مرور مطبوعات / مولوی عبدالحمید: به این خاک خیانت نمیکنیم
30 تیرماه 1397
شرق، اعتماد، ایران و رسالت روزنامههایی هستند که هریک موضوعات مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ادیانی رو دستمایه کار خود قرار دادهاند. گفتوگوی اعتماد با مولوی عبدالحمید برجستهترین تیتر روزنامههای امروز است. «از فیلم فلسفی تا فلسفه فیلم»، «مصوبه نژادپرستانه رژیم صهیونیستی و آغاز دور تازه کوچ اجباری فلسطینیان»، «مسئله بازجویی از نگاه فیلسوفان»، «جای خالی «اندازهگیری ویژگیهای هیجانی»»، «یک ایران، یک صدا»، «به این خاک خیانت نمیکنیم»، «تعیینتکلیف سپنتا نیکنام در جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت»، «بومیگرایی صحیح و غلط ندارد»، «روند سیاستهای علمی در ایران»، «نگاهی به کتاب «انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده»»، «آخرین مبارزات لنین»، «تاریخ یک شخص، یک عصر»، «سوسیالیسم و آزادی» و «پاسخ محدود به فراخوان اللهکرم» دیگر تیترهای روزنامههای امروز است.
پاسخ محدود به فراخوان اللهکرم
هفته گذشته حسین اللهکرم با انتشار تصویر طومار امضا از سوی انصار حزبالله در صفحه خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام خواستار برکناری استاندار تهران شد. رئیس شورای هماهنگی نیروهای حزبالله در متنی با عنوان «دفاع از حریم اخلاقی و اجتماعی» نوشته بود: امضاکنندگان معتقدند رقص، کشف حجاب، اختلاط و… در ورزشگاه آزادی به هنگام تماشای تصویری مسابقه فوتبال ایران با اسپانیا و پرتغال زیرپا گذاشتن امنیت اخلاقی و اجتماعی جامعه بوده … تا از این طریق قبحزدایی شکستن قانون فوقالذکر صورت گیرد لذا امضاکنندگان برای دفاع از حریم اخلاقی و اجتماعی، خواستار برکناری رئیس تأمین استان تهران به دلیل سوءتدبیر شدهاند.
به دنبال این فراخوان هم تصویر پیامکی در فضای مجازی منتشر شد که در آن از خانواده شهدا و ایثارگران و افراد دلسوز خواسته بود در اعتراض به ورود زنان به ورزشگاه آزادی از استاندار تهران شکایت کنند.
ظاهراً تاکنون تنها 20 خانواده شهید به فراخوان اللهکرم پاسخ مثبت دادهاند؛ فراخوان شکایت از استاندار تهران به بهانه صدور مجوز حضور خانوادهها در ورزشگاه آزادی!
درباره «گزیدههایی از رزا لوکزامبورگ»
سوسیالیسم و آزادی
رزالوکزامبورگ یکی از خلاقترین شخصیتهایی است که تاکنون در جنبش سوسیالیستی مشارکت داشته است. او بیش از هر مارکسیست دیگری در قرن بیستم گرایش بیوقفه سرمایهداری را برای خودگستری تشریح و بهویژه بر پیامدهای مخرب آن برای دنیای توسعهنیافته بهلحاظ فناوری تأکید کرد. نقد او از گرایش سرمایه به نابودی محیط زیست غیرسرمایهداری و مخالفت شدید او با گسترش امپریالیستی در پرتو ظهور نسل جدیدی از فعالان و متفکران، امروز اهمیت جدیدی پیدا کرده است. کتاب «گزیدههایی از رزا لوکزامبورگ» که در سال 2004 به زبان انگلیسی منتشر شد، برای نخستینبار گستره کامل نقش لوکزامبورگ را با گنجاندن بخشهای مهمی از آثار اقتصادی و سیاسی او در یک مجلد نشان میدهد. کتاب نخستینبار در سال 1386 به همت نشر نیکا با ترجمه حسن مرتضوی منتشر شد و اکنون نشر ژرف ویراستی جدید از آن را به بازار عرضه کرده است. گردآوری این گزیدهها را کوین اندرسن و پیتر هودیس انجام دادهاند. در این مجلد، چند اثر مهم لوکزامبورگ برای نخستینبار به زبان انگلیسی ترجمه شدهاند.
تاریخ یک شخص، یک عصر
رزا لوکزامبورگ یکی از تاثیرگذارترین نظریهپردازان انقلابی قرن بیستم، رهبر سوسیالیست و کمونیستی بود که زندگی پرفرازونشیبی داشت. زندگی او سرشار از دلبستگی، دلگسستن، نبرد در راه منافع طبقات تحت ستم، زندان، تبعید و درگیری با همفکران و اعضای حزب بود و در این راه با نوشتن آثاری ماندگار نام خود را در میان متفکران و انقلابیون قرن بیستم ثبت کرد. تاکنون شرحهای بسیاری از زندگی او نوشته شده است. برخی از این شرحها به فارسی نیز ترجمه شدهاند، از جمله کتاب «رزا لوکزامبورگ: گوشهاى از تاریخ سوسیالیسم در اروپا» اثر پیتر نتل که با ترجمه عبدالحسین شریفیان ترجمه و منتشر شد. نکته مهم درباره کتاب حاضر این است که قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نوشته شده و ازاینرو، نقدهای لوکزامبورگ را بر دوران متاخر شوروی انعکاس میدهد. نتل میکوشد به این پرسش پاسخ دهد که لوکزامبورگ چه ارتباطى مىتواند با دورانی داشته باشد که مشغول تحریر این کتاب بود؟ مطالعه پاسخهای نتل در زمانه حاضر نیز چندان خالی از لطف نیست. این کتاب میکوشد تاریخ یک شخصیت، یک جنبش و یک عصر را بازسازی کند. یعنی زندگی لوکزامبورگ را در کنار جنبشها و مبارزات سیاسی در اروپای نیمه اول قرن بیستم میخواند که علاوهبر لوکزامبورگ خواننده را با بسیاری از چهرههای درخشان سوسیالیسم و کمونیسم آشنا میکند.
آخرین مبارزات لنین
به تازگی به همت نشر طلایه پرسو گزارشها، مقالات و نامههایی را که لنین از طریق آنها نبرد سیاسیاش را پیش برد ترجمه و منتشر شده است. از 21 دسامبر 1922 تا 6 مارس 1923 که لنین نامهای را دیکته کرد که درواقع آخرین نامهاش شد، تکتک آنچه بهعنوان نوشتههای او شناخته شدهاند، در کتاب «آخرین نبرد لنین» در دسترس است. بسیاری از این اسناد دهها سال، تا مرگ استالین، توقیف بودند و استالین عمده نوشتههای این کتاب را ممنوع و از دسترس خارج کرده بود. حتی برخی از این نوشتهها هرگز پیش از این به زبان انگلیسی منتشر نشده بودند. چند سال بعد از مرگ استالین در سال 1953 و در زمان خروشچف این نوشتههای لنین به رسمیت شناخته شد و بهتدریج در شوروی منتشر شدند. نوشتههای کتاب حاضر برحسب تقویم تاریخ تنظیم شدهاند، به همان ترتیبی که لنین دفاع از خط سیر انترناسیونالیستی پرولتری بلشویسم را در کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی رهبری میکرد. البته باقی نوشتهها و سخنرانیهای لنین بعد از سپتامبر 1922، وقتی مبارزه آغاز شد، نیز در این کتاب آمده است، همچنین گزارش سیاسی لنین به یازدهمین کنگره حزب کمونیست شوروی در مارس 1922. برخی از نامهها و یادداشتهای سیار رهبران بلشویک که نقش برجستهای در این مبارزه داشتند نیز در این کتاب آمده است.
نگاهی به کتاب «انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده»
«انسان خداگونه: تاریخ مختصر آینده» کتابی نوشته یووال نوح هراری است که برای اولین بار در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و اخیرا نشر نو با ترجمه زهرا عالی آن را منتشر کرده است. کتاب انسان خداگونه در واقع ادامه کتاب پیشین همین نویسنده با نام «انسان خردمند: تاریخ مختصر بشر» است که در سال ۲۰۱۴ انتشار یافت و به یکی از پرخوانندهترین کتابهای چند سال اخیر تبدیل شد. هراری همچون کتاب پیشینش روایت تاریخ را با توصیف وقایع و تجربههای فردی انسانها و نیز موضوعات اخلاقی مرتبط با پژوهش تاریخی پیش میبرد. ولی «انسان خداگونه» بیشتر با قابلیتهایی سروکار دارد که انسانها در طول هستی خود کسب کردهاند و نیز تکاملشان به عنوان یک نوع برتر در جهان. کتاب قابلیتهای کنونی نوع بشر و دستاوردها و تلاشهای او را توصیف میکند تا تصویری از آینده به دست دهد. در این کتاب بسیاری از مباحث فلسفی همچون تجربه انسانی، فردگرایی، عواطف انسانی، و آگاهی به بحث گذاشته شده است.
روند سیاستهای علمی در ایران
شاپور اعتماد درباره سیاستهای علمی کشور و روند آن گفتوگوی مختصری با خبرگزاری مهر داشته است. حوزه پژوهش او فلسفه علم است و فعالیتهایی در زمینه علمسنجی در سطح کشور انجام داده است. اعتماد مدتی رئیس مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بود. به نظر اعتماد، سیاستهای کلان ما بعد از یک دهه رشد علمی به رشد تکنولوژیک روی آورد و این گام ضربه مهلکی به سیاست علمی کشور وارد کرد. تقدم از علم گرفته و به تکنولوژی داده شد.
وی در بخشی از این مصاحبه میگوید: فلسفه علم موضوعی است که بههرحال همیشه درگیر آنیم ولی در چندین سال اخیر شاهد آن بودیم که مباحث خاص مورد تحلیل فلسفی قرار گرفتهاند. رشتههایی مثل فلسفه فیزیک و فلسفه زیستشناسی، سوای بصیرتهای فلسفه عمومی علم، میکوشند به محدودیتی که یک رشته برای فیلسوف ایجاد میکند پایبند باشند و در مورد دستاوردهای آن علم فعالیت فلسفی کنند. از این منظر، فیزیک از همه جلوتر است ولی در رشتههای دیگر مثل نوروساینس نمیتوانید شاهد رونق این بحث باشید چون وقتی صحبت از ذهن میکنید پای رشتههای متفاوتی به میان میآید. بنابراین اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم که فلسفه علم به چه کاری میآید؟ و اگر این موضوع را با دوره قبل مقایسه کنیم، درمییابیم فلسفه علم با تاریخ علم گره خورده است و بدهبستان بین این دو بسیار پرثمر بوده است.
بومیگرایی صحیح و غلط ندارد
مقصود فراستخواه در نشست «نقد و بررسی آثار احسان نراقی»: چهار گروه از روشنفکران ایرانی به مسئله بومیگرایی پرداختهاند. روشنفکران دینی چون بازرگان و شریعتی که به پیگیری پروژه علمگرایی و نوسازی در زمینههای دینی میپرداختند؛ روشنفکران حوزه آکادمیک که سرسلسله آنان فخرالدین شادمان بود و در ادامه، نراقی و حلقه فردید در این گروه قرار میگرفتند؛ روشنفکران حوزه عمومی همچون آلاحمد که در زمینه ادبیات، سیاست و… فعال بودند؛ روشنفکران حوزه چپ که با صورتبندی بومیگرایی در گفتمان چپ در مبارزه با امپریالیسم مواضع بومیگرایانه داشتند و آرینپور نمونه بارز این قسم از روشنفکران بود.
نویسنده در بخشی از نوشتار خود مینویسد: اگر به گفتارها و واکنشهای این افراد توجه میشد، مسیر نوسازی ایران تغییرات بسیاری پیدا میکرد و به احتمال فراوان گفتارهای انقلابی به این سرعت ظهور و بروز پیدا نمیکرد. نراقی نوزده سال داشت که به اروپا رفت. در سال 1337 «مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی» را راهاندازی کرد و در دهه پنجاه ریاست مؤسسه «تحقیقات و برنامهریزی آموزش عالی» را برعهده داشت. بررسی مسئله سانسور در ایران، برگزاری اجلاس کیفیت زندگی، مشارکت در راهاندازی «بنیاد مطالعه فرهنگها»، راهاندازی «مجمع گفتوگوی فرهنگها» و… از جمله اقدامات این روشنفکر و کنشگر ایرانی است، روشنفکری که در نهایت، در سال 1361 بهعنوان وابسته طاغوت به زندان افتاد. بهلحاظ فکری نیز ادامه افکار شادمان را در نراقی میبینیم.
تعیینتکلیف سپنتا نیکنام در جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت
پرونده «سپنتا نیکنام» امروز در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیینتکلیف میشود. این پرونده قرار بود دو هفته پیش تعیینتکلیف شود که به تعویق افتاد. به گزارش روابطعمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، حجتالاسلام مصباحیمقدم، از اعضای مجمع، گفته است: «گفتهاند که این موضوع با نظر دبیر مجمع از دستور کار مجمع حذف شده که کاملا کذب است. موضوع حضور اقلیتها در شوراهای شهر و روستا و تعیینتکلیف وضعیت سپنتا نیکنام در دستور کار جلسه ۳۰ تیرماه مجمع قرار دارد و بهتر است رئیسجمهور و سایر اعضایی که در این موضوع نظراتی دارند، در جلسه حاضر باشند و فعالانه در مباحث شرکت کنند». قرار بود دو هفته پیش مجمع تشخیص مصلحت نظام بخشی از طرح دوفوریتی مجلس برای اصلاح قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران را بررسی و تعیینتکلیف کند. مهمترین بخش این طرح مربوط به حضور اقلیتها در شوراهای شهر و روستاست که میتوانست وضعیت «سپنتا نیکنام»، منتخب زرتشتی شورای شهر یزد، را مشخص کند.
ساعاتی پیش مجمع تشخیص مصلحت نظام به سود سپنتا نیکنام رأی داد و وی در اولین واکنش گفت که همین امروز عصر در جلسه شورای شهر یزد شرکت میکنم.
اعتماد
گفتوگو با مولوی عبدالحمید :
به این خاک خیانت نمیکنیم
اعتماد امروز مصاحبهای با مولوی عبدالحمید روحانی سرشناس اهلسنت سیستان و بلوچستان ترتیب داده و درباره وضعیت استان سیستان و بلوچستان، وضعیت اهلسنت، رأس به روحانی و … با وی سخن گفته است.
وی درباره محدودیتهای احتمالی اهلسنت در اعمال مذهبی خود در کشور میگوید: در مناطقی که اکثریت اهلسنت است، مشکل نیست اما در بعضی شهرها مشکل داریم. این دو مقوله را جمهوری اسلامی باید برای ما حل کند.
مولوی عبدالحمید از این ناراضی است که حتی در مناطقی که اکثر جمعیت آن اهلسنت هستند، تعداد بسیار اندکی از کارکنان ادارات را اهلسنت تشکیل میدهند.
او درباره رابطهاش با کشورهای اهلسنت منطقه میگوید: ما هر وقت از ایران خارج شدیم با هیچ رسانهای صحبت نکردیم و همیشه اعتقاد داشتیم حرفی اگر داریم باید در همینجا بزنیم. چند سال پیش در مکه مکرمه ملک عبدالله ضیافتی داشت که از جاهای مختلف افراد را دعوت کردند. ایشان پرسید که وضعیت اهل سنت در ایران چطور است من گفتم الحمدالله. به خاطر اینکه اعتقاد دارم نیازی نیست که ما حرفمان را به ملک عبدالله بزنیم؛ ما حرفمان را اینجا به آقای روحانی میزنیم. مسئله ما درونی و خانوادگی است مسائل خانواده را نباید بیرون بازگو کنیم. در اینجا حرفمان را باید بگوییم گلایههایمان را مطرح کنیم اما بیرون با هیچ رسانهای مصاحبه نکردیم.
یک ایران، یک صدا
سید علی میرفتاح در یادداشتی با یادآوری روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، از وحدت و یکپارچگی شیعه و سنی و اقوام مختلف در آن دوران سخن گفته است و در ادامه درباره وضعیت کنونی میگوید: متأسفانه امروز کار را به جایی رساندهاند که تمام آن شعارهای وحدتآفرین تا حد زیادی از معنا تهی شدهاند و متأسفانه در همه عرصهها کینهتوزی جای وحدت کلمه را گرفته است. نه تنها در عرصههای عقیدتی بلکه در عرصههای اجتماعی هم از وحدت خبری نیست. جنوب شهری کینه شمال شهری را در دل میپرورد، معمم با مکلا آبش توی یک جوی نمیرود و عامی از روشنفکر شاکی است و مردم از مقامات خشمگین هستند و… کار را به جایی رساندهاند که حتی در سمینار وحدت نیز شیعه و سنی حاضر نمیشوند به یک امام اقتدا کنند و نمازشان را به وحدت بخوانند.
نویسنده سپس یادی از استان سیستان و بلوچستان میکند و مینویسد: لازم است وحدت را از نو تعریف کنیم و به قواعدش گردن بنهیم. قاعده وحدت یعنی برادری. نمیشود استانی بیش از چهل سال طعم محرومیت را بچشد اما از آنها توقع برادری داشته باشیم. اگرچه کماکان برادرند. نمیشود به خواسته برادرانمان اعتنا نکنیم اما کماکان همراهی را از ایشان توقع کنیم. اگرچه همچنان همراهند. وحدت اقتضائاتی دارد و ابتداییترین اقتضائاتش همین است که وعدهها را از یاد نبریم و هر طوری هست خلف وعده نکنیم. هیچ مرضی به اندازه وعده سر خرمن و دروغ و تظاهر وحدت را نحیف و بیبنیه نمیکند. افتراق حرف و عمل هم مخل وحدت است. اگر میخواهید از ایران امروز، یک صدا شنیده شود لازم است به قواعد وحدت عمل کنیم. میدانید چه چیزی باعث میشود هموطن سیستانی ما در گوشهای از دهات محروم آن منطقه دلش بشکند و از همراهی با انقلاب باز بماند؟ اینکه به گوشش برسد که اینجا کسی به فکرش نیست و جز وعده نصیبی ندارد.
جای خالی «اندازهگیری ویژگیهای هیجانی»
نسرین ضمیری به عنوان یک روانشناس سازمانی در یادداشتی به آمارهایی که هرازگاهی درباره وضعیت اجتماعی (شادی، عصبیانیت و …) کشورهای مختلف ازجمله ایران منتشر میشود، پرداخته است. وی مینویسد: مواردی از قبیل شیوههای نمونهگیری و جمعآوری دادهها، تفاوتهای فرهنگی در کشور ما با سایر کشورهای مورد مطالعه و حتی توجه به امکان مغرضانه بودن این رتبه بندیها. با وجود تمامی این نظرات کارشناسی متاسفانه شاهد هستیم که اینگونه آمارها، بارها و بارها باز نشر میشوند و مورد استفاده قرار میگیرند تا آنجا که ملکه اذهان شده و به باور عمومی تبدیل شدهاند و در محاورات روزمره با یکدیگر به کار میبریم.
وی مدعی است باید سروسامانی به مراکزی که چنین آمارهایی را ارائه میدهند، داد. او مرکز آمار ایران را بهترین مرکز برای چنین اقداماتی میداند و مینویسد: امروزه نظرسنجی یکی از متداولترین شیوههای شناخت افکار عمومی است. در ایران به طور عمده چند مرکز اقدام به افکارسنجی میکنند که مهمترین آنها عبارتند از: مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری و مراکز، پژوهشکدهها و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی دیگر. مرکز آمار ایران میتواند این مهم را با توجه به اختیاری که قانون به او داده و با توجه به تجربه سالیان متمادی در آمارگیری نفوس ایرانیان و با اضافه کردن گروه کوچک افکارسنجی در ساختار خود انجام دهد و به اثر بخشی بزرگی دست پیدا کند.
مسئله بازجویی از نگاه فیلسوفان
گروهی با قرار دادن امنیت ملی و اجتماعی در صدر اولویتهای حکومت، توسل به هر شیوهای- حتی توسل به درجات مختلف خشونت- را برای دستیابی به اطلاعات حساس روا میدارند. برخی دیگر حوزه عمل بازجویان را به قانون و اصول اخلاقی محدود میکنند و بر این باورند که حتی در دشوارترین شرایط نیز عمل بازجویان باید در چارچوب قانون باشد. مدافعان هر یک از این دو دیدگاه اندیشههای خود را بر اساس فرضیاتی درباره حقوق و وظایف متقابل فرد و جامعه بنا کردهاند.
مایکل اسکرکر در کتاب «اخلاق بازجویی» به جنبههای مختلف این مسئله بحثانگیز میپردازد و آن را از چشم فیلسوفان و حقوقدانان مینگرد. او میکوشد با ارائه مثالهایی از پروندههای واقعی مسائلی همچون حق برخورداری از حریم خصوصی و حق سکوت در برابر پرسشهای بازجو، حقوق متهمان و محکومان، حقوق افراد مشکوک به فعالیتهای تروریستی و جاسوسی، حقوق زندانیان جنگی و اسرا، ریشههای تاریخی شکنجه و تردیدهایی که درباره میزان کارایی بازجوییهای خشونتآمیز وجود دارد و مواردی از این دست را بررسی میکند. «اخلاق بازجویی» نوشته مایکل اسکرکر با ترجمه افشین خاکباز توسط انتشارات «نشر نو» منتشر شده است که از مهمترین سرفصلهای آن میتوان به موارد ذیل اشاره کرد؛ بازجویی در شرایط بینالمللی، مصونیت در برابر اقرار علیه خویش، بازجویی پلیس، زندانیان جنگی و سایر رزمندههای اسیر و…
ایران
مصوبه نژادپرستانه رژیم صهیونیستی و آغاز دور تازه کوچ اجباری فلسطینیان
حسنهانیزاده کارشناس مسائل خاورمیانه در پی تصویب لایحه «کشور یهود» در پارلمان رژیم صهیونیستی یادداشتی به نگارش درآورده است.
روز پنجشنبه در کنست هنگام رأیگیری در مورد لایحه «کشور یهود» 52 نفر از نمایندگان کنست بهویژه نمایندگان اراضی 1948 فلسطین به این مصوبه رأی منفی دادند اما این میزان رأی منفی کافی نبود و سرانجام با تصویب «کشور یهود» رژیم صهیونیستی در آینده تمام ساکنان عرب اراضی 1948 و اراضی 1967 را از فلسطین اشغالی اخراج خواهد کرد و به طور ویژه ساکنان قدس شرقی را به سمت کرانه غربی و نوار غزه کوچ خواهد داد. در عوض این رژیم در آینده یهودیان را تشویق خواهد کرد به فلسطین اشغالی مهاجرت کنند تا یک رژیم کاملاً نژادپرستانه تشکیل شود. در این راستا، مقرر شده پس از اجرایی شدن مصوبه «کشور یهود» طرح موسوم به معامله قرن نیز از سوی عربستان، رژیم صهیونیستی، مصر، اردن و امریکا عملیاتی شود و به موجب آن، تشکیلات خودگردان فلسطین برای همیشه از بیتالمقدس چشمپوشی کند و به شهر ابودیس به عنوان پایتخت تشکیلات خودگردان اکتفا کند.
رسالت
از فیلم فلسفی تا فلسفه فیلم
دکتر مهدی عباسزاده عضو هیئت علمی گروه معرفتشناسی پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در جدیدترین نوشتار خود به فیلم فلسفی پرداخته است.
وی در تعریف فیلم فلسفی مینویسد: مراد از «فیلم فلسفی» (Philosophical film/ movie) اجمالاً فیلمی است برساخته از یک محتوای فلسفی. در فیلم فلسفی، یک ماده و محتوای فلسفی وجود دارد که در فیلم به مثابه صورت و فرم، نمایان میشود؛ یا به عبارت دقیق تر، این ماده و محتوای فلسفی، در درون قالب فیلم که صورت و فرم است، استحاله میگردد. در فیلم فلسفی در مراتب غاییِ آن، همه چیز اعم از رخداد یا داستان فیلم و فیلمنامه که نقشه فیلم است و حدود نشانههای صداها و تصاویر را بازمینماید، در خدمت آن ماده و محتوای فلسفی است.
او درباره استفاده از فیلم برای آموزش فلسفه مینویسد: به نظر میرسد آموزش فلسفه از این طریق آسانتر و جذابتر خواهد شد. بر این مبنا، میتوان از طریق یک فیلم به مخاطبان اهل فکر نشان داد که مثلاً تقابل سنّت و مدرنیته یا حتی نقد پسامدرنیسم بر مدرنیته چگونه است، یا نظریه «تاریخ جنون» در اندیشه میشل فوکو چیست و چه غایت و غرضی دارد، یا مراد از نظریه «واقعیت حاد» در تفکر ژان بودریار کدام است و چه تأثیری در مباحث هستیشناسی دارد، یا نظریه «اصالت وجود» نزد ملاصدرا چگونه قابل فهم انضمامی است، و…؟ اگر فیلمهایی با مضامین فوق ساخته شوند، یک استاد فلسفه میتواند در کنار منابع آموزشی (مثل کتاب، مجله، مجموعه مقالات و…) دانشجویان خویش را به آن فیلمها نیز ارجاع دهد.