انتخابات در عراقِ جنگزده چه معنایی دارد؟
آنشل وورا
ایجاد یک نوع دموکراسی واقعی توسط قدرت یک روحانی، دموکراسی به سبک غرب آسیا است و در حال حاضر در عراق این امید وجود دارد که تقسیمبندیهای فرقهای کاهش یابد.
مردان مقتدی صدر با وعدۀ پایان دادن به فرقهگرایی، مبارزه با فساد و جلوگیری از مداخلۀ خارجی، بیشترین تعداد کرسیهای قدرت را به دست آوردند. آرایی که به نفع مقتدی صدر داده شد نشان از تغییر عظیم در انتظارات مردم عراق از سیاستمدارانشان بود. به نظر میرسد که عراق به سمت چیزی فراتر از رقابتهای فرقهای – از جمله شیعه و سنّی – پیش رفته است. اما دلیل این تغییر مهم چیست؟ آیا عراق از شر چرخۀ معیوب خونریزی و جنگ داخلی رها میشود؟
در دوران صدام حسین با شیعهها رفتارهای خشونتآمیزی میشد، سربازانِ صدام حسین پسران شیعه را به طور تصادفی میدزدیدند و آنها را همچون گوشت قربانی قصابی میکردند. جامعۀ تشیع زیر سلطۀ صدام حسین، دیکتاتور اهل سنّت حس قربانیشدن داشتند. با سقوط صدام حسین، شیعیان در موقعیت تصحیح خطاهای گذشته و ادعای مقامات رسمی بالا قرار گرفتند.
پس از حملۀ جرج بوش به عراق، در سال 2003، نوری المالکی، شیعه، نخست وزیر عراق شد، ظهور او نیز به خشونتهای فرقهای در عراق پایان نداد. با مرکزیت شیعیان در قدرت سیاسی، اهل سنّت عراق احساس میکردند که به حاشیه رانده شدهاند. این شرایط برای سنّیهای جهادی موقعیت جذب حمایت مردمی به سوی نیروهای القاعده را فراهم کرد. در ابتدا، سنّیهای محلی این جنگجویان افراطی را همچون مسلمانان مؤنی میدیدند که توانایی بازگرداندن قدرت سیاسی به اهل سنّت عراق را دارند.
با گذشت زمان این گروههای افراطی از پیوستن نظامیان شیعه و هرکسی که میتوانست با آنها همکاری کند استقبال کردند. در طول چند سال عراق با جنگ فرقهای مخرب گذراند تا روزی که مرکز حضور نیروهای افراطی، شهر موصل، در سال 2016 آزاد شد، از آن زمان به بعد خواستۀ عراقیها خلاص شدن از این نزاع فرقهای خانمانسوز شده است. در این شرایط سیاسی-اجتماعی بود که یک روحانی جوان شیعه، مقتدی صدر، با شعار ملّیگرایی و مقابله با فرقهگرایی تبدیل به یک رهبر سیاسی شد.
پدر مقتدی صدر به دستور صدام حسین ترور شد، شهادت پدر مقتدی صدر همراه با دو تن از برادرانش، او را در مرکز توجه روحانیون و مردم شیعه قرار داد. او با کمک مالی ایران، جیش المهدی را تشکیل داد و در سال 2005، رفتارهای نظامیانش در برابر سنّیها او را وادار کرد این ارتش را منحل کند. سپس او در یک تبعید خودخواسته به ایران رفت و پس از بازگشت تبدیل به مردی دیگر شده بود.
جیش المهدی تبدیل به یک گروه صلحطلب شد، سلاحها را کنار گذاشتند و برای افزایش حامیانش کاری کرد که دیگر گروههای سیاسی نتوانستند؛ او در دومین فرصت خود یک سیاست عاقلانه در پیش گرفت، عموم مردم وابستگیهای مذهبی داشتند و او خود را همچون یک اپوزیسیون مشروع و قانونی معرفی کرد.
میدان تحریر در بغداد محل اعتراضهای غیررسمی است؛ از سال 2015 تا کنون، چپها و سکولارهای عراق، در میدان تحریر بغداد شروع به اعتراض علیه وضعیت موجود کردند و خواستار اصلاحات شدند. آنها معتقد بودند استانداردهای زندگیشان بسیار پایین است و بازیگران منطقهای از تنشهای فرقهای در عراق در راستای اهداف خود بهره میبرند.
مقتدی صدر تمایلات معترضان را فهمید و تبدیل به یک صدای ناراضی شد و در هر فریاد اعتراضی حامیان صدر صف اول معترضان را تشکیل میدادند. چپها و سکولارها با تلخی حضور صدر را پذیرفتند، آنها در مورد او با توجه به سابقۀ فعالیتهایش مشکوک بودند اما اکنون او حرفهای درستی میزد و با گذشت زمان ایدئولوژیهای متفاوت به امید پیشرفت عراق با هم متحد شدند. صدر با کمونیستها متحد شد، از حیدرالعبادی حمایت کرد، از نگرانیهای سنّیهای عراق کاست و عموم مردم را به سوی رأی دادن سوق داد. موفقیت او را میتوان در کاریزمای او دید اما او فراست زیادی به خرج داد. او ایدئولوژیاش را با خواستههای عراقیها تطبیق داد، سالها جنگ و کشتار فرقهای مردم عراق را خسته کرده است و امروز آنها همچون یک ملّت سخن میگویند و در حال حاضر بهترین راهحلِ مشکلات کشورشان را حمایت از مقتدی صدر میبینند.
سیاست مقتدی صدر ایستادن در مقابل ایران و آمریکاست و در ملاقات با شاهزاده بن سلمان به همه ثابت کرد که تا چه حد میتواند منعطف باشد، گرچه او در برابر عربستان صعودی سر خم نخواهد کرد اما این دیدار، کار را برای تهران مشکل کرد.
ایجاد یک نوع دموکراسی واقعی توسط قدرت یک روحانی، دموکراسی به سبک غرب آسیا است و در حال حاضر در عراق این امید وجود دارد که تقسیمبندیهای فرقهای کاهش یابد.