آیا میدانستید که در کتاب مقدّس نیز به موضوع «جهاد» اشاره شده است؟
مؤسسۀ پژوهشهای اسلامی یقین: هنگامی که برخورد تمدّنها رخ میدهد، معمولاً عناصر مشترک بسیاری در هر دو تمدّن وجود دارد امّا دستگاه نفرتپراکنی تا جایی که میتواند کاری میکند تا انسانها و مفاهیم مشترک از هم بیگانه به نظر آیند و آنها را در چشم یکدیگر هیولا جلوه میدهد.
اسلامهراسان تعاریف خود از اصطلاحات اسلامی مثل «جهاد» را با اطّلاعات غلط و چاشنی خشونت همراه میسازند و سپس از مسلمانان میخواهند تا اصطلاحات و متونی را که خود بهغلط آنها را تعریف کردهاند مردود برشمارند و اگر از این کار استنکاف کنند، برچسب افراطیگری به آنها زده میشود.
متأسفانه دیگر این برداشت غلط و افراطی از واژۀ «جهاد» در جامعۀ مسیحی جا افتاده است. فرض کنیم که از مسلمانان خواستیم واژۀ «جهاد» را از فرهنگ لغت خود حذف کنند، با مسیحیان عربی که کتاب مقدّس را به زبان عربی میخوانند چه کنیم؟
در ترجمۀ عربی کتاب مقدّس، نامۀ اول پطرس، باب چهار، آیۀ هجدهم از واژۀ «جَهَدَ» (jahada) استفاده شده که همان ریشۀ «جهاد» است و در اینجا برای اشاره به مبارزۀ درونی انسان مورد استفاده قرار گرفته است:
إِنْ کَانَ الْبَارُّ بِالْجَهْدِ یَخْلُصُ، فَالْفَاجِرُ وَالْخَاطِئُ أَیْنَ یَظْهَرَانِ؟
در نامۀ اول و دوم به تیموتاوس نیز دو مرتبه به جهاد اشاره شده است:
جَاهَدْتُ الْجِهَادَ الْحَسَنَ، أَکْمَلْتُ السَّعْیَ، حَفِظْتُ الإِیمَانَ (4:7)
جَاهِدْ جِهَادَ الإِیمَانِ الْحَسَنَ، وَأَمْسِکْ بِالْحَیَاهِ الأَبَدِیَّهِ (6:12)
جنگهای صلیبی و جهاد
واقعیت امر آن است که مسلمانان از واژۀ «جهاد» همانگونه استفاده میکنند که مسیحیان از واژۀ «کروسید» (crusade). «کروسید» در مسیحیت، بسته به بافتار متن و درک شخصیِ افراد، معانی مختلفی به خود میگیرد؛ از رسالت معنوی گرفته تا تبشیر و تبلیغ، سیاست و اقدام نظامی. بیلی گراهام که یک مبلّغ بود، بیش از چهارصد «کروسید» را در سراسر جهان رهبری کرد که البته منظور او از «کروسید» فعالیتهای تبلیغی عاری از خشونت بود. جورج بوش نیز برای اشاره به جنگ با عراق از همین واژۀ «کروسید» استفاده کرد.
پس اگر مسیحیان میگویند واژۀ «جهاد» همیشه به معنای خشونت است، مثل این میماند که بگوییم واژۀ مسیحیِ «کروسید» نیز همیشه بر خشونت دلالت دارد. استفادۀ معمول از واژۀ «جهاد» به معنای کشتن مسیحیان نیست؛ همانطور که «کروسید» نیز مفهوم کشتن مسلمانان را منتقل نمیکند.
آیا تروریستها و جنگافروزان برای جنایتهای خود توجیهی مبتنی بر قران یا کتاب مقدّس دارند؟ هر دوی این کتابها را میتوان به نحوی خواند و تفسیر کرد که خشونت را توجیه کند؛ این امر دربارۀ تمام کتابهای آسمانی، ادیان و فلسفهها مصداق دارد. تفسیر مبتنی بر خشونت برخاسته از خواننده است، نه متن. مطالعهای که توسّط ایندیپندنت صورت گرفته نشان میدهد که تعداد آیات مرتبط با خشونت در قران کمتر از تعداد آیات خشونت در عهد جدید و عهد قدیم است.
به جای این که اجازه دهیم افراطیون تفسیر نامقدّس خود از کتب آسمانی را ترویج دهند و در جامعه جا بیاندازند، بهتر آن است که بر ریشههای جامعهشناختی تروریسم و خشونت تمرکز کنیم.