مواجهه حسن روحانی با آیتالله خویی
تعامل روحانیان انقلابی و طرفدار نهضت با مراجع نجف بهخصوص آیتالله خویی متأثر از مواضع انقلاب بود. شاید گذشت سالیان به طرفهای مختلف فرصتی داده باشد برای بیان واقعیتها؛ واقعیتهایی که ممکن است با مرور دوباره نکتههایی تازه داشته باشند:
"غروب امروز (57/8/28) خبر بدی شنیدم که خدا کند دروغ باشد و آن اینکه "فرح" به نجف وارد شده و امروز برای دیدن آیتالله خویی به منزل ایشان رفته و آقای خویی هم یک انگشتر عقیق برای شاه فرستاده است. اگر خبر درست باشد، یک لکه سیاه در تاریخ مرجعیت خواهد بود. مشکل این است که برخی از این علما خیلی ساده هستند. بعد از انقلاب، آیتالله بروجردی به من میگفت که آیتالله خویی گفته بود که چه طوری آقای خمینی این همه سخنرانی میکند. چطور باید سخنرانی کرد؟! ایشان میگفتند: یک روز بنا شده بود آقای خویی چند جملهای صحبت کنند و شاگردان را نصیحت کنند، فقط توانست سوره قل هو الله احد را بخواند و بعد نتوانست صحبتی کند و از منبر پایین آمد!
این گونه حوادث سه بُعد دارد: نقشه شیطانی قدرتها و رژیمهای فاسد (مثل ساواک) نقش آخوندهای درباری که متأسفانه همیشه از پشت خنجر زدند؛ و سادگی برخی از علما. گویی برخی از آقایان فقط فقه و اصول بلدند، نه تاریخ، نه سیاست، نه مردمشناسی و نه حتی تاریخ کشورهای منطقه و … . با هیچ موضوع دیگری آشنایی ندارند. شگفتا از امام خمینی و این همه هوش و فراست و سیاست، شهامت و شجاعت، قلم و بیان تأثیرگذار و سحرآمیز…. بعد از نماز مغرب و عشا که من عازم لندن بودم، دوستان تأیید کردند که موضوع سفر فرح به نجف و ملاقات با آیتالله خویی صحت دارد. در بازگشت، یکی دو نفر از دانشجویان انگلیس که همراه من بودند، خیلی غُر زدند که چرا این حادثه رخ داده؟ فکر میکردند آقای خویی فرد وابستهای است! برای آنها توضیح دادم و آنها را قانع کردم که تصور آنها درست نیست. روز سه شنبه یکی از دوستان به من گفت که آیتالله صدوقی تلگرامی را به آیتالله خویی مخابره کرده که با این جمله آغاز میشود: "قد اذهبتم طیّباتکم، ما هکذا الظن بکم".[1] اگر اینچنین باشد، جمله بسیار تندی است. گرچه چارهای هم نیست. در میان آتش و خون و یک قیام تاریخی، این گونه سادگیها و اشتباهات غیر قابل تحمل است". (خاطرات دکتر حسن روحانی، ج اول، چ پنجم، انتشارات کمیل، صص 424-425)
حسن روحانی در جای دیگری از خاطرات خود نیز اینگونه عنوان کرده است که: "آیتالله خویی ظاهراً دسته گل دیگری به آب داده و به آقای شریعتمداری تلگرام زده که باید جلوی این خونریزیها گرفته شود و باید مردم را ارشاد کرد. گویی مردم مقصرند و نه رژیم سفاک! سادهدلی علما گاهی چقدر خسارتبار است. آن همه علم و دانش و سابقه حوزوی، تربیت هزاران شاگرد، تألیف آن همه کتاب ارزشمند، ولی در عین حال نسبت به مسائل سیاسی کماطلاع. گویی هر کسی را برای کاری ساختهاند!"(همان، ص 435)
توی متن دو بار کلمه تلگرام اومده
اون روز ها ک تلگرام نبوده (:
احتمالا متظورتون تلگراف بوده
به هر حال وقتی در متنی دو کلمه اشتباه دارد و و آن دو لغت هم لغات امروزی است و با تاریخ حکایت نمی خواند، پس احتمال تحریف بقیه حکایت هم هست
در اسناد ساواک و در متنهای آن زمان از همین لفظ “تلگرام” استفاده می شده است و به کرّات به کار رفته است.
در ویکی پدیا ذیل عنوان تلگراف آمده است: تلگرام به پیامی گفته میشد که توسط تلگراف الکتریکی یا تلگرافی که از کدهای مورس استفاده میکند ارسال میگردید.
آیا آیت الله های دیگری که سیاست میفمند واقعا میفهمند .بنظرم آیت الله خویی خیلی بیشتر از آنها میفهمید.مطالعه بیطرفانه تاریخ عاقلان و غیر عاقلان را مشخص میکند ….
ربابه خانم نوشته ات شیطانی است. تراوش فکر شیطان است که با دستان تو نوشته شده است
سبحان الله !!!! جهل از و اتهام از مکاید شیطان است …این الفاظ اتهامی شما قطعا که برمنهاج شریعت مقدسه نیست بیشتر به اقوال و تحرکات افراطیون دین نمای سلفی چون وهابیت و آبشخورانش چون داعش میماند…شما قطعا نسبت به چیزی که نمیدانید و بدون صلاحیت قضاء میکنید فعل حرام مرتکب شده ای شما خودت را از دین جلوتر دانستید – لا تقدموا بین یدی الله و رسوله-…!!!!!
به کدام مجوز شرعیه ت اتهامات اکاذیب را واگویه و بر سائقه مشایعت آن عمل میکنید؟
آن هم به یک مرجع عالم متقی …..
” و لا تقف ما لیس لک به علم ” ” یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم…” ” یا ایها الذین امنوا ان جاء کم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین”
من باب اطلاع مدققین و اهل بصیرت اینکه این جمله آیت ا… صدوقی ناظر به نامه تشکری بوده است که به امضای محمد رضا پهلوی بابت انگشتر اهدایی حضرت آقای موسوی خوئی در دیدار با فرح پهلوی اهدا شده است (البته به ادعای نامه ) که این نامه و ماجرای انگشتر جعلی است – جهت تذکار بگویم در آن شرایط عجیب عراق با کودتای صدام حسین تکریتی (جالب است اسمش هم حسین بوده و در طول تاریخ چه کسانی چه عناوین و القاب و در چه کسوتهایی بوده اند و چه خباثتهایی کرده اند) جنایت کار که از دوران نوجوانی عامل چند کشتار با واسطه گری سیا بوده ، حاکم بر کشور عراق بوده ، و مهمتر اینکه روز ملاقات را با برنامه ریزیای مکارانه ای که ظاهرا فقط از مشاوری چون سید حسین نصر بر می امد که مشاور دفترفرح پهلوی بوده که با زیرکی تمام ملاقات را در روز عید غدیر که به عید دیدار سادات هم در افواه عموم مرسوم گردیده است ترتیب میدهد چرا که هم حضرت آقای خوئی سید هستند و هم فرح پهلوی سیده بوده است .
اخیرا هم گمانم یک مستند محققانه در خصوص حضرت آقای خوئی با نام مستند آیت الله از شبکه افق صدا و سیما پخش گردیده است انشاء الله عزیزانی که در پی حقایق و واکاوی روایات تاریخی جعلی موذیانه ای که حول حیات مرحوم آقای خویی و اهداف دشمنان دین الهی در پس مکایدی که برای انزوای ایشان و اطرافیانشان اجرا کرده اند تماشا بفرمایند.
چندنفر از فرزندان و شاگردان مجتهد ایشان که بشهادت کشته شدند….
چزو توصیفات ایشان را بنظرم باید مرجع مظلوم نامید …
وآنکه مکیال مومن راستین ( نه متظاهر ونه بقول امام صادق عالم متهتک و جاهل متنسک ) قول امام المومنین است : اعرف الحق تعرف اهله .
حدیث دردمندی در این ابواب زیاد است که العاقل یکفیه الاشاره… و این مقال وافی بدان نیست..
و السلام
(پوزش از اغلاط حروف نگاریو جمله بندی احتمالی در این محتوی- البته نوشتار بنده در تاییدقطعی منویه و نیت نگاشتن خانم با نام کاربری ربابه نیست بلکه مقصود تنویر مضله و احقاق الحق موضوعه بوده است )
…، از همون موقع سیاست اساتیدش رو خوب اجرایی می کرده،، تفرقه بین مراجع، کاری ترین ضربه ای بوده که فکر میکردن به انقلاب میزنن
چقدر غافلند از ارتباط هایی که اولیاءالله با هم دارند
چقدر دروغ و تحریف دراین خاطرات هست، من حاضرم با مدرک و مستندات تاریخی، تک تک این دروغ ها را برملا سازم،، کاش منتشر می کردید که نمی کنید
حسن روحانی ازقرآن هیچی نمیداند قرآن میگویدغیرمعصوم حق نداردحکومت کندآن وقت ایشان به بزرگترین مرجع عالم شیعه توهین میکندخدالعنت کنداورا
من حسن روحانی رابه مناظره دعوت میکنم قطعا نخواهدآمدکافی است ازطریق صداوسیما اعلام آمادگی کتد تاپوزش رابه خاک بمالم
ببندید دهان تان را.. شما خاک پای مرجع عظیم الشان شیعیان جهان، حضرت نائب الامام آیت الله العظمی خویی ره هم نمی شوید