مظلومیت آیتالله هاشمی رفسنجانی
در گفتوگو با آیتالله ابراهیم امینی
* با آیتالله هاشمی از چه زمانی آشنا شده و چه همکاریهایی با هم داشتهاید؟
اولین زمان آشنایی من با آقای هاشمی در قم و در تاسیس گروه سری مبارزه با رژیم پهلوی بود که هسته مرکزی جامعه مدرسین را بوجود آورد و اعضای آن یازده نفر بودند. در سال 1342 شمسى که مبارزات ضدّ رژیم پهلوى شروع شد، تشکّل مذکور بدون این که خودش را به صورت یک جمعیّت متشکّل معرّفى کند با جدّیّت تمام در خدمت امام خمینى(قدس سره) بود و از او حمایت مى کرد. در چاپ و نشر اعلامیهها، در تشویق علما و مراجع براى همکارى، تشویق مردم به اعتصاب، در مسافرت به شهرستانها، در اعزام طلاّب به شهرستانها، در تشویق مدرّسان به امضاى اعلامیهها، جدّى و فعّال بودند. بعد از بازداشت امام خمینى در پانزدهم خرداد 1342 نیز در روشن کردن افکار مردم و تشویق مراجع و علماى قم و شهرستانها نیز فعّال بودند. همین تشکّل بعد از تبعید امام به ترکیه و بعداً به نجف اشرف، مسئولیّت ارتباط امام با مردم وهدایت مردم و گرمنگه داشتن میدان مبارزه را بر عهده داشت. در همه این مراحل بنده و آقای هاشمی از جمله اعضای آن بودیم و همکاری نزدیک داشتیم.
*چه تحلیلی از شخصیت علمی و حوزوی آیتالله هاشمی دارید؟
آقای هاشمی در قم یک طلبه جدی و خوش فهم و درس خوان بود و مراتبی از درسهای حوزوی خود را به خوبی نزد اساتید حوزه آن زمان طی کرد. از درس مرحوم آیتالله بروجردی و امام خمینی هم استفاده کرد و همین زمینه مساعدی ایجاد کرد تا شخصیت علمی ایشان به خوبی شکل بگیرد و آثاری که از ایشان بجا مانده از جمله تفسیر راهنما که بخش اصلی آن در زندان نگارش یافته گویای وجهه علمی ایشان است.
*آیتالله هاشمی چه نقشی در مبارزات داشته و از چه امتیازاتی برخوردار بوده است؟
آیتالله هاشمی در زمان مبارزات با رژیم سابق نقش مهمی داشتند و در هسته اصلی مبارزات بودند و در مقام یک مبارز پیشرو عمل میکردند و گاهی به افراد و برخی گروههای مبارز خط میدادند و مسیر مبارزه را تعیین میکردند و در اثر همین موقعیت مدتی زندانی و شکنجه شدند و سختی تبعید را متحمل شدند و حتی به خدمت سربازی هم اعزام شدند. ولی دست از همراهی امام عزیز و بزرگوارمان برنداشتند و همواره هدف خود را تعقیب میکردند.
* نقش آیتالله هاشمی پس از انقلاب اسلامی در سمتهای مختلف را چگونه ارزیابی میفرمایید؟
آقای هاشمی پس از پیروزی انقلاب به عنوان یکی از استوانههای نظام در سمتهای مختلف؛ از جمله ریاست قوه مقننه، فرماندهی جنگ، ریاست قوه مجریه در دوران پس از جنگ و عصر سازندگی، ریاست مجلس خبرگان و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، وفادارترین و دلسوزترین فرد به نظام، رهبری و مردم بود و ما هم در برخی از این مناصب از قبیل مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری همکاری نزدیکی داشتیم. ایشان همواره در خدمت نظام بودند و همکاری و هم فکری با رهبری نظام داشتند.
در عین حال نقش آقای هاشمی منحصر در سمتهای رسمی نبود که در جای خود منحصر به فرد بود بلکه ایشان به عنوان یکی از استوانههای نظام فراتر از مناصب حکومتی، با مشی اعتدالی خود نقش تعدیلکننده میان نیروی سیاسی وفادار به نظام اسلامی را ایفا میکرد و ظرفیت و توانایی فوق العادهای برای باز کردن گرههای کور داشت و ما خیلی بیشتر میتوانستیم از ایشان استفاده کنیم.
*در پیام تسلیت ارتحال آیتالله هاشمی فرمودید با شنیدن خبر در گذشت ایشان، ساعتها گریستید، چرا و چه نکاتی مد نظر شما بوده است؟
من برای درگذشت هیچ کدام از شخصیتهای بزرگ اینقدر ناراحت نشدم و این ناراحتی فوقالعاده به دو دلیل است یکی مظلومیت هاشمی و یکی هم میدانم که جای او را دیگران نمیتوانند پر کنند. البته خداوند سایه مقام معظم رهبری را مستدام بدارد که انصافا قدرت فوق العادهای در اداره امور دارند و با بودن ایشان جای نگرانی نیست، در عین حال آقای هاشمی در کنار ایشان کمک بزرگی برای حل مشکلات بود.
آقای هاشمی با این که در طول زندگی سیاسی خود همه دنیای خود را فدای انقلاب و نظام کرده است، در این اواخر به ایشان بیمهریهای فراوان شد، اما ایشان تحمل و صبر کرده و مکررا در ناملایمات روزگار میگفت: «اگر صبر نکنم چه کنم؟! اصل نظام به خطر میافتد». این اوج فداکاری کسی است که تمام عمر خود را صرف این انقلاب و نظام کرده است و چون تعلق زیادی به آن داشت حاضر بود ناملایمات را تحمل بکند اما نظام اسلامی ضربه نخورد.
*در همان پیام فرمودید: «مظلومتر از بهشتی بودی»، چرا و به چه دلیل؟
واقعاً مظلومتر از بهشتی بود، چون هاشمی مظلومی بود که هیچ کس قدرت دفاع از او را نداشت، و کسی هم از ایشان در مقابل عوام فریبان و دشمنان حقیقی و پنهان انقلاب که طرفدار دین منهای روحانیت بودند، حمایت نکرد. بهشتی هم مظلوم بود ولی میتوانستیم او را به عنوان مظلوم معرفی کنیم اما هاشمی را نه، چون فضا آنقدر مسموم بود که هرکس از ایشان دفاع میکرد، خود قربانی میشد اگر چه خودش با افتخار و به تنهایی همه این ناملایمات را تحمل کرد. از سوی دیگر بهشتی از سوی کسانی که در جبهه انقلاب نبودند و منافقین نشاندار، مظلوم واقع شد اما هاشمی از سوی خودیها و کسانی که خود را داخل نظام و از نیروهای انقلاب میدانند مظلوم واقع شد و روشن است که این نوع از مظلومیت برای کسی که در تمام طول مبارزات و نیز در مقاطع مختلف نظام اسلامی مورد اعتماد امام و مقام معظم رهبری بوده و آنها هم مکرر این موضوع را بیان و نشان دادهاند، زجرآور است. البته جای خوشبختی دارد که این جفاهایی که نسبت به این یار دیرین امام و رهبری روا داشته شده، در مردم متدین و بیدار ایران اثرگذار نبوده و مردم هم با رای بالایی که در انتخابات اخیر خبرگان رهبری به ایشان دادهاند و هم با شرکت میلیونی خود در تشییع جنازه ایشان نشان دادهاند که از این فضاهای کاذب متاثر نمیشوند.