نقش تصادف در جهان؛ ترجمه مدخل انتخابی از دانشنامه علم و دین
مقاله «تصادف»(chance) به قلم کیت وارد از مدخلهای «دانشنامه علم و دین»* است به سرویراستاری جی. ونتزل وِرد وان هویستین. مسعود سنجرانی این مقاله را ترجمه کرده و در اختیار دینآنلاین گذاشته است:
نقش تصادف در جهان، در هر دو حوزۀ دین و علم، بحثهای شورانگیزی را برانگیخته است. در علم، این بحث معمولاً جستاری است میان جبرباوری (همه رویدادهایی که به شرطهای آغازین ِ پیشینی وابستهاند) و جبرناباوری مادی (حداقل برخی رخدادها هستند که چندان هم علتمند نیستند). در دین، مجادلۀ اصلی میان کسانی است که به قضاوقدر باور کامل دارند ( دیدگاهی که در آن خدا یکسویه هر آنچه را اتفاق میافتد مقدر کرده است) و کسانی که به جبرباوری کلامی (خدا برخی چیزها را به تصادف یا تعیّن از رهگذار عوامل متناهی واگذار کرده است). اکثر بینشهای دینی هرگونه نقش تصادف محض را رد میکنند؛ اما تعدادی نیز هستند که حتی در جهانی که تقدیر الهی بر آن حکم میراند، بر نقش تصادف باور دارند. در بیشتر اوقات، مباحثه میان علمباوران و دینباوران بهعلت نرسیدن به تعریف مشخصی از تصادف به شکست میانجامد.
مفاهیم گوناگون تصادف
تصادف در ریشهایترین معنای خود، وقوع رخدادی است بدون هیچ علت یا دلیلی. بنابراین ممکن است گفته شود جهان بدون دلیل و بدون هیج علت پیشینی یا به دیگر بیان، به تصادف به وجود آمده است. در این معنا، هر رخدادی در هر زمانی ممکن است اتفاق بیفتد و جستوجوی علت آنچه اتفاق میافتد، لزومی ندارد. اگر هر چیزی با تصادف اتفاق افتاده باشد، در این معنا، علم ناممکن خواهد بود.
تصادف در مفهومی عامتر، با قمار یا بختآزمایی سروکار دارد. زمانیکه قمارباز تاسی را میاندازد، طرفی که بالا قرار میگیرد، موضوعِ تصادف است. اما این بدان معنا نیست که در این مورد با علیت روبهرو نیستیم، بلکه یافتن علتها بیش از اندازه دشوار، پیچیده و ملالآورند. غلتیدن تاس در هر جزء را میتوان با کاربست قوانین علم مکانیک معین کرد، اما باز هم بهعنوان موضوعی تصادفی در نظر گرفته میشود، زیرا سازمانِ سیستم بهگونهای است که هیچکس نمیتواند نتیجه را پیشبینی کند. در این مورد خاص، تصادف در درجه اول به پیشبینیناپذیری مرتبط است؛ اینکه چیزی تصادف است یا تصادف نیست، به دانش در اختیار ناظر بستگی دارد.
معنای دیگر تصادف آن است که چیزی به تصادف اتفاق میافتد، زیرا برای آن هیچ عاملی در نظر گرفته نشده است. شخصی ممکن است دوستی قدیمی را بهگونهای تصادفی ملاقات کند، در حالیکه نه آن شخص، نه آن دوست و نه خدا در نظر نداشتهاند یا سعی نکردهاند که این ملاقات اتفاق بیفتد. گفته میشود جهشهای ژنتیکی بر پایه بخت و اقبال (رندوم) یا به عبارت دیگر بر اساس تصادف رخ میدهد. آنان دارای علت هستند، اما آنگونه اتفاق میافتند که قابل انتظار نیستند.
این مفهوم میتواند به رخدادهایی گسترش یابد که بخشهایی از یک فرآیند جهتدار یا گرایش طبیعی نیستند. برخی متخصصان ژنتیک ممکن است بگویند جهشهای ژنتیکی به هیچ گرایش خاصی ندارند (برای مثال، جهشهای زیاد بهمعنای شانس بیشتر بقا برای برخی ارگانیسمها نیست). این دیدگاه از نظر عدهای بحثانگیز تلقی شده است. اینان استدلال میکنند که در جهش ارگانیک، گرایشهایی وجود دارد و فرآیند تمایل دارد تا رخدادی آگاهانه را تحقق بخشد و این گرایش از همان آغاز بهصورت ذاتی در سیستم موجود است. اگر اینگونه میبود، جهشهای خاص میبایست تصادفی اتفاق افتاده باشد، درحالیکه فرآیند در کلیت خویش ( یعنی مجموعهای کامل از جهشها در بافت محیطی خودشان) ممکن است این گرایش طبیعی را داشته باشد که به آگاهی ختم شود.
این امر باز هم مفهوم دیگری از تصادف را تبیین میکند که بر اساس آن احتمال ویژهای برای رخدادن رویدادهای خاص وجود دارد که البته این رویدادها بسنده متعیَن نیستند. یک رخداد، زمانی بسنده متعین است که با وجود شرطهای اولیه و قوانین طبیعی، نتواند به شیوه دیگری اتفاق افتد. یک رخداد، زمانیبسنده متعین نیست که از همان شرطها و قوانین اولیه، تعدادی برآیندِ ممکن میتواند نتیجه شود. به دیگر بیان، علت یکسان در موقعیت یکسان میتواند تأثیرات مختلف داشته باشد. برخی فیزیکدانها این احتمال را رد کردهاند، اما تفسیر کپنهاگی مکانیک کوانتوم بهگونهای دقیق ادعا میکند که هرچند برخی رخدادهای خاص زیراتمی امکان ویژه بالایی دارند که به شیوه خاصی بروز کنند، اما ممکن است اینگونه عمل نکنند. باوجوداین، زمانیکه تعداد زیادی از رخدادهای کوانتومی پدیدار میشوند، این امکان بهگونهای قطعی قابل پیشبینی خواهند بود – بدینترتیب معادلات مکانیک کوانتومی جبری هستند، هرچند با رخدادهایی مرتبط هستند که تا اندازۀ زیادی جبری نیستند. چنین فرآیندهایی استوکاستیک یا شایدی، شانسی، احتمالی نامیده میشوند؛ احتمال بالایی وجود دارد که نمونههای خاصی از رخدادها اتفاق بیفتد، اما رخدادهای خاصی ممکن است غیرقابل پیشبینی باشند ولی بسنده متعین نباشند.
الزامات اختیار
بنابراین دو مؤلفه اصلی مفهوم تصادف عبارتند از: پیشبینیناپذیری و نابسندگی علیت. از دیدگاه برخی فیلسوفان، اختیار انسان مستلزم تصادف است؛ زیرا اگر معلولی بسنده بود (اگر علتی- خواه الهی یا طبیعی- مقدرات وی را تعیین میکرد) نمیتوانست مسئول اعمال خویش باشد. بر اساس این دیدگاه، تصادف شرط لازم برای اختیار انسان است. عمل آزاد از عمل اجباری محض (بیعلت) آنگاه متمایز میگردد که عمل، ارادی و برای نیل به مقصودی آغاز شده باشد.
یک خداباور ممکن است بگوید آفرینش جهان مصداق اولای عمل آزاد است. آفرینش، معلول هیچ وضعیت آغازین پیشینی یا برخی قوانین عمومی نبوده است، بلکه برای دلیلی انجام شده است. خداوند ارزش یا ارزشهایی در ذهن داشته و آنان را با آفرینش جهان محقق ساخته است. بنابراین عمل آزاد شکلی از علیت بهمنظور تحققبخشی به برخی ارزشهای پیشبینیشده (متصور) است. علیت همچون عملی کاملاً متمایز از تصادف محض شناخته میشود، حتی اگر پیشبینیناپذیر باشد و از دیدگاه قوانین فیزیک و حالتهای ذهنی یا فیزیکی پیشین غیرمتعین باشد.
برخی الهیدانان اعلام میکنند مکانیک کوانتوم نشان میدهد قوانین بنیادین جهان بیش از آنکه جبری (علیتبنیاد) باشند، استوکاستیک (شایدی) یا آماری هستند. آنان ادعا میکنند این امر هم به اعمال انسان مجال بروز آزاد میدهد و هم به خداوند امکان میدهد که بر اساس احتمالات آماری سیستمهای فیزیکی، بدونآنکه هیچ قانون طبیعی را “بشکند” آزادانه عمل کند. برای عدهای دیگر، تقلیل افعال ارادی خداوند به جستوجوی کورمال کورمال در زیرزمین زیراتمها بیشازاندازه محدودکننده تلقی میشود. در برخی موارد، حدپذیریهای کوانتومی باطل است زیرا تعداد بسیار زیادی از رخدادهای احتمالپذیر با رخدادهای ابَراتمها مرتبط است و این بدان معناست که توزیع آماری فراگیر، احتمالاً با عدم قطعیت روبهروست.
وجود نظامهای پویا که از تعادل بسیار فاصله دارند، این امکان را فراهم میآورد که با تشدید نوسانهای کوانتومی، آثار مه-جهانی تولید شوند. بنابراین در حالتهای مطلوب (برای مثال در مغز) حدناپذیریهای کوانتومی میتوانند حدناپذیریهای مشاهدهپذیر بسیاری را در طبیعت نشان دهد. یا اینکه فارغ از ملاحظات کوانتومی میتوان گفت قوانین طبیعی در درون خود، احتمالگرا هستند و بر بنیانهای «برابری با چیزهای دیگر» عمل میکنند و به هیچعنوان مستثنا از علیت الهی عمل نمیکنند.
نگرشهای دینی نمیتوانند بهسادگی با هرگونه فرضیۀ مبتنی بر تصادف محض، در معنای بنیادین آن، همزیستی کنند. اکثر نگرشهای خداباورانه سنتیِ جبرباورانه ( همه چیز را خداوند مقدر کرده است) اختیار را با جبرباوری سازگار میبینند. اما در سده بیستم بر تعداد افرادی افزوده شد که به دیدگاههای جبرناباوری اعتقاد داشتند. برای آنان تصادف (همچون جبرباوری احتمالپذیر) به فعالیت آزاد و سازنده آفریدگار و آفرینندگان و نیز پاسخگویی متقابل افعال الهی و مخلوق مجال بروز میدهد و به چشمانداز کتابهای آسمانی نزدیک است.
کتابنامه:
1. بارتومولوف، دیوید جی. خدای تصادف. لندن: اس. سی. ام پرس، 1990.
2. مورفی، نانسی، « فعل الهی در نظم طبیعی» در آشوب و پیچیدگی: چشماندازهای علمی در فعل الهی، ویراستاران رابرت جان راسل، نانسی مورفی و آرتور پیکاک، واتیکان: رصدخانه واتیکان، 1995.
3. پلانتینگا، آلوین، خدا، اختیار و شر، لندن: آلن، آنوین، 1974.
4. پولکینگهورن، جان، « نظریه آشوب و فعل الهی» ، در علم و دین، ویراستاران مارک ریچاردسون و وستلی وایلدمن، نیویورک: روتلج، 1996.
5. ویراستاران راسل، رابرت جی؛ مورفی، نانسی؛ و آرتور پیکاک، چشماندازهایی بر فعل الهی، انتشارات دانشگاه کلیسای بانوی ما، 1997.
6. نیکولاس ت. ساندرز، آیا خداوند در بازی با تاس تقلب میکند؟ فعل الهی و احتمالات کوانتومی، زیگون : مجله علم و دین سال 35 ام، شماره 3 (2000) : 544-517.
7. سوئینبرن، ریچارد، مسئولیت و (بادافره) کفاره، نیویورک: انتشارات دانشگاه اکسفورد، 1989.
8. وارد، کیث، خدا، تصادف و جبر: آکسفورد: انتشارات یک جهان،1996.
* مشخصات کتابشناسی این دانشنامه چنین است:
Encyclopedia of science and religion ; J. Wentzel Vrede van Huyssteen, editor in chief. — 2nd ed. ; by Macmillan Reference , 2003.
در بالا، متن آشفته و بدون نتیجه ای ارایه شده است. به کار بردن انواع اصطلاحات در خارج از حوزه ای که تعریف می شوند ، موجب ابهام و مغالطه گردیده است. هر یک از مفاهیم : تصادف ، علیت ، جبر ، اختیار ، احتمالات ، هوشمندی و….. باید ابتدا در حوزه کار برد خود دقیقا تعریف شوند . در غیر اینصورت مانند متن فوق ، ادعا ها فاقد دلیل وبی ارزش می با شند.
افعال الهی معلل به اغراض نیست خداوند تفکر نمیکند تفکر حرکت ذهن از مجهول به معلوم است اینکه خداوند ارزشهایی در ذهن داشته وانها را پیاده کرده است درست نیست خداوند طراحی در ذهن نمیکند ان ارزشها چه بوده ؟ وایا ان ارزشها ارزش انرا داشتند که اینهمه هزینه برایش شود ؟ میلیاردها انسان درگیر ان ارزشها شدند تکلیف این انسانهاییکه ناخواسته متحمل درد ورنج شدند چیست ؟ طبیعت از درون تنظیم میشود خود تنظیم است واصل ان بر تنازع بقاست اگر جزیی از ان نتواند با بقیه خود را وفق دهد نابود میشود واز انرزی حاصل ازان جزیی با قابلیت انطباق تشکیل میشود هرگز نمیتواند جبر باوری با اختیار یکجا جمع شود اینها نقیض یکدیگرند خداباوران در مسئله جبر و اختیار وعلم الهی به بیراهه رفته اند وپاسخی برای منتقدان ندارند