سفیران تقریب
حمیدرضا شریعتمداری
سفر به سیستان و بلوچستان در آستانه دهه فجر، آخرین و شاید مهمترین حلقه از این دور جدید سفرهای تقریبی در داخل کشور است. ازجمله برنامههای پرجاذبه این سفر همان بازدید از مسجد و دارالعلوم مکی در زاهدان و نشست صمیمی و نسبتاً صریح با مولانا عبدالحمید بود. در این نشست، این کمترین در سخنانی کوتاه به نکاتی اشاره کردم و در ادامه جناب مولوی عبدالحمید نیز مطالب ارزشمندی را مطرح کردند.
این دور جدید سفرهای تقریبی دانشگاه ادیان با سفر به آذربایجان غربی شروع شد و در ادامه، به استانهای کردستان، هرمزگان و گلستان هم امتداد یافت. سفرهای فراوان دیگری هم پیشازاین در قالبهای گوناگون صورت گرفته است. ازجمله در این قالب تقریبی میتوانم به سفر تاریخی جمعی چهل نفره در سال ۸۸ به ترکیه، سوریه و لبنان اشاره کنم که به فرق و گرایشهای شیعی اختصاص داشت و شامل سفر به شهرهایی چون استانبول، بورسا، قونیه و انطاکیه در ترکیه، حلب، لاذقیه، حمص، سلمیه و دمشق در سوریه و بعلبک، صور، استان جبل و بیروت در لبنان و دیدار با علویان، اسماعیلیان و دروزیان میشد. سفر به کرمانشاه برای دیدار با خاندانهای اهل حق و بازدید از زیارتگاههای آنها بهویژه در گره بان را میتوان در همین سیاق دید و گنجاند.
اما سفر به سیستان و بلوچستان در آستانه دهه فجر، آخرین و شاید مهمترین حلقه از این دور جدید سفرهای تقریبی در داخل کشور است. ازجمله برنامههای پرجاذبه این سفر همان بازدید از مسجد و دارالعلوم مکی در زاهدان و نشست صمیمی و نسبتاً صریح با مولانا عبدالحمید بود. در این نشست، این کمترین در سخنانی کوتاه به نکات ذیل اشاره کردم:
۱. مقصود ما از تقریب تلاش برای شناسایی، شناساندن و بسط مبانی، مواضع و فهمهای مشترک یا نزدیک به هم دینی در کنار معذور دانستن یکدیگر در اختلافات و اختصاصات و تنظیر اجتهادات کلان مذهبی به اجتهادات خرد و کلان درون مذهبی است. گام و رکن دیگری که بنده به تقریب میافزایم و در سالهای اخیر، چند پروژه را در این بافت دنبال کردهام، تلاش برای ارائه تفاسیر و تصاویر معقول و مطبوع از اختصاصات مذهبی بهگونهای است که اگر موضع خاص ما را مقبول دیگر مذاهب نمیسازد، قابلهضم میسازد؛
۲. تقریب و تقریب گرایی همواره از کمبود دو عنصر صداقت و جدیت (علاوه بر عدم ابتناء بر بنیادهای نظریِ استوار) رنج برده است. اقدامات ما در مرکز و دانشگاه ادیان در دو دهه اخیر گواه صادقانه و مجدانه بودن کوششهای تقریبی ماست؛
۳. تندروی و افراط در همه مذاهب وجود دارد و کمتر در متون و تعالیم دینی مذاهب ریشه دارد و عمدتاً ناشی از جهل به معنای نابخردی و ناخویشتنداری است، چنانکه امیرالمؤمنین فرمود: لاتری الجاهل الا مفْرطاً او مفرِّطاً. ما حامل پیام اعتدال حوزه علمیه و پرهیزش از برخی تندرویها و ازجمله اهانت به مقدسات اهل سنت هستیم؛
۴. امنیت موجود در کشور ما، هرچند مرهون تدابیر و مجاهدتهای نیروهای نظامی، انتظامی و اطلاعاتی است، اما بنیاد اصلیاش بر نقشآفرینی و هوشیاری مردم و نخبگان آنها بهویژه عالمان دینی است و ما سپاسگزار حسن درایت مردم و علمای سنی و شیعه استان مرزی، حساس و راهبردی زاهدان هستیم.
پس از عرایض بنده، جناب مولوی عبدالحمید مطالب ارزشمندی را یادآور شدند که فهرستوار به آنها اشاره میکنم:
۱. تأثیر بسیار مثبت این رفتوآمدها و نشستوبرخاستها در تحقق تقریب عملی و واقعی؛
۲. همه کشورها و دولتهای مختلف اهداف و برنامههای خود را در قالب اتحادیهها و پیمانهای مشترک پیش میبرند. چرا ما با هم متحد نباشیم؛
۳. وحدت بیش از آنکه نیازمند همایشها و مناسبتهایی چون هفته وحدت باشد نیازمند ارادهای جدی است. در همایش وحدت در سال جاری پیشنماز شیعه قندهار و عالم شیعی دیگری از پاکستان تصریح کردند که ما در کشورهای خودمان هیچ مشکلی میان اهل سنت و شیعه نداریم و همه اتفاقات نامطلوب به دخالت دست سیاست و قدرت برمیگردد. فتنه انگیزان فقط شیعه را هدف نمیگیرند، بلکه خود اهل سنت و گاه کیان کشور را هم مورد تهدید و تخریب قرار میدهند؛
۴. کیان کشور و حفظ نظام جمهوری اسلامی ایران برای ما از هر چیز دیگری مهمتر است. بارها ما را تحت فشار قرار دادهاند تا تقابلی پیدا کنیم و ما هرگز زیر بار نرفتهایم. سیاست ما در اینجا اعتدال است. به طلابمان همواره هشدار میدهیم که از هر نوع افراطی بپرهیزند؛
۵. در همایشی در عربستان گفتم که وقتی قرآن کریم از وحدت کلمه با اهل کتاب صحبت میکند، چرا ما مسلمانان با هم وحدت نداشته باشیم. وقتی همه در تعالیم اصلی یکی هستیم و زمانی که شیعیان هم در موسم حج برای انجام این مناسک در کنار ما هستند، چرا آنها را به حاشیه برانیم. در آن نشست، فتوای تازه انتشار یافته مقام معظم رهبری در حرمت و محکومیت اهانت به زوجات پیامبر اکرم خیلی کارآمد و مؤثر واقع شد؛
۶. مهم آن است که هیچ اکثریتی نخواهد اقلیت و هر مجموعه و جریان دیگری را به حاشیه براند. همه باید از حقوق قانونی و شهروندیشان برخوردار باشند. نباید در استخدام و در دیگر فرصتها مذهب فرد را جویا شوند و ملاک قرار دهند؛
۷. برخی با ما وارد بحث شدند و با استناد به آیاتی از قرآن از جهاد در دارالاسلام دفاع کردند. به آنها گفتم شما نمیتوانید بیتوجه به سیره پیامبر اعظم، قرآن را معنا کنید. زمانی که ایشان با یهود و مشرکان پیمان مودت بست، چرا مسلمانان با یکدیگر در آشتی نباشند. مگر قرآن نمیگوید که حتی مشرکان اگر از شما کناره گرفتند، و از در مصالحه برآمدند و نه در کنار شما جنگیدند و نه به دشمنان شما پیوستند، شما حق ندارید با آنها بجنگید. خدا اگر بخواهد میتواند آنها را بر شما مسلط کند.
ما معتقدیم که هر مطالبهای که داریم را باید از طریق قانون و گفتوگو پیش ببریم. در سالهای اخیر، پیشرفتهای خیلی خوبی به دست آوردهایم.
8. ناامنی خط قرمز ماست. امنیتی که ما در قیاس با کشورهای دوروبرمان داریم خیلی باارزش است. مگر در منطقه ما کسی با این ناامنیها و منازعات به چیزی رسیده است که ما را به ناامنی و درگیری علاقهمند کند.
در این امنیت، هم حاکمیت نقش دارد، هم مردم. ما همواره بر این مسئله پافشاری کردهایم و به فتنه انگیزان مجال ندادهایم.
دیدار با مولوی عبدالحمید و بازدید از بخشهای مختلف مسجد و مدرسه مکی، ازجمله مسجد عظیم در حال ساخت مکی آخرین بخش از سفر ما و برنامههای تقریبی ما نبود و نخواهد بود!
درهرحال، سفر ما بهزودی به پایان رسید، اما آیا پایانی برای منازعات و مجادلات بیحاصل یا تنشآفرین متصور است؟