کتاب «کشور من، البریتانیا» تألیف جیمز فرگوسن
فرگوسن به بعضی از ابعاد دین اسلام غبطه میخورد؛ از جمله به فرهنگ انساندوستی و توانایی مسلمانان بر فائق آمدن بر دغدغههای ناچیز مادّی. کتاب او عمدتاً دربارۀ مسلمانان بریتانیا است که با دیگر مسلمانان یا با فرهنگ جامعۀ بریتانیا دچار اصطکاک شدهاند. او در میان مسلمانان اثری از کاریکاتور بیگانههراسانه و برتریجویانهای که دیگران از مسلمانان ترسیم کردهاند نمییابد، بلکه در عوض با تناقضات، کشمکشها و یک سری تقلیدهای مسخرهآمیز مواجه میشود.
اما یکی از سؤالاتی که در پی بمبگذاری منچستر (توسّط سلمان عابدی 22 ساله) بارزتر شده این است که با مسلمانان جوان بریتانیا چه کنیم؟ برای این که بتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم باید بدانیم همانطور که جیمز فرگوسن در کتاب خود توضیح میدهد، حکایت اسلام در بریتانیا تنها حکایت مسائل مذهبی مسلمانان این کشور نیست. برای مثال، مدارس شهر برادفورد دارای پایینترین سطح عملکرد آموزشی هستند و فقر و خرید و فروش موادمخدّر در این شهر فراگیر است.
حکایت اسلام در بریتانیا حکایت اشتغال، تحصیل، جداسازی جنسیتی، جرائم جنایی، پیوند میان مسلمانان و جامعه و انسجام خانوادهها است. حکایت بومیگرایان بریتانیایی است که انگشتشان را صرفاً به سمت مزاحمانی نشانه گرفتهاند که در سالنهای کنسرت بمبگذاری میکنند و دختران کمسن را شوهر میدهند. حکایت زندگی اقلیتی است که زیر سایۀ جناح محافظهکار حزب کارگر با آرامشخاطر و آسودگی روزگار میگذراندند، اما حالا در میان ویرانههای مسیحیت و اتحادیههای کارگری گرفتار انزوای اخلاقی شدهاند.
آیا کار عاقلانهای است که تشکیلات لیبرالی بریتانیا مسلمانان محافظهکار را وادار کند تا از الگوهایی که در جامعۀ بریتانیا جا افتاده است تبعیت کنند و مسائل مربوط به روابط جنسی، همجنسگرایی و اقتدار زنان را آنگونه که در جامعۀ بریتانیا جا افتاده بپذیرند؟ فرگوسن معتقد است خیلیها فکر میکنند که این کار عاقلانه است. از طرف دیگر، او مسلمانان ثابتایمانِ فراوانی را سراغ دارد که در عین این که خود را یک بریتانیایی میدانند، حاضر نیستند از دولتِ غیرقابلاعتماد درس اخلاق بیاموزند. دولتی که هدف آن شبیه ساختن و یکدستسازی همۀ مردم جامعه به الگوی موردقبول خودش است.
فرگوسن به بعضی از ابعاد دین اسلام غبطه میخورد؛ از جمله به فرهنگ انساندوستی و توانایی مسلمانان بر فائق آمدن بر دغدغههای ناچیز مادّی. کتاب او عمدتاً دربارۀ مسلمانان بریتانیا است که با دیگر مسلمانان یا با فرهنگ جامعۀ بریتانیا دچار اصطکاک شدهاند. او در میان مسلمانان اثری از کاریکاتور بیگانههراسانه و برتریجویانهای که دیگران از مسلمانان ترسیم کردهاند نمییابد، بلکه در عوض با تناقضات، کشمکشها و یک سری تقلیدهای مسخرهآمیز مواجه میشود؛ از جمله مساجدی که از ترس این که برچسب افراطیگری بخورند، از وعّاظ خود فیلم میگیرند، زنی که نقاب را نه به خاطر دلایل دینی یا سیاسی، بلکه به این خاطر که چشمانش را زیباتر نشان میدهد بر چهره میزند و شورای شریعتی که نه تنها (آنطور که منتقدان مدّعی هستند) حقوق زنان را پایمال نمیسازد، بلکه خدمات ارزشمندی به زنان مسلمان ستمدیده ارائه میدهد.
فرگوسن بیش از این که شواهدی دالّ بر افراطیگری در میان مسلمانان پیدا کند، با «بحران مردانگی» در جامعۀ مسلمانان مواجه میشود؛ یعنی بحران زورگویی و خشونت مردان در فضای خانواده، هرچند او میداند که خشونت در میان جوانان بههیچوجه منحصر به مسلمانان نیست.
فرگوسن میگوید محرومیت جنسی و گرایش به افراطیگری و خشونت با هم در ارتباطند. او میگوید زنانی که خود را وقف داعش میکنند مذهبی نیستند، بلکه زنانیاند که در پی اطفای شهوات فراوان خود هستند و نباید آنها را به دین ربط داد.
تاریخ انتشار: 1 ژوئن 2017
انتشارات بانتام
تعداد صفحات: 400