تعریف ما از دیانت
جیمز زاگبی
از زمانی که پی بردیم 80درصد از کسانی که اسم خود را مسیحیانِ «دوباره متولّد شده» گذاشتهاند، حامی دونالد ترامپ هستند، این بحث مطرح شده که تعریف این مسیحیان از دین و ایمان چیست.
البته فهم این که انسانها چه تعریفی از دین دارند و چگونه به آن عمل میکنند تنها منحصر به مسیحیت نیست. این پرسشی است که اندیشمندان تمام ادیان آن را مطرح میسازند.
من هم دکترای ادیان تطبیقی دارم، هم نظرسنج هستم و بیش از پانزده سال است که در حوزۀ نگرشهای رایج در خاورمیانه به تحقیق و نظرسنجی پرداختهام. لذا با زمینهای که داشتم، به بررسی تعریف اعراب از دیانت پرداختم و به نظرم رسید بهترین راه این است که پرسشهایی را در قالب نظرسنجی مطرح سازم و تعریفِ شرکتکنندگان از دین را از طریق پاسخها استنتاج کنم.
ظرف دو سال گذشته ما سخت مشغول بررسی نگرش دینی اعراب مسلمان بودیم و به بررسی تعریف آنها از دین، چگونگی عملکرد دینی آنها و ارتباطی که میان دین و جامعه و حکومت میبینند پرداختیم. برای تهیۀ گزارشی که در گردهمایی ارائه دادم، از یافتههای حاصل از دو مطالعهای که انجام داده بودم استفاده کردم. در این دو مطالعه 35هزار شهروند مسلمان را از ده کشور عربنشین مورد نظرسنجی قرار دادیم. البته در گزارش مذکور تمرکزم بر روی نتایج حاصل از پنج کشور بود: مصر، عربستان سعودی، امارات متّحده، تونس و مراکش.
نتایج نظرسنجی گویای آن بود که همۀ مسلمانها مثل هم نیستند. میان مسلمانان کشورهای مختلف تفاوتهایی وجود دارد و تعریف آنها از دین و ارتباطی که میان دین با زندگی و جامعۀ خود قائلند متفاوت است. جالب آنجا بود که تفاوت خاصّی در نگرش کلّی گروههای جمعیتشناختی (سن، جنسیت، سطح تحصیلات یا درآمد) وجود نداشت. تفاوتهای اصلیای که با آن مواجه شدیم تفاوت در نگرشها بود؛ بهویژه میان کسانی که خود را «بسیار مذهبی» یا «مذهبی میانهرو» میدانستند. تفاوتها بین این دو گروه بسیار عمیق بود.
کسانی که خود را «بسیار مذهبی» میدانند، دیدگاه ظاهرگرایانهتری نسبت به دین خود دارند و بیشتر به اعمال و شعائر دینی عمل میکنند (ما آنها را ظاهراگرا میخوانیم). این افراد تعداد دفعات بیشتری نماز میخوانند، بیشتر به مساجد میروند، زمان بیشتری را به شنیدن برنامههای مذهبی اختصاص میدهند و به فتاوا مراجعه میکنند. این گروه از افراد کمتر نسبت به پیروان ادیان و فرق دیگر تحمّلپذیر هستند و نسبت به مدرنیته نگرشی منفی دارند.
جمعیتِ گروه مسلمانان «بسیار مذهبی» از کشوری به کشور دیگر فرق میکند. این گروه یک دوم از سعودیها، دو پنچم از تونسیها و تنها حدود یک چهارم از اماراتیها، مراکشیها و مصریها را تشکیل میدهند.
همچنین گفتنی است که گروه مسلمانان «بسیار مذهبی» عمدتاً معتقدند که کشورشان راه اشتباهی را در پیش گرفته و گروههای مذهبی باید بیشتر وارد عرصۀ سیاست و حکومت شوند. و هرجا گروههای مذهبی در حوزۀ حکومت ورود کردهاند، گروه مسلمانان «بسیار مذهبی» معتقدند که مذهبیها در پیشبرد و تقویت امور کشور و حمایت از حقوق تمام شهروندان مثمرثمر بودهاند. در واقع آنها بر این باورند که حکومت نقش مهمّی در امور دینی دارد و دولت باید قوانین شرع را به طور جدّی در جامعه پیاده سازد. ضمناً این افراد تا حدّ زیادی به استقرار خلافت قائلند و لذا بیش از دیگران گروههای افراطی مثل داعش یا القاعده را برحق میدانند، هرچند با نحوۀ عملکرد آنها مخالفند.
گروه دوم در این مطالعات مسلمانان «مذهبیِ میانهرو» بود که جمعیت این گروه نیز از کشوری تا کشور دیگر متفاوت است. این افراد سه چهارم از اماراتیها، مراکشیها، مصریها، سه پنجم از تونسیها و نیمی از سعودیها را تشکیل میدهند.
این گروه به گفتۀ خود تا جایی که میتوانند نماز میخوانند و به مساجد محلّ خود میروند، اما چندان به برنامههای مذهبی گوش نمیکنند یا به فتاوا مراجعه ندارند (ما اسم آنها را سازوارگر گذاشتیم). همچنین آنها نسبت به پیروان ادیان و فرق دیگر تحمّلپذیرتر هستند و دیدگاه مثبتی نسبت به مدرنیته دارند. اکثر این افراد معتقدند کشورشان به سمتوسوی صحیحی حرکت میکند. اینها به جای التزام سفتوسخت به ظواهرِ اعمال دینی، معتقدند که دین باید انسان را به سمت اخلاقیتر زندگی کردن سوق دهد. این افراد ملّت-دولتِ مدنی را قبول دارند و معتقدند هدف گروههای مذهبی باید ترویج معنویت باشد، نه حکومت کردن. به اعتقاد آنها، هرگاه مذهبیون وارد عرصۀ حکومت شدهاند، کشورها ضعیفتر و در عرصۀ حمایت از حقوق همۀ شهروندان خود ناکارآمدتر شدهاند. لذا مذهبیهای میانهرو معتقدند که حکومت نقش جدیای در امور دینی ندارد و حکومت باید با تفکّر شریعتمدار یا به عنوان یک نهاد مدنی عمل کند. اکثر «مذهبیهای میانهرو» گروههای افراطی مثل داعش یا القاعده را مسلمان نمیدانند یا آنها را شاخهای انحرافی از دین اسلام قلمداد میکنند.