چگونه ایدئولوژی سیاسی در کره شمالی به دین تبدیل شد؟
در زمان ریاستجمهوری کیم ایل سونگ (1912-1994) و در دهۀ 1950 بود که ایدئولوژی سیاسیِ «جوچه» در کشور کرۀ شمالی پاگرفت و در دهههای بعد از آن بهمرور قوت و استحکام پیدا کرد. کیم در زمان حکومت استعمار در یک خانوادۀ مسیحی در ژاپن چشم به جهان گشود و وقتی به قدرت رسید این تفکّر را داشت که کشور نوپای خود را به استقلالی انزواطلبانه برساند؛ یعنی همان فلسفۀ جوچه که میگوید سرسپردگی به کشور فوق هر چیز دیگری است.
معنای لغوی «چوجه» اتّکا به خود است. این فلسفۀ سیاسی بدان معنا است که کشور باید از هر قدرت و نفوذ خارجی بینیاز و مستقل باشد. از طرف دیگر کشور، رهبران و دیدگاه سیاسیِ آن بر منافع و هویتهای افراد اولویت دارد.
آقای دونالد بیکر پژوهشگر تاریخ کره میگوید جوچه (و تعهّد بیقیدوشرطی که از شهروندان میطلبد) به لحاظ کارکردی عملاً به معادلِ دین تبدیل شده است.
در نتیجه دینِ سازمانیافته در مرتبۀ دوم بعد از جوچه قرار میگیرد. بیکر میگوید: "جوچه ابزاری ایدئولوژیکی برای وحدتبخشی به کشور محسوب میشود. جوچه به ما میگوید ما نیازی به خدا نداریم و در عوض به رهبر خود اعتماد و اتّکا داریم… انسانها اعضای یک جامعۀ اجتماعی-سیاسی هستند و هیچ کس از جامعه جدا نیست. اگر انسان بمیرد، مادامی که جامعۀ او پابرجاست، وجود او نیز به نوعی تداوم دارد." در واقع، جوچه میگوید اگر انسانها سرسپردۀ کشور خود باشند، به نوعی ابدیت و فناناپذیری خواهند رسید.
وقتی کیم ایل سونگ جوچه را اصل حاکم بر تمام جوانب حیات مردم کرۀ شمالی و شالودۀ ایدئولوژیک تمام سیاستهای کشور اعلام کرد، خود نیز جایگاهی خداگونه به دست آورد. وی رهبر ابدی خوانده میشود و اعتقاد بر این است که خون مقدّس او در رگهای کیم جونگ اون، رهبر فعلی کرۀ شمالی نیز جریان دارد. مادامی که کیم و نسلش پابرجا هستند، جامعۀ جوچه نیز زنده است.
بیکر معتقد است جوچه بیشتر مبتنی بر مکتب کنفوسیوس شکل گرفته است، تا این که از کمونیسم و مارکسیسم متأثر باشد. تأکید بر خانواده و جامعه بیشتر در مکتب کنفوسیوس دیده میشود. از سوی دیگر، مکتب کنفوسیوس نیز با ادیان رسمی سر خصومت داشت.
براساس گزارش مؤسسۀ پژوهشی پیو (سال 2010)، در این کشور 25 میلیونی، 480 هزار مسیحی، 370 هزار بودیست و سه میلیون نفر پیرو مذاهب قومی هستند.