تأملی بر «بیگانگی»
فیصل عبدالرئوف
برای شناخت طرزفکر تروریستها تلاش چندانی انجام نشده، امیدواریم در آینده اقدامات بیشتری در این راستا صورت بگیرد. برای مقابله با یک تفکّر شرورانه ابتدا باید بتوانیم آن را بهخوبی بشناسیم.
بیگانگی اجتماعی وجوه بسیاری دارد. این موضوع را میتوانیم در جامعۀ مسلمانان غرب، بهویژه در نسل دوم مهاجران مشاهده کنیم. سلمان عابدی، تروریست فاجعۀ منچستر نیز از همین نسل بود. نسل دوم مهاجران مسلمان در کشورهای غربی بین دو قطب مخالف قرار گرفتهاند؛ از یک سو سبک زندگی مذهبی والدینشان و از طرف دیگر فرهنگ سکولاریِ محیط پیرامون. آنها نیز همانند کسانی که به ترامپ رأی دادند احساس میکنند که نهادهای اجتماعی پیرامونشان آنها را طرد کردهاند و لذاست که به خرابکاری اجتماعی متوسّل میشوند. این دقیقاً همان روش داعش است.
اما بیگانگی وجهۀ دیگری نیز دارد. یکی از پیامهای مشترک بسیاری از ادیان آن است که اگر خداوند مرکز توجّهمان نباشد، زندگیمان رو به تباهی خواهد رفت. بیگانگیای که در اینجا منظور است زاییدۀ عملکرد نهادهای اجتماعی نیست، بلکه از دست خودمان بر سرمان میآید. این همان چیزی است که مولانا در سرآغاز مثنوی به ما میآموزد؛ روح انسان از خداوند جدا شده و همانند نیای که آرزوی بازگشت به نیستان را دارد، مشتاق بازگشت به آغوش خداوند است.
ما انسانها که اغلب بیگانه از خدا زندگی میکنیم، میتوانیم انگیزۀ کسانی را که به ترامپ رأی دادند و همچنین کسانی که همفکّر داعش هستند درک کنیم. اما کسی که طالب خداوند است به خرابکاری متوسّل نمیشود، بلکه برعکس. روی آوردن به خدا یعنی روی آوردن به وحدت با خدا، با خودمان و با دیگران.
برای پیروی از ادیان دو روش وجود دارد: یکی این که با توجّه به جزئیات و موشکافیهای تاریخی آن ادیان از آنها پیروی کنیم که این باعث دور شدن ما از یکدیگر میشود و راه دوم آن است که با توجه به تمرکز ادیان بر خداوند از آنها پیروی کنیم که این باعث وحدت ما خواهد شد. در این که خداوند کدامیک از این دو روش را میپسندد هیچ شکّی نیست. خداوند در آیۀ 13 سورۀ شوری به ما امر میکند که در دین (اسلام، مسیحیت، یهودیت و…) تفرقه نیافکنیم. همۀ ادیان یک حقیقت واحد را در قالب زبانهای مختلف بیان میکنند.
این آن چیزی است که تروریستها از آن غافلند. تفکّر آنها دربارۀ اسلام تفکّری انحرافآمیز است. به فرمودۀ قران، آنها میگویند ایمان آوردهایم، اما واقعیت امر چیز دیگری است (سورۀ بقره، آیات 6-20).
در اسلامِ خدامحور اقدامات تروریستی موردتأیید نیست. اسلام الهی خود را با مقتضیات زمان و مکان منطبق میسازد. ادیان الهی موجب برطرف شدن تفرقهها میشوند، نه دامن زدن به آنها.
اگر یک دین صبغۀ الهی خود را گم کند، از خدا دور میشود و موجبات بیگانگی پیروان خود را فراهم میآورد. در پی این بیگانگی، عدّهای تبدیل به تروریست میشوند. اینها باید یک بار دیگر پیام وحدت الهی را که در قرآن و تورات و انجیل آمده بشنوند. بیایید کاری کنیم تا وحدت الهی در فرهنگهای گوناگون جهان نمایان شود و تمام تکثّرها و گوناگونیها تحت لوای خدای واحد گردهم آیند تا بدین ترتیب بتوانیم بهنحوی اساسی با تروریسم مقابله کنیم.