شبکه ملی انگلیس به موضوع دین جدیتر خواهد پرداخت
شبکۀ ملّی انگلیس خود را موظّف ساخته به بحران جهلِ نسبت به دین بپردازد. این تصمیم مورد توجه پیتر اورمرود قرار گرفته د و در گاردین به ضرورت توجه به دین در رسانهها پرداخته است.
جهل دینی جهلی است که خیلیها مفتخرانه به آن اعتراف دارند! این سیمای مقبول و مطبوعِ مادّهگرایی است. حال آن که اگر نتوانیم دین را بشناسیم، قادر به درک و شناخت فرهنگ و انسانیت نیز نخواهیم بود. مخالفت با ظهور و بروزهای فراوانِ دین یک چیز است و غنیمت نشمردن فرصت کسب شناختِ بیشتر نسبت به آن، بیاعتنایی به عقل و عقلانیت است. ما در برابر وجدان خود مسئولیم تا دستکم تلاش کنیم این پدیده را که هزاران سال ملازم تمدّن بشری بوده بیشتر بشناسیم.
این جهل تبعات ملموسی در پی دارد. بیاعتنایی نسبت به موضوع دین میتواند موجب دامن گرفتن یهودیستیزی، سیاهنمایی مسلمانان، فرقهگرایی و تعصّب شود. داعش نیز از قِبَلِ چنین جهلی رونق گرفت و رشد کرد. این جهل هم در میان مؤمنان شایع است، هم در میان ملحدان. کانون این جهل نیز فرقهگرایی است. مسلّماً اگر اطّلاعات خود را در حوزۀ دین افزایش دهیم، نه تنها چیزی از دست نخواهیم داد، بلکه نفع بسیاری خواهیم برد.
امیدوارم که بیبیسی بتواند روشهای مبتکرانهای برای بررسی غنایی که در هر یک از سنّتهای دینی نهفته پیدا کند. اشتباه است اگر دربارۀ فرقههای مسیحیت کلّیگویی کنیم؛ ما تنها یک مذهب انگلیکان یا کاتولیک رومی نداریم؛ چه برسد به این که بگوییم یک مسیحیت داریم و بس! این گوناگونی در مورد ادیان دیگر نیز صادق است. لذا اگر دربارۀ «دین» یا «متدیّنین» کلّیگویی کنیم، راه را به خطا رفتهایم. این واژهها نیاز به تجزیه و توضیح دارند.
باید از این پیشنهاد که سنّتهای مختلف دینی در طیف گستردهای از برنامههای بیبیسی بازنمایی شوند استقبال کرد. ایدۀ قدیمیِ اختصاص دادن یک زمان مشخّص و محدود به موضوع دین که معمولاً برای برنامههای مذهبی لحاظ میشود دردی را از کسی دوا نمیکند. بلکه برعکس، این ایده این طور القا میکند که موضوع دین را میتوان بهراحتی در قالب یک ظرف محدود زمانی قرار داد. در حالی که چه به لحاظ شخصی و چه به لحاظ فرهنگی تجربۀ ما از دین چیز دیگری است.
اما شاید بتوان گفت کسانی که بیش از همه از رویکرد جدید بیبیسی نسبت به موضوع خداباوری منتفع میشوند مخالفان خداپرستی هستند. جدل و تفکّر خداباوران و خداناباوران از شناخت عمیقِ ایمان دینی تأثیر میپذیرد. نقدهایی که فریدیش نیچه دربارۀ مسیحیت مطرح کرده بسیار استادانه و قوی هستند، چراکه نیچه دورهای از زندگی خود را به مطالعۀ الهیات اختصاص داده بود تا کشیش شود و لذا شناخت عمیقی از دین پیدا کرده بود. لودویگ فویرباخ و کارل مارکس نیز همینطور بودند.
ما در جهانی به سر میبریم که در آن 84% از انسانها پیرو ادیان هستند و پیشبینی میشود که این رقم در سالهای آتی افزایش پیدا کند. دین حالا حالاها از زندگی بشر رخت نخواهد بست و بیبیسی در جایگاه منحصربهفردی قرار گرفته که میتواند به ما کمک کند تا جهان و دین را بهتر بشناسیم.