آینده ما پر از کسوف اوصاف خداست!
حسین پورفرج
همیشه وقتی پای «امر قدسی» به میان میآید، سخن از صفات رنگارنگ و متنوع او میرود. رحیم، سمیع، ودود، رحمن، تواب، غفور، مجید و… . در «متن قدسی» مسلمانان این صفات به وفور یافت میشوند و حتا در دعایی همچون “جوشن کبیر” هزار صفت از اوصاف الهی بازگو میگردد. معهذا، در اینجا یادداشت من هیچگاه ناظر بر تحلیل فیلولوژیک (Philology) این صفات و بازفهمی معنایی آنها نیست؛ حتا بحثی فلسفی-کلامی هم، هرگز. هدف در این نوشتار درنگریستن به میزان اعتبار، و شدّت و ضعف یافتن این اوصاف در اذهان دینورزان و خاصه دینورزان “معیشتاندیش،” آن هم در اثر عملکرد و حاکمیت نظامی دینی است.
نظام و حکومتی که رسماً بر اساس احکام و فرامین الهی اداره میشود و در آن امور غیردینی کمتر به حساب میآیند. من برآنم که نحوه حکمرانی نظامهای دینی میتواند بر روی داوری خداباوران تأثیر بگذارد و روایی آنها را تحتالشعاع قرار دهد. بعضی را بر سر زبان بیاندازد و و بعضی را به حاشیه براند. در همین جامعهی ما وقتی اوضاع و احوال مردم را خوب درمینگریم، میبینیم که چگونه دینورزان ما هر از چندگاهی یک چند از اوصاف الهی را به زبان تمسخر یا انتقاد میگیرند و یا برخی را منکر میشوند. این جملهی اعتراضی که میگوید: “عدل خدا کجاست؟!” و یا این جمله که: “خدا خدای ثروتمندان است؛” خوب نشان میدهد که در جامعه ما صفت “عادل بودن” خداوند سخت درحال کم اعتباری و فرسایش است و حتا چیزی نمانده که رفته رفته جایگاه و اعتبار خود را از کف بدهد. چنانچه آوردم وجود نظام اقتصادی بیمار در این حکومت دینی و ناامیدی مفرط نسبت به آینده به بسیاری از این داوریها دامن زده و آنها را رواج داده.
بله، نحوهی حکمرانی و مدیریت کشورهای دینی مستقیماً و مستمراً میتواند به قضاوتهای دینورزان در خصوص اوصاف الهی سر و شکل بدهد و آنها را منقلب سازد. بار دیگر به جامعه خودمان برگردیم. در شرایط کنونی یکی از آن صفات الهی که به شدّت تقویت شده و حتا جنبهی جادویی پیدا کرده، “ممتحن” است. خدا خداییست که بندگان خود را میآزماید و تاب و توان آنها را میسنجد. او میخواهد ببیند آنها چند مرده حلاجاند و چقدر مرد روزهای سختاند. در چنین فضایی هر نوع فقر، بیماری و هرگونه درد و المی به پای خدا نوشته میشود و آزمایش او لقب میگیرد. او (یعنی: خدا) همیشه در حال آزمودن بندگان مؤمن خود است و هیچگاه خسته و دلزده نمیشود. و…
نتیجتاً من برآنم که حکومتهای دینی عملاً (یعنی: در اثر حاکمیت خوب یا بد خود) میتوانند بر اوصاف الهی ــــ آنهم در نگرش دینورزان “و خاصه دینورزان معیشتاندیش”ــــ اثر بگذارند و به اصطلاح “خدا را رو سفید یا خراب کنند”. چنانچه از جامعه دینی خودمان درمییابم، اوصاف الهی در دیار ما این روزها به سرعت در حال نوسان و دیگرگونیست؛ و البته این اتفاق چندان نمرهی خوبی را نیز نصیب حکمرانان ما نمیکند. بهتر است کمی واقعبین باشیم و بدانیم که ادامهی این بیاعتمادیها میتواند همچون آتشی زیر خاکستر باشد و ناگهان از کمیت و کیفیت دینورزانمان بکاهد. قرار نیست که همیشه بیگانگان بیآیند و به ما و دیانت ما ضربهی کاری بزنند. آنچنان که از شواهد و قرائن این روزهای ما برمیآید، اینبار این خود ماییم که ـــدرحال تضعیفـــ و تیشه زدن به ریشهی این دیانتایم و ناخواسته درصددیم که دین را رفته رفته به تاریکخانهی ذهن دینورزان برانیم. بله، خوب است از این دست امور درس بگریم و به فکر ساختن آیندهای بهتر باشیم.