جشن و عزای مذهبی ما رو به کدام سو میرود؟
ابراهیم احمدیان
هر کس این قطعه ویدیویی را ببیند به شدت متأثر میشود: در این ویدیو نشان داده میشود که چند کبوتر با نهایت درد و رنج در میان آتش پر پر میزنند و میسوزند. میگویند این ویدیو مربوط به مراسم محرم در یکی از استانهای کشور ما است. از قرار، عزاداران، واقعه عاشورا را بازسازی کردهاند و خیمه آتش زدهاند و چند کبوتر هم به عمد در آتش میسوزند و مردم تماشا و گریه میکنند و بعضی هم فیلم و عکس میگیرند. من تاریخ وقوع این واقعه را نمیدانم؛ برخی میگویند مربوط به سال یا سالهای گذشته و برخی وقوع را به سال جاری نسبت میدهند. به هر حال، ویدیو همین روزها در شبکههای مجازی دست به دست میشود (کافی است که در گوگل سرچ کنید) و تردید ندارم که اثر مخرب تبلیغی بالایی دارد. جدا از این اثر تخریبی، ما به عنوان انسان و یک موجود اخلاقی و صاحب وجدان اخلاقی و انسانی، از رنج و درد این حیوانات، بسیار میرنجیم و درد میکشیم.
آسیبشناسی مراسم جشن و عزای مذهبی تاریخی دیرین دارد و در میان عالمان دینی کسانی مانند محدث نوری و آیت الله مطهری بسیار از آن سخن گفتهاند؛ ولی به نظر میرسد که به عللی این گونه آسیبشناسیها کمتر مجال راه یافتن به عرصه عمل داشتهاند و تنها در کتابها و مقالهها و منبرها بر جای ماندهاند. متاسفانه به نظر میرسد که ما به جای این که هر سال شاهد نظم بیشتر و کیفیت بالاتر باشیم، شاهد پسرفت و پایین آمدن کیفیتایم. نگارنده این سطور به یاد دارد که در گذشته مراسم محرم با چه سادگی، آرامش و معنویتی برگزار میشد. در آن زمان، روحانیان خاصی ـ که در برگزاری مراسم دینی تخصصی پیدا کرده بودند ـ بر مراسم محرم نظارت تام داشتند. پدیده «مداحی» در آن روزگار تنها شامل بر نوحهخوانی میشد آن هم به سبک و سیاق سنتی ایرانی نه با آهنگ و ضرب ترانههای آن سوی آب. در مجلس جشن یا عزا، شخص مداح نظرات شخصی خود را در قالب روضهخوانی القا نمیکرد و اساساً غالب مداحان به موضوع و کار روضهخوانی ورود نمیکردند و سخنرانی و روضهخوانی وظیفه روحانیان بود. ماحصل معنوی مجالس روضهخوانی و سینهزنی، نوعی آرامش و ترغیب به دینداری و تبلیغ مذهب بود نه هیجان و اضطراب و بینظمی و عصبانیت.
مراسم جشن و عزای ما ظرفیتی عظیم برای ابلاغ و القای پیام معنویت، آرامش، معقولیت، صلح و حتی آموزش زندگی و نظم اجتماعی دارد. اینک، به نظر میرسد که وقت آن رسیده تا روحانیان دلسوز و آگاه به امور مذهب، وارد ماجرا شوند و کنترل اوضاع را در دست بگیرند و عوامل دولتی نیز سهلانگاری و نادیدهانگاری تخلفات قانونی در ایام جشن و عزا را به کنار نهند و به وصیت امام اول شیعیان عمل کنند که «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم.» به هیچ روی پذیرفته نیست که ما در سال روزهایی داشته باشیم که مقررات و قوانین مسلم کشور ملغا شمرده شوند. این با فرهنگ والای ایران زمین به هیچ روی سازگار نیست و به صلاح کشور و ملت ما نیست.
جالب بود و با قلم شیوای نوشته شده است. اما کو عمل!
چرا فقط به موضوع حضرت امام حسین(ع) که می رسند ، از نظم سخن می گویند. گویا همه چیز برایشان مهمتر از رساندن ندای حق و نور حق به جهان و به نسل های آینده است.
دوست عزیز
خوب است بپرسید: چرا ندای حق و نور الهی را باید به کارهای وهن آلود و غیرانسانی مانند کشتن حیوانات و سوزاندن کبوتر زنده زنده در آتش آلود؟ و چرا باید کارهایی را در این مراسم انجام داد که هیچ توجیهی ندارد. دیگر این که پیام حق به چه معنا است؟ صرف نامیدن «پیام حق» کافی است؟ از قضا نظم در این گونه مراسم بسیار الزامی تر است.
دوست گرامی
خوب است اول در باره تفاوت حق و باطل مطالعه بفرمایید سپس تفاوت اهم و مهم را به خاطر بیاورید. اولا شما که برای ذبح گوسفند دلسوزی مینمایید ایا گوشت انرا نمی خورید؟ چرا به صرف ادعا یک مو ضوع بسیار نا محتمل را قطعی پنداشته و در باره ان قلم فرسایی می کنید؟
معنای حق و باطل نیاز به مطالعه ندارد چون دوستانی مثل شما هستند که ما از آنها استفاده می کنیم و از دانش آنها بهره می بریم. در پاسخ به سوال جناب عالی که آیا گوسفند می خورم یا نه. باید بگویم: نه. نمی خورم. موفق باشید و مشغول مطالعه. ای دوست عزیزم.
ایضاح و پرداخت بیشتر به این دغدغه ها و نشر آن بویژه در بخش عمومی در اصلاح شیوه های عزا