آیا معنویت شادی میآورد؟
برایان والش
تمام ادیان سازمانیافته، یک پیام روشن را به انسان القا میکنند و آن این است که انسان باید برای دریافت سهم خود از غم و غصّه در این وادی پردرد و رنج و فانی آماده باشد و ایمان و امید خود را به آیندۀ شادی که پیشارو دارد ببندد.
لذا عجیب است که دانشمندان در تحقیقات خود بارها به این نتیجه رسیدهاند که معمولاً اشخاصی که اهل معنویات یا دارای اعتقادات مذهبی هستند، شادتر از دیگرانند. مطالعات متعدّد صورتگرفته حاکی از آن است که افراد مذهبی و متدیّن در مقایسه با بیدینها افسردگی و اضطراب کمتری دارند و بهتر میتوانند با فراز و نشیبهای زندگی دست و پنجه نرم کنند.
براساس گزارشی که در نشریۀ «جاما اینترنال مدیسین» به انتشار رسید، حتّی یادگیری اندکی مدیتشین نیز میتواند به رفع اضطراب، افسردگی و درد کمک کند. اما این بدان معنی نیست که دانشمندان دقیقاً به چرایی این تأثیر پی برده باشند.
وجود باورهای مذهبی و معنوی به انسان کمک میکند تا بتواند در برابر ناملایمات از خود محافظت نماید. بعضی از متخصّصان معتقدند که اعتقاد به یک دین به انسان این حس را میدهد که زندگی هدفمند و معنادار است و این میتواند به انسان کمک کند تا بر افسردگی و بیحوصلگی غلبه کند و روحیۀ خود را ارتقا بخشد. در حالی که دیدگاه سکولاری نمیتواند چنین کمکی به انسان بکند. شاید یکی از دلایل این تأثیر آن باشد که اعتقاد به وجود آخرت (که تقریباً در همۀ ادیان به چشم میخورد) میتواند شادی بیشتری برای انسان حاصل آورد، چراکه شخص میداند آیندۀ بهتری پیشارو دارد (به قول کارل مارکس، دین افیون تودههاست).
تأثیرِ با جمع بودن
بسیاری از ادیان انسان را از گناههایی که به مرور زمان به سلامتی و متعاقباً شادی او آسیب میرسانند بر حذر میدارند. برای مثال مورمونها براساس اعتقادات دینیشان، اجازۀ مصرف دخانیات یا نوشیدن مشروبات الکلی و کافئین را ندارند و مشاهده میکنیم که نرخ مرگ و میر در میان این گروه، در مقایسه با کسانی که چنین رویهای ندارند پایینتر است. در دنیای مصرفزدۀ امروز، مواجهه با تنوّعطلبیها و حقّ انتخابهای مختلف میتواند انسان را تحت فشار قرار دهد و او را دچار افسردگی سازد. اما محدودیتها و سختگیریهای دینی (بهویژه در حوزۀ منع رفتارهای ناسالم) میتواند به کاسته شدن از بارِ این فشارها کمک کند.
در مسئلۀ تدیّن و معنویت خود این واقعیت که انسان اعتقادات مشترکی با یک گروه دارد به او کمک میکند تا احساس تنهایی نکند. دانشمندان از دیرباز به این نتیجه رسیدهاند که داشتن روابط مستحکم اجتماعی یکی از بزرگترین عوامل تضمینکنندۀ شادی است. افرادی که مذهبی بار آمدهاند خوب میدانند که وجود اعتقادات مشترک مذهبی عامل بسیار مؤثّری در ایجاد پیوند میان افراد است؛ پیوندی مستحکمتر از چیزی که داشتن سرگرمیهای مشترک، مدرسۀ مشترک، یا سرسپردگی به یک تیم ورزشی مشترک حاصل میآورد. واژۀ «رلیجن» از ریشۀ لاتین «رلیجیو» به معنای به هم پیوند دادن مشتق شده است. حضرت عیسی خطاب به جمعی از مسیحیان فرمود: "هرجا دو یا سه نفر از شما به اسم من جمع شوید، من هم در میان شما خواهم بود."
اگر این حسّ با جمع بودن نبود، دین نمیتوانست به این شدّت و اندازه در برابر غم از انسان محافظت کند. در واقع، کسانی که زندگی پردردورنجتری دارند بیش از دیگران از خاصیت محافظتی وجود جمعهای مذهبی بهرهمند میشوند. پژوهشگران در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدهاند که ارتباط میان اعتقادات دینی و شادی بیش از همه در میان افرادی پررنگ است که در شرایط سخت (ترس، فقر و گرسنگی) به سر میبرند.
این تفکّر که شادی باید هدف دین باشد تفکر نسبتاً تازهای است. پروتستانهای اولیه اصلاً چنین نگرشی نداشتند و معتقد بودند که هدف از وجود، تکریم و تجلیل خداوند است؛ نه شادی بشر. اما امروز نگرشها تغییر کرده و بسیاری بر این باورند که بین موفقیت مادّی در این دنیا و لطف و مشیت الهی پیوند وجود دارد و دین میتواند برای انسان ثروت و رفاه به ارمغان بیاورد.
به جز مذهب پروتستان، امروز در آئینهای معنوی دیگر نیز شادی به عنوان یک هدف ترسیم شده است.