماینده ولی فقیه هستند و ممکن است ایده‌های دیگری داشته باشند و باید احترام این افراد که مورد تایید رهبری هستند حفظ شود. متاسفانه مسائل تندی علیه فرد مومنی که دیدگاه متفاوتی دارد مطرح می‌شود! این درست نیست و نباید این قضاوت‌ها در جامعه مطرح شود.

– ما عشق مردم به اباعبدالله را ستایش می‌کنیم، اما هیچ پیش‌بینی برای این حجم حضور غیرقانونی در مراسم پیاده روی اربعین نشده بود اما این حجم افراد هم کنترل شدند. در این مساله متاسفانه به نیروی انتظامی حمله و جسارت شده و با سنگ و چوب به آنان حمله شد اما با این حال با خویشتن‌داری اوضاع را کنترل و ساماندهی کردیم.
 
 
 
علی شکوهی: آیت‌الله پسندیده به ملیون حسن ظن داشت
روزنامه اعتماد در صفحه ۱۶ یادداشت علی شکوهی زیر عنوان «نخستین بار که فروهر را دیدم» را منتشر ساخته و در بخشی از آن آورده است: «در آبان سال ۵۶ همزمان با شهادت آقامصطفی خمینی در قم بودم و تا مدت‌ها بعد، در قم ماندم و در تمامی مراسم برپا شده به همین مناسبت، حاضر بودم…. آیت‌الله پسندیده، برادر بزرگ و بزرگوار حضرت امام مراسم ختمی را برای بزرگداشت آقامصطفی در مسجد اعظم قم برپا کرده بود…. پس از همین جلسه برای نخستین بار مرحوم داریوش فروهر را دیدم. وی در جلوی جمعیتی نسبتا زیاد به سمت منزل امام می‌رفت که در آن زمان مرحوم آیت‌الله پسندیده در آنجا مستقر بود….»
 
نگارنده در این یادداشت از حسن ظن فراوان آیت‌الله پسندیده به ملیونی همچون فروهر نوشته و افزوده است: «بعدها خاطراتی را درباره مرحوم فروهر شنیدم که از حسن‌ظن امام نسبت به مرحوم فروهر حکایت داشت. آیت‌الله خامنه‌ای هم درباره فروهر گفته بودند که قبل از انقلاب از دوستان و بعد از انقلاب هم از مخالفان نجیب ما بود. مرگ تلخ و دردناک و مظلومانه داریوش فروهر و همسر مظلومه‌اش در جریان قتل‌های زنجیره‌ای، او را همیشه طلبکار کسانی کردکه همه زحمات و دلسوزی و تلاش او را نادیده گرفتند و مخالفت سیاسی او با حاکمان را با جنایت و خشونت پاسخ دادند. خدای‌شان رحمت کند.»
 
 
 
دیگر عناوین برگزیده «اعتماد» امروز:
 
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:  اگر بتوانیم این نگاه را اصلاح کنیم که دولت سیاستگذار خوبی است اما کارگزار خوبی نیست، روشن خواهد شد که ما وظیفه‌ای جز حمایت و نظارت نداریم و همه امور باید در اختیار نهادهای صنفی باشد.
 
 
رییس بنیاد شهید: تعداد شهدای مدافع حرم در کشورمان از یک هزار شهید فراتر رفته است و تاکنون بیش از ۲۱۰ هزار شهید تقدیم انقلاب اسلامی شده است.
 
 
بیانیه حسین‌‌الله‌کرم درباره سعید طوسی: لازم است مدعى‌العموم علاوه بر درخواست اشد مجازات براى طوسى، در دفاع از مکتب اسلام و قرآن و دفتر رهبرى، پرونده دیگرى علیه حامیان وى تشکیل دهد زیرا کلاس‌هاى قرآن در محله‌ها و مساجد با کاهش حضور نوجوانان روبه‌روست و خانواده‌هاى تحت تاثیر مطالب فوق‌الذکر ممانعت دارند؛ ضمن اینکه دشمن مى‌کوشد با ارتباط دادن موضوع به دفتر رهبرى، علاوه بر وهن اسلام، محبوبیت رهبرى را کاهش دهد.
 
 
بانوان بسکتبال عذرخواهی کردند؛ رکابزنان دختر تعهدکتبی دادند/کمیته فنی فیبا درباره حجاب بسکتبالیست‌ها تصمیم‌ می‌گیرد/ اعضای تیم بسکتبال ۳ نفره بانوان ایران که چندی پیش در ترکمنستان مسابقه داد، بعلت حضور بدون هماهنگی با فدراسیون -که قدمی برای بسکتبال بانوان با حجاب اسلامی برنداشته-  مجبور به عذرخواهی شدند.
 
 
 
 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.