چرا جزماندیشان مذهبی حتی با وجود شواهد مخالف، همچنان اعتقادات خود را حفظ میکنند
کریس باینس
طبق نتایج یک مطالعه، در ذهن افراد مذهبی و متدیّن احساسات و عاطفه بر تفکّر تحلیلی غلبه دارد.
بنا به اظهارات محقّقان، افراد جزماندیش حتّی هنگامی که کارشناسان خلاف اعتقادات آنها را ثابت میکنند، باز هم با کمال اطمینان اعتقادات خود را حفظ میکنند؛ چراکه اعتقاداتشان دارای بُعد احساسی و عاطفی است. اما در مقابل، ملحدان هیچ دیدگاه مثبتی دربارۀ دین ندارند، زیرا در ذهن آنها تفکّر تحلیلی حاکم است.
پژوهشگران «دانشگاه کیس وسترن رزرو» واقع در ایالت اوهایو با 900 نفر از افراد مذهبی و غیرمذهبی مصاحبه کردند و ویژگیهای شخصیتیای را که منجر به ایجاد جزماندیشی میشود مورد بررسی قرار دادند. تعدادی از افراد ملحد، مسیحی، هندو، بودیست، یهودی، مسلمان و پیروان نوزده دین دیگر مورد نظرسنجی قرار گرفتند. آنها به این نتیجه رسیدند که در هر دو گروه افرادی که دارای مهارتهای استدلالی بیشتری هستند، در باورهای خود اصرار و سرسختی کمتری دارند. اما این دو گروه به لحاظ میزان تأثیرگذاری دغدغههای اخلاقی بر تفکّراتشان با هم متفاوت هستند.
آنتونی جک، دانشیار فلسفه و یکی از مؤلّفان پژوهش میگوید: "زیرساخت احساسی به افراد مذهبی کمک میکند تا نسبت به اعتقادات خود اطمینان بیشتری داشته باشند؛ هرچه در چیزی صحّت اخلاقی بیشتری مشاهده کنند، بیشتر بر تفکّراتشان مهر تأیید زده میشود. اما در افراد غیرمذهبی دغدغههای اخلاقی باعث میشود کمتر احساس اطمینان کنند."
جرد فریدمن، یکی از پژوهشگران تحقیق میافزاید: "پژوهش حاکی از آن است که ممکن است افراد مذهبی روی بعضی از اعتقادات خود سخت پافشاری کنند، خصوصاً آنهایی که با استدلال تحلیلی مغایر به نظر میرسد، چراکه احساسات اخلاقی آنها این اعتقادات را تقویت میکند."
پژوهشگران میگویند همدلی و همدردی معمولاً چیز خوبی است، اما اگر اخلاقیات صورت افراطی به خود بگیرد، میتواند خطرناک باشد.
جک میگوید: "تروریستهایی که در خیالات واهی خود به سر میبرند، فکر میکنند که کارشان اخلاقی است. آنها معتقدند که اشتباهات را تصحیح و از امری مقدّس مدافعه میکنند."
جک میگوید در منتهیالیه دیگر، ملحدان جزماندیش قرار دارند. ملحدان طرفدار تفکّر انتقادی هستند، اما احتمال دارد از بینش لازم برای دیدن نقاط مثبت دین محروم باشند. آنها فقط این طور به دین نگاه میکنند که دین با تفکّر تحلیلی و علمی آنها در تضاد است.
محقّقان عنوان داشتند که یافتههای آنها که در نشریۀ «دین و سلامت» منتشر شده بر پژوهشهای قبلی آنها صحّه میگذارد؛ مبنی بر این که انسانها دارای دو شبکۀ مغزی هستند، یکی برای همدلی و همدردی و دیگری برای تفکّر تحلیلی. آنها میگویند ظاهراً بر ذهن جزماندیشان مذهبی همدلی و همدردی غالب است، اما بر ذهن ملحدان شبکۀ تحلیلی غلبه دارد.
در گزارش وادعا های فوق ، چندین مغالطه وجود دارد:
اول_ مخلوط نمودن حوزه روانشناسی با حوزه دلایل عقلی، یک مغالطه است. بحث در درستی باورها یک موضوع است ، و خصوصیات روانی مردم موضوع دیگر.
دوم_ چگونگی آمار گرفتن و نتایج ادعایی آن نا درست است ، زیرا در مقایسه دو گروه باید سطح معلومات و قدرت تفکر دو طرف در زمینه مسایل اعتقادی ، هم تراز باشد.
سوم_ تعصب ، طرفداری از عقیده نا درست است ، ولی ایمان ، طرفداری از عقیده درست. نباید این دو مفهوم را با هم مخلوط نمود. معمولا آثار روانی شکست های استدلالی ، انگیزه طرفداری از. ادعا ها را تضعیف می نماید.
اینکه تفکر تحلیلی غلبه دارد یا احساسات و همدلی به معنای نفی مطلق هریک از گروه مورد مطالعه نیست. به عبارتی این تحقیق نمیگوید دینداران تفکر تحلیلی ندارند بلکه میگوید در دیندار همدلی و همدردی غالب است.
در گزارش مزبور خلطی بین حوزه دلایل و علل صورت نگرفته بلکه صریحا موضوعش این است که چه علتی باعث می شود افرادی دلایلی را نادیده بگیرند.
وقتی نحوه گزینش آماری را نمی دانید چطور می توانید حکم کنید که خطاست. تنها می توانید شک کنید و بگویید آیا در مقایسه دو گروه فلان عوامل در نظر گرفته شده اند یا نه.
بین تعصب و ایمان تفاوت قایل شدید. بر اساس نظر شما به جز ایمه معصومین با ایمانی باقی نمی ماند چرا که هیچکس نمی تواند مدعی مصونیت اعتقادات خود از خطا شود.
اول_تعصب ضد دینی موجب ندیده گرفتن دلایل دینی میشود ، با وجود این ، مخالفین دین ، به علت نداشتن دلیل ، مجبور به سکوت و در نهایت فرار از بحث میشوند.
دوم_ شک در صحت روش امار گرفتن ، نتیجه گیری از انرا باطل می سازد.
سوم_ ایمان دارای درجات بسیار زیادی است، همچنانکه علم دین هم درجات زیادی دارد.
با سلام
مغالطه های آشکار در این مقاله وجود دارد که نشان از نوعی جزم اندیشی در محققان یا مترجمان و بطورکلی مدعیان این دیدگاه است.
اما مغالطه ها :
1- تدین و دینداری را مساوی با جزم اندیشی دانسته
2- جزم اندیشی را مساوی با تعصب کور قرار داده
3- بین فلسفه و روانشناسی خلط مبحث کرده می گوید در دانشگاه کیس وسترن با 900 نفر از افراد مدهبی و غیر مذهبی مصاحبه کرده تا ویژگی های شخصیتی افراد جزم اندیش را بدست آورد .از محققین این پروژه سوال کنید. چگونه از یک معلول که می تواند هم از علت های متعدد و هم از علت های متفاوت با یکدیگر بوجود بیاید به این نتیجه رسیده اند .
4- بین اعتقاد داشتن و دین داشتن تفاوتی قائل نشده آیا نمی توانید مارکسیست و یا لیبرالیستی و…. پیدا کنید که جزم گرا باشد؟