کشف حجاب یا منع حجاب؟
واقعه کشف حجاب رضاخان، نمونه ای بسیار روشن از استبداد و مدرن سازی جامعه ایرانی با زور سرنیزه است. واقعه ای که در عین تلاش بسیار حکومت پهلوی موفق نبود و مغلوب قدرت فرهنگ شد.
به گزارش دین آنلاین، درباره فرمان رضا شاه در هفدهم دی ماه هادی وکیلی به مناسبت ۱۷ دی ماه، سالروز صدور فرمان کشف حجاب، با گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر گفتگو کرد. وکیلی خاطرنشان کرد که براساس اطلاعات تاریخی و باستان شناختی موجود، جامعه ایرانی چه از عصر بسیار کهن و باستانی خود -یعنی پیش از هخامنشیان- و چه در دوره تاریخی خود – که از زمان هخامنشیان آغاز می شود – تا به امروز جامعه ای معتقد به پوشش و عفاف بوده است. در تمامی تصاویر و نقش برجسته های قرون قبل از ظهور اسلام و بعد از آن چه مرد و چه زن ایرانی پوشش کامل داشته اند. یعنی هم لباس سر داشته اند و هم لباس تن و پا.
با توجه به این پیشینه، جامعه ایرانی همواره علاوه بر اینکه عفیف بوده، محجب و با پوشش هم بوده است. یعنی این دو پدیده و مسئله با هم ارتباط دارند. برخی فکر می کنند می توان عفیف بود ولی حجاب نداشت و یا بعضی ممکن است با حجاب باشند ولی عفیف نباشند. اما جامعه ایرانی در طول تاریخ خود هم عفت بالایی داشته و هم پوشیده بوده است. حتی مردان هخامنشی از جمله کوروش، داریوش و کمبوجیه پوشش کامل سر، تن و پا داشته و ضمن وجود اقتدار در سیمای خود شکل یک انسان زیبا و متین را به خود گرفته اند. زنان هم به همین صورت بوده اند. در تمامی این تصاویر، شواهد و اسناد تاریخی زن ایرانی هم پوشیده بوده و هم رفتاری مبتنی بر حیا و عفت داشته است.
فردوسی از نوعی پوشش شبیه به چادر امروزی به نام اشکوبه در اثر خود یاد می کند که زنان ایرانی در آن زمان بر تن می کرده اند و حتی از قول منیژه دختر افراسیاب می گوید که: «منیژه منم دخت افراسیاب/ برهنه ندیده تنم آفتاب». یعنی نه مرد غریبه، که حتی آفتاب هم تن من را بدون پوشش ندیده است. زمانی هم که اسلام به ایران می آید همین عفاف و پوشش را تأیید کرده و چارچوب تعریف شده تری به آن می دهد.
وی در پاسخ به این پرسش که ریشه های کشف حجاب رضاخانی را چطور باید در تاریخ جستجو کرد، یادآور میشود که پروژه کشف حجاب از پیش از دوران مشروطه آغاز شد. برخی از جریانات از قبیل بابیت و بهاییت آن را ترویج کردند که داستان مربوط به قره العین که گویا به صورت رسمی کشف حجاب کرد از جمله آن است. بعد از این در دوران بعد از مشروطه هم در مجلات و روزنامه ها دیده می شود که تبلیغاتی مبنی بر عدم حجاب صورت می گرفت و حجاب را متعلق به قرون وسطی و علامت عقب ماندگی می دانستند. لذا تا قبل از رضاشاه می بینیم که بخشی از بدنه روشنفکری از جمله روزنامه نگاران و شاعرانی مانند ایرج میرزا مبلغ بی حجابی بودند. در مقابل، نویسندگان و روزنامه نگاران توانمند زیادی به میدان آمده و از حجاب دفاع کردند. جالب است که حتی در نشریات زنان همان دوره – یعنی قبل از رضاشاه- بعضی از زنان قاطعانه از حجاب دفاع کرده اند. یا رساله های زیادی در این زمینه نوشته شد که آقای رسول جعفریان هفتاد رسالهای که در دفاع از حجاب در سال های بعد از مشروطه نوشته شده است را در مجموعه ای منتشر کرده است.
وکیلی مدعی است که انگلیس با واسطه هایی از قبیل اردشیر و شاپور جی، فروغی و دیگران آمده و رضاخان را تحریک و حمایت کردند که این کار را دولت باید با اقتدار، اجبار و فشار و اگر هم لازم شد با خشونت انجام دهد. بنابراین رضا شاه بعد از آنکه در سال ۱۳۱۳ به ترکیه سفر کرد و از این سفر بازگشت، رسماً اعلان کشف حجاب کرد.
وی در پاسخ به این پرسش که جریان مخالفت با حجاب توسط روشنفکران و نویسندگان را تا چه حد باید پروژه ای از سوی غرب دانست، پاسخ میدهد که اگر بخواهیم به موضوع “مخالفت با حجاب” بدون دخالت عوامل بیرونی نگاه کنیم، باید گفت نویسندگان و روشنفکران ایرانی یا آنچه به عنوان فمینیسم ایرانی از آن یاد می شود، بیشتر دنبال حقوق زن بوده اند. لذا اینها الزاماً قائل به بی حجابی نبودند. در حقوق زنان هم بیشتر بر روی آموزش زنان تمرکز داشتند. یعنی بحث تحصیل و آموزش دختران و زنان را مطرح کرده و بعد از آن هم ورود زنان به محیط های اجتماعی، اداری و امثال اینها را مطرح می کردند و یا از جایگاه زن در قوانین و شفاف سازی حقوق آن سخن می گفتند. از این رو الزاماً دنبال کشف حجاب نبودند. خود زنان در روزنامه هایشان از جمله روزنامه تندی مانند شکوفه، دنبال این هستند که این موارد را حل کنند.
اما نگاه دولت رضاشاه اینگونه نیست. در نگاه این دولت در حالی که بسیاری از آزادی ها به زن داده نمی شود، یکی از آزادی های مهم او هم که آزادی حجاب است، گرفته می شود. اتفاقاً هرچند رضاشاه روز ۱۷ دی را روز آزادی زنان نام گذاشت ولی این اقدام را نمی توان اعطای آزادی دانست. چرا که قصد داشت حجابی را که فرهنگ ۹۹ درصد از اعضای جامعه بود به اجبار ممنوع کند. اگر رضاخان می گفت از ۱۷ دی هرکس می خواهد حجاب داشته باشد و هرکسی که نمی خواهد می تواند بی حجاب باشد، این می شد کشف حجاب و آزادی زنان در حوزه حجاب. در حالی که او این کار را نکرد. روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ روز منع حجاب است، نه کشف حجاب.
وکیلی با یادآوری این نکته که پروژه کشف حجاب رضاشاه با استقبال زن ایرانی روبهرو نشد، یادآور میشود که پروفسور پیتر ایوری که انگلیسی بوده و استاد دانشگاه کمبریج است، کتابی دارد به نام تاریخ ایران معاصر. در جلد سوم کتابش می گوید با وجود اینکه ۶ سال رضاشاه تمام انرژی، ثروت و قدرت حکومت را خرج پروژه بی حجاب کردن جامعه کرد، اما از این طرح استقبال نشد و وقتی او رفت حدوداً کمتر از ۳ هزار زن بی حجاب در ایران بوده اند. آن هم ایرانی که ۱۸ تا ۲۰ میلیون جمعیت داشت. این نشان می دهد که پروژه او اصلاً مورد استقبال زن ایرانی قرار نگرفت.
وکیلی یادآور میشود که چون برای زن ها سخت بود که کاملاً بی حجاب به خیابان بیایند و دولت هم آن ها را مجبور کرده بود در خیابان بی حجاب باشند، خود زن ها از آنجایی که می توانستند کلاه داشته باشند، کلاهی درست کرده بودند که تا حد زیادی کار پوشش سر را انجام می داد. البته بخش زیادی از زنان هم مخالفت کرده و به خیابان نیامدند.
این مسئله نشان داد که مسائل فرهنگی مهمی که جز اصالت های یک جامعه است، اگر مورد دستبرد حکومت ها یا عناصر بیگانه قرار بگیرد، جامعه در برابر آن مقاومت می کند. جامعه ایرانی باید به فرهنگ خود مفتخر باشد، چرا که تمامی فرهنگ ۲۵۰۰ ساله ما چه فرهنگ پیش از اسلام ما و چه در دوره اسلامی مورد افتخار ما بوده است.