زلزله؛ چندضلعی نامنتظم
محسن الویری
اراده انسانها در وقوع زلزله نقشی ندارد، اما تدبیر همهجانبهنگر آنها پیش، حین و پس از وقوع زلزله میتواند در کاهش رنجها و آسیبها و سرعت بخشیدن به بازگشت اوضاع به شرایط طبیعی بسیار مؤثر باشد. نگاه و تربیت دینی که پدیدههای طبیعی را از نشانههایی خدا و فرصتی برای کاربست خرد و اندیشه و پارسائی میداند انسان را از دایره محدودنگری و سطحینگری بیرون میآورد و به او کلاننگری میآموزد. در پرتو چنین نگاهی موارد زیر را به عنوان مهمترین وجوه زلزله میتوان برشمرد و ضرورت بازنگری در اساسنامه، شرح وظایف و ترکیب اعضای ستادهای حوادث غیرمترقبه را بر اساس آن به مسؤولان گوشزد کرد: وجه علمی (زمینشناسی و دیگر علوم وابسته)، وجه معرفتی، وجه عاطفی و روانی، وجه شرعی و آداب و آیین دینی، وجه سیاسی داخلی، وجه سیاسی خارجی، وجه ارتباطی و اطلاعرسانی، وجه حقوقی، وجه اجتماعی، وجه اقتصادی و بازرگانی، وجه تاریخی، وجه مرتبط با محیط زیست، وجه مرتبط با فرهنگ عمومی، وجه عمرانی و حمل و نقل جادهای، وجه بهداشتی و درمانی و وجه مدیریتی.
و (خداوند) نشانههای خویش را به شما مینمایاند، پس کدام نشانههای خدا را انکار میکنید؟ آیا در زمین سیر نمیکنند تا سرانجام پیشینیان را بنگرند که شمارشان بیشتر از ایشان بود و توانمندی و آثار آنها در زمین بیشتر، پس آن چه به دست آورده بودند آنها را به کار نیامد.
زلزله بم در کنار ویرانیهای بزرگی که از خود باقی گذاشت، زمینهساز مباحث زیادی در جامعه شد. زلزلهخیز بودن ایران و انتظار همراه با نگرانی و اضطراب وقوع زلزله در تهران سبب شده است بحث از این پدیده رنگ کهنگی به خود نگیرد و به ویژه با توجه به زلزله اخیر بلده و مرزن آباد, بحث زلزله همچنان یک مساله روز باشد. مباحث مطرح شده، گوناگونی وجوه و ابعاد حوادثی از این دست را نشان میدهد و با صدایی رسا ما را به ضرورت خروج از یکسویه نگری و گرایش به همهجانبهنگری در حوادثی مشابه فرامیخواند. زلزله، مستقل از اراده انسانها به وقوع میپیوندد و ظاهراٌ هیچ راهی برای بازدارندگی نسبت به آن وجود ندارد، اما این امکان برای انسانها وجود دارد که پیش و پس از زلزله با توان و تدبیر خود از آفات آن بکاهند و حتی از این تهدید، فرصتی برای کمال مادی و معنوی جامعه بشریت بسازند. قرآن پدیدهها و حوادث طبیعی را از نشانههای خدا برای خردمندان و متفکران و پارسایان و اهل یقین میداند: یونس، 6؛ زمر،42؛ بقره، 164؛ رعد، 3 و 4؛ نحل 11 تا 13 و 67؛ روم، 20 تا 25؛ جاثیه 3 تا 5؛ انعام 97 تا 99. به عنوان مثال:
ألم تر أن الله أنزل من السماء ماءاً فسلکه ینابیع فی الأرض ثم یخرج به زرعاً مختلفاً ألوانه ثم یهیج فتراه مصفرا ثم یجعله حطاماً إن فی ذلک لذکری لأولی الألباب. (زمر، 21)
آیا ندیدی که خداوند از آسمان آب فرو فرستاد و آن را در چمشهها در زمین جاری ساخت، سپس با آن گیاهانی با رنگهای گوناگون بیرون میآورد ثم (این گیاهان) خشک میشود پس آن را زرد میبینی سپس خداوند آن را خاشاک قرار میدهد، براستی در این امر یادآوری (و تذکری) برای صاحبان خرد است.
انسان مؤمن دینباور و تربیت یافته قرآن و مکتب پیامبر و اهل بیت علیهم السلام در مواجهه با پدیدههای طبیعی، خرد و دانائی و اندیشه خویش را به کار میگیرد تا راه به سوی خالق بپوید. انسان مؤمن با درکی درست از عالم هستی چه آن گاه که در جهانِ شاداب و سرسبز, تنوع رنگ گیاهان را میبیند و چه آن گاه که رنگ زرد خشکی و ویرانی بر آن افشانده میشود نگاه خود را به جهان اطراف در پرتو باور خود به خالق هستی معنی میبخشد و هیچ آن و صحنهای را مستقل از اراده حضرت حق در نظر نمیگیرد. مؤمن بهار و خزان دنیا را از ناحیه خدا میداند, پس نه زیبایی بهار او را از خدا غافل میکند و نه بی رنگی خزان او را از زانو در میآورد. چنین نگاهی به حوادث طبیعی از جمله زلزله درکی عمیق و جامع به آدمی میدهد و او را از محدودنگری رهایی میبخشد. همهجانبهنگری امری بایسته و اجتنابناپذیر برای تبیین درست و مواجهه شایسته با هر پدیدهای است و امروزه کمتر حادثهای است که بتوان تنها از منظری خاص بدان نگریست و درکی مناسب از آن ارائه داد. درک مناسب و شایسته در گرو تعدد نگاهها و زاویههای بررسی است و مطالعات چندرشتهای و میانرشتهای نیز در چنین فضایی و بر اساس چنین درکی صورت بسته است. اما به نظر میرسد همه جانبهنگری و جامع نگری نیز تنها در پرتو دین و آموزههای دینی به دست میآید. نگاه جامع و همه جانبه نگر لاجرم باید نگاهی از بالا باشد. کسی میتواند همه ابعاد یک پدیده را ببیند که خود در افق همسطح با آن پدیده نیایستاده باشد. خرد و دانائی و فناوری میتواند تا حدی این توانائی را به انسان بدهد ولی تنها خرد و دانائی مبتنی بر, متصل به و سیراب از آموزههای وحیانی است است که آدمی را در اتصال با مبدأ هستی قرار میدهد و امکان نگاهی فرادست را به او میدهد. بنابراین اگر بخواهیم نسبت به پدیدههایی مانند زلزله درکی درست و همه جانبه داشته باشیم باید از پوسته نگاه محدود مادی و محسوس برون آییم و این حادثه و حوادث مشابه را ـ آنگونه که قرآن به ما میآموزد ـ از نشانههای خدا و فرصتی برای کاربست خرد و اندیشه بدانیم. تدابیر ما برای کاهش آفات و آسیبهای زلزله و حوادث مشابه, متناسب با درک ما از چیستی و ابعاد این حوادث است. اگر زلزله را تنها یک کنش و واکنش درون زمین و ویرانیهای ناشی از آن و اشک و آه زلزلهزدگان بدانیم تدابیر ما محدود به این جنبهها خواهد بود و اگر ابعاد دیگری نیز برای آن در نظر بگیریم ناگزیر برای آنها نیز باید چاره اندیشی کنیم.
در نگاهی مقدماتی, به نظر میرسد برای تدبیر شایسته پدیده زلزله باید وجوه و ابعاد زیر را در نظر گرفت و هر نوع برنامهریزی و مدیریت را با توجه به این ابعاد سامان داد:
1. وجه علمی (زمینشناسی) ـ رایجترین و انکارناپذیرترین وجه زلزله، وجه طبیعی آن و وقوع آن بر اساس محاسبات زمینشناسی و جغرافیایی و اقلیمی و آب و هوایی است که مؤسسات علمی ویژه ژئوفیزیک و زلزلهشناسی متولی آن هستند و شکی نیست که دستاوردهای مطالعات و تحقیقات و اظهارنظرهای کارشناسی آنها پیش، حین و پس از وقوع زلزله افزون بر بهرههای علمی نقش مؤثری در مدیریت بحران و شکل دادن به افکار عمومی دارد.
2. وجه معرفتی ـ نگاه متعارف به زلزله، نگاه به این پدیده به عنوان یک بلای طبیعی است. در اینگونه موارد همواره پرسشهایی بنیادی در ذهن مردم خلجان میکند؛ مانند: وقوع این ویرانیها و ویرانگریها و کشتهشدن کودکان و کهنسالان چگونه با رأفت و رحمت خداوند سازگار است؟ آیا زلزله نتیجه اعمال زشت انسانها و مجازات آنهاست؟ در این صورت مجازاتِ یکسان انسانهایی که گناهانی متفاوت دارند و یا گناهکار نیستند چه توجیهی دارد؟ آیا زلزله میدان آزمایش انسانهاست؟ در این صورت آیا روشهای مناسبتتری برای آزمایش انسانها وجود ندارد؟ آیا دعای مردم یا دعای انسانهای وارسته و پرهیزکار میتواند از وقوع چنین حوادثی جلوگیری نماید؟ وقوع زلزله به عنوان مجازات با آموزههایی که گفته میشود عذاب امت پیامبر را نفی میکند چگونه سازگار است؟ زلزله خشم طبیعت است یا قهر خدا یا تجلی رفتار انسانها؟ پاسخ عالمانه و منطقی به اینگونه پرسشها میتواند فراتر از توجیه معرفتی چند و چون وقوع یک زلزله، درک درستی را از نظام هستی و جایگاه خدا و انسان در آن بر پایه اندیشه اسلامی القاء نماید. شاید مردم در شرایط طبیعی انگیزه کمتری برای کنجکاوی و تلاش برای درک پاسخ این پرسشها داشته باشند، ولی فضای متأثر از زلزله فرصتی مناسب برای پرداختن به این گونه مباحث فراهم میآورد. روشن است که بهترین شکل امدادرسانی صاحبان اندیشه در شرایط زلزله تلاش برای پاسخگویی به اینگونه پرسشهاست.
3. وجه عاطفی و روانی ـ در شرایط زلزله چه خانوادههای عزادار و چه دیگر همشهریان و هموطنان و ابنای بشر بسان افراد طوفانزده بیش از دیگر شرایط به یاد خدا هستند و به تضرع و استغاثه روی میآورند. قرآن در موارد متعددی به این موضوع اشاره کرده است. (یونس, 12؛ روم, 33؛ زمر 8 و 49 و دیگر موارد). به عنوان نمونه:
و اذا مس الانسان الضر دعانا لجنبه او قاعدا او قائما فلما کشفنا عنه ضره مر کان لم یدعنا الی ضر مسه کذلک زین للمسرفین ماکانوا یعملون (یونس, 12)
و هنگامی که به انسان زیان و سختی رسد ما فرا میخواند، چه به پهلو باشد و چه نشسته و چه ایستاده، پس هنگامی که سختی و زیان را از او دور کردیم، به راه خود میرود چنان که گوئی ما را هرگز برای سختی که به او رسیده بود نخوانده است، اینگونه برای مسرفان آنچه انجام میدهند آراسته میشود.
و إذا أنعمنا علی الإنسان أعرض و نئا بجانبه و اذا مسه الشر فذو دعاء عریض (فصلت, 51)
و آنگاه که به انسان نعمت دادیم روی برگردانید و دور شد و آن گاه که بدو شر رسید, پس دارای دعای گسترده (و یا بر زبان آورده شده) است.
روح لطیف شده انسانها و روحیه برانگیخته شده انسانها برای تعاون و نوعدوستی در چنین شرایطی نمونههایی به یاد ماندنی از ایثار و از خودگذشتگی به نمایش میگذارد. شناخت دقیق این روحیه و عوامل اثرگذار بر آن و جهت دادن به آن میتواند ضمن کمک مؤثر به مدیریت اوضاع به همریخته و بحران ناشی از زلزله و تسلی دادن به حادثهدیدگان، انسانها را به لزوم توجه همیشگی به مبدأ هستی و زوالپذیری دنیای مادی و انس با دعا و دوام و پایایی روحیه نوعدوستی، ایثار و عاطفه سوق دهد. روحانیان، روانشناسان و روانکاوان توان انجام چنین وظیفه سنگینی را دارند.
4. وجه شرعی و آداب و آیین دینی ـ یکی دیگر از وجوه مبتلابه در شرایط زلزله، بروز پارهای پرسشها در باره پارهای مسائل شرعی است که یا ویژه شرایط بحرانی زلزله است و یا احکام شرعی شناخته شدهای است که دوام و بقای آن در شرایط زلزله محل تردید قرار میگیرد. برخی از این احکام شرعی نیازمند آموزش عمومی است و انجام برخی دیگر نیازمند فراهم آوردن و پیشبینیهای لازم پیش از وقوع زلزله. به عنوان مثال وجوب خواندن نماز آیات و غسل میت و کفن و دفن کشتهها نیازمند آموزش عمومی است ولی شاید تیمم بدل از غسل اموات کار آسانی نباشد و تنها روحانیان و افراد آموزش دیده توان انجام آن را داشته باشند و لذا پیشبینیهای لازم در این زمینه باید به عمل آمده باشد. نمونههایی از پرسشهای فقهی نیز که معمولاً در این شرایط برای مردم و امدادرسانان پیش میآید و در آموزشهای عمومی و یا اختصاص امدادرسانان باید مورد نظر قرار گیرد چنین است: جواز یا عدم جواز تماس با نامحرمان برای نجات آسیبدیدگان، حکم اشیای یافته شده مجهول المالک، وظیفه زنانی که امکان فراهم آوردن پوشش مناسب را در حین وقوع زلزله نمییابند و مثلاً برای حفظ جان خود بدون پوشش مناسب از منزل خارج شدهاند، تکلیف نمازهای یومیه آسیبدیدگان یا خانواده آنها که مشغول نجات اعضای خانواده خود هستند، جواز یا عدم جواز تصرف در اموال مردم برای امدادرسانی و نمونههای دیگر.
5. وجه سیاسی داخلی ـ ارزیابی درست مسؤولان از ابعاد و پیامدهای زلزله در حوزه سیاست داخلی تعیین کننده نوع و چگونگی و سطح دخالت مسؤولان در حادثه است و این امر به نوبه خود میتواند گواه کارآمدی نظام و در نتیجه تقویت رابطه مردم با حاکمیت باشد و یا خدای ناکرده نشان ناکارآمدی نظام و در نتیجه کاهش اعتماد مردم به حاکمیت. سهم و نقش مسؤولان سیاسی باید سهم و نقش تعریف شده و تابع منطق مشخص و قابل دفاعی باشد، نه اینکه پس از وقوع حادثه هر کس حسب ذوق و سلیقه و میزان تأثر خود موضعی اتخاذ کند. به نظر میرسد بخشی از حضور فعال و گسترده رهبر معظم انقلاب در ماجرای زلزله بم برای جبران خلأ ناشی از این بیتوجهی در مدیریت این حادثه غمبار بود.
6 وجه سیاسی خارجی ـ اگر ابعاد ویرانی ناشی از زلزله زیاد باشد, مطابق عرف بینالملل, دولتها و یا نهادهای غیردولتی خارجی به عنوان همدردی موضع گیری میکنند. این موضع گیری گاه با ارسال کمک از سوی آنها همراه است و گاه تنها با شعار کمک. پذیرش یا عدم پذیرش این کمکها و چگونگی واکنش به موضعگیری دولتمردان خارجی به ویژه کشورهای متخاصم و چگونگی رفتار با نیروهای اعزامی از سوی آنها در داخل کشور نیازمند تدبیری از پیش اندیشیده شده است که گاه بحران ناشی از زلزله مانع دوراندیشیهای لازم و مراعی داشتن اصول حکمت و عزت و مصلحت در این زمینه میشود. به هر حال حضور افرادی مطلع از حوزه سیاست خارجی در ستادهای بحران و کمکرسانی میتواند مفید و بلکه لازم به نظر میرسد.
7. وجه ارتباطی و اطلاعرسانی ـ یکی از مهمترین و برجستهترین وجوه حوادثی مانند زلزله، وجه رسانهای آن است. میزان اطلاعاتی که از طریق رسانههای عمومی باید منتشر شود، جهتگیری این اطلاعات، تفاوتها و تمایزهای خبر مربوط به بحران با دیگر گونههای خبر، شیوههای سنجش سریع بازخورد اطلاعات نزد انواع مخاطبان، سرنوشت دیگر وظایف و کارکردهای رسانهها در چنین شرایطی، نوع تغییرات لازم در برنامههای متعارف رادیوئی و تلویزیونی، امکان بازتعریف کارکردهای ویژه برای رسانهها در چنین شرایطی، شیوه مواجهه با شایعهها و دهها موضوع از این دست گویای ضرورت راهاندازی دورههای آموزشی کوتاه مدت ارتباطات ویژه شرایط بحرانی ـ متناسب با شرایط ایران ـ است که بدون آن نظام ارتباطی و اطلاعرسانی قادر به انجام وظیفه مطلوب خود نیست. در همین چارچوب دفتر روابط عمومی ادارات و سازمانهایی که در مناطق زلزلهزده دارای نقش هستند حتماٌ باید آموزشهای لازم را برای پاسخگویی به مراجعان به ویژه مردم عادی دیده باشند. تلفنخانهها به عنوان نخستین مجرای ارتباط مردم با یک سازمان کهای کاش در شرایط عادی نیز از نظر ساختار تشکیلاتی زیر نظر روابط عمومیها ایفای نقش میکردند به ویژه در شرایط بحرانی نقش مهمی در آرام کردن و تسکین دادن به دردهای مردم دارند همانگونه که ضعف آنها ـ که متأسفانه اغلب بدان متصفند ـ در عصبانی کردن مردم بسیار مؤثر خواهد بود. همچنین شیوههای آموزش عمومی و ویژه متناسب با این شرایط در همین چارچوب میتواند مورد نظر قرار گیرد.
8. وجه حقوقی ـ یکی از پیامدهای زلزله از بین رفتن اسناد و مدارک حقوقی زلزلهزدگان و مشکلات ناشی از آن است. آموزشهای عمومی پیش از وقوع زلزله برای شیوه نگهداری بهینه از اسناد تا حدی میتواند از شدت مشکلات بکاهد. همچنین شیوه کمک رسانی نهادهای حقوقی پس از وقوع زلزله و در مراحل بازسازی نیز یکی از مسائلی است که در نگرشی جامع نسبت به زلزله، نمیتوان از آن چشم پوشید.
9. وجه اجتماعی ـ وجه اجتماعی زلزله معمولاً بیش از دیگر وجوه مورد توجه برنامهریزان و دستاندرکان قرار گرفته است و در باره چگونگی گردآوری کمکهای مردمی و گسیل داشتن آن به مناطق زلزلهزده و سرنوشت کودکان بیسرپرست و نقش و سهم نهادهای ذیربط برای امدادرسانی تجربیات و مقررات تدوین شده مشخصی وجود دارد. اما در همین زمینه تجربه بم نشان دهنده نابسامانیهایی در این زمینه به ویژه در مقام اجرا بود و از سوی دیگر مواردی نیز در این زمینه هنوز مورد توجه جدی قرار نگرفته است و توجه به آن میتواند در حل پارهای مشکلات مؤثر باشد. به عنوان نمونه مسأله بیمه و تبدیل به فرهنگ شدن، امکان سنجی تشکیل ستادهای اشتغال موقت در مناطق زلزلهزده، پیشبینی و حتی آمادهسازی مناطقی برای اسکان موقت آسیبدیدگان در همه شهرهای کشور، روشهای ساماندهی ساکنان مناطق زلزلهزده برای امداد و کمکرسانی و نمونههایی از این دست میتواند در پرتو تقویت نگاه عالمانه به وجه اجتماعی زلزله مورد نظر قرار و پاسخ یا راهحل مناسب بیابد.
10. وجه اقتصادی و بازرگانی ـ آسیب دیدن بانکها، از دست رفتن موجودی نقدی افراد، بر هم خوردن تعادل یا نظم موجود در عرضه و تقاضا در سطح منطقه و گاه در سطح کشور (مثلاً در مواردی که منطقه زلزلهزده کانون تولید یک محصول با گستره توزیع و مصرف در سطح کشور باشد)، بالارفتن مصرف محصولاتی خاص در منطقه زلزلهزده، زمینههای جدید سرمایهگذاری پس از وقوع زلزله، خطراتی که سرمایهگذاری بخش خصوصی را در مناطق زلزلهخیز تهدید میکند و محورهایی مانند آن نشان دهنده اهمیت وجه اقتصادی زلزله و ضرورت توجه به آن در برنامهریزیهای مربوط به زلزله است.
11. وجه تاریخی ـ مراد از وجه تاریخی تلاشهایی است که فراتر از اطلاعرسانی برای ثبت دقیق حوادث از منظرهای مختلف صورت میبندد. عکسها، گزارشها و به ویژه خاطرات مهمترین دادههایی هستند که برای ثبت تاریخی حادثه زلزله به کار میآیند. طبیعی است حضور دانشپژوهان رشتههای تاریخ که درکی عالمانه از مفهوم سند تاریخی دارند، میتواند به تولید دادهها یا اطلاعات پردازش شدهای بیانجامد که مهمترین دستمایه برای نگارشهای تاریخی باشد. اینگونه فرصتها تکرار ناپذیرند و پندار بسنده بودن فراوردهای اصحاب رسانهها برای این منظور، نشان دهنده غفلت از بایستگیهای مطالعات تاریخی است.
12. وجه مرتبط با محیط زیست ـ تأثیرات مخرب کوتاه مدت و بلند مدت زلزله بر محیط زیست و شیوههای کاستن از آن متناسب با مناطق مختلف یکی دیگر از وجوه زلزله است که در نگاهی جامع باید مد نظر قرار گیرد و برای چارهاندیشی شود.
13. وجه مرتبط با فرهنگ عمومی ـ یکی از نقاط قابل توجه در باره زلزله که به ویژه در حادثه زلزله بم به صورت چشمگیر به چشم میخورد، لطائف و طرائفی بود که مردم در کنار همدردیها و همدلیها و حزن و اندوهها بر زبان میآوردند. در حالت ویبره (Vibrate به معنای مرتعش ساختن است) قرار دادن تلفنهای همراه به عنوان همدردی با زلزلهزدگان، ارسال یک کامیون خطکش برای اندازهگیری عمق فاجعه، از قبر بیرون آوردن مردگان به عنوان نجات زلزلهزدگان و از اظهار شگفتی از کفنپوش بودن کشتهشدگان، کشف مقادیر زیادی ساعت دیواری و تاقچهای به جای انسان زنده دارای قلب تپنده از سوی زنده یابها, بمبئی نامیدن گوسفندان زنده از زیر آوار بیرون آمده و مانند آن نمونههایی از این طرائف است که معمولاً پس از گذشت زمان از یادها میرود و ثبت دقیق آن از سوی پژوهشگران مردمشناسی اجتماعی و دستاندرکاران تدوین فرهنگ عامه برای شناخت فرهنگ و روحیه ایرانیها بسیار سودمند است. در این چارچوب همچنین اعتقاد مردم به راز و رمز زنده ماندن افرادی خاص که انتظار کشته شدن آنها میرفت و یا سالم ماندن بناها و اشیائی که انتظار ویرانی آنها میرفت شایسته ثبت و تحلیل است.
14. وجه عمرانی و حمل و نقل جادهای ـ خرابیهای ناشی از زلزله در ساختمانها و جادهها و چگونگی بازسازی آنها نیز یکی از وجوه غیرقابل انکار زلزله است و حضور صاحبنظران این حوزه را در ستادهای پیشگیری و کمکرسانی ضروری میسازد. به عنوان مثال اگر بتوان در هر یک از شهرهای کشور مسیرهایی را که دسترسی به نقاط اصلی شهر را آسان میکند شناسائی کرد و تدابیری اندیشید که در این مسیرها تراکم بناهای شهری یا خانههای مسکونی به حداقل برسد, میتوان در صورت بروز حادثه به سرعت و با کمکهای ماشینهای راهسازی این مسیرها را هموار کرد و امدادرسانی را تسهیل نمود.
15. وجه بهداشتی و درمانی ـ این بعد از زلزله نیز نیازمند توضیح نیست و یکی از متداولترین اقداماتی که پس از وقوع زلزله صورت میگیرد اقدامات بهداشتی و درمانی است, هر چند که متأسفانه در زلزله بم نارسائیهای غیرقابل انتظاری و قابل پیش بینی مردم را دل آزرده کرد.
16. وجه مدیریتی ـ وجه مدیریتی زلزله مهمترین وجه آن در میدان عمل است که اغلب وجوهی که پیش از این ذکر شد حتی اگر مورد توجه قرار گیرند مادام که در یک نظام برنامهریزی و مدیریت شده کلان جایگاه بایسته و متعامل و متناسب با یکدیگر را نیابند، راه به جایی نخواهند برد. وجه مدیریتی دربردارنده وجه برنامهریزی هم هست. حضور یک صاحب نظر مدیریت بحران برخوردار از تجربه اجرائی, در کنار رئیس ستاد حوادث غیرمترقبه استانها امری نه تنها سودمند, بلکه اجتناب ناپذیر است.
طبیعی است وجوه مختلفی که ذکر شد دارای وزن و اهمیت یکسان نیستند. اگر این وجوه به اضلاع یک چندضلعی تشبیه کنیم, این چندضلعی یک چندضلعی نامنتظم خواهد شد که نه فقط اندازه اضلاع بلکه ضخامت و نقش آفرینی اضلاع آن نیز یکسان نیست. به عنوان مثال شاید بتوان وجه معرفتی زلزله را که ترسیم کننده مبانی برخورد انسان با محیط پیرامونی او و نیز با خدای خالق هستی است، بنیادیترین وجه و جوهره همه وجوه دانست و وجه مدیریتی را ساماندهنده دیگر وجوه در میدان عمل. وجه معرفتی قاعده این چندضلعی است و وجه مدیریتی فراتر از دیگر وجوه قرار میگیرد.
طبیعی است مباحث مطرح شده در این نوشتار, قابل تعمیم بودن بر دیگر حوادث طبیعی بحران آفرین هم هست و لذا دعوت به بازنگری شرح وظایف ستادهای حوادث غیرمترقبه و دیگر نهادهای دارای وظایف مشابه, تنها برای مواجهه با زلزله نیست و در دیگر حوادث هم میتواند مورد نظر قرار گیرد. به نظر میرسد اگر مدیریت شرایط بحرانی زلزله با مدنظر قرار دادن آموزههای دینی و با توجه به رویکردها و وجوهی که بدانها اشاره شد سامان یابد و در میدان عمل هم کامیابی داشته باشد, مدیریت زلزله را میتوان تند شده یک فیلم از زندگی پر مهر و عطوفت و ایثار و نظم و نوعدوستی جامعه دینی در شرایط عادی دانست.
…
* این مقاله قبلاً با این مشخصات به چاپ رسیده است: الویری، محسن، زلزله؛ چندضلعی نامنتظم، اندیشه صادق، شماره 13 و 14، زمستان 1382 و بهار 1383، صص 2 ـ 7.