هذا من فضل ربی؟!
عبدالرحیم اباذری
در دوران ستمشاهی مرد رباخواری بود که خون مردم بیچاره را به شیشه میگرفت و از این طریق ثروتاندوزی فراوانی انجام داده بود؛ او در کنار آن، کارهای خلاف دیگری هم داشت. جالب است که وی منزل مجللی در چندطبقه ساخته و بالای درب ورودی با کتیبه و کاشیکاری قشنگی نوشته بود: «هذا من فضل ربی» همین آیه را در تابلوی زیبایی در حجرهاش که در بازار قرار داشت بالای سرش نصب کرده بود.
این موجود عجیب بااینکه تمام زندگی و ثروتش از مال حرام بود اما باکمال پررویی و سماجت تظاهر به دینداری میکرد تسبیح دانه درست به دست میگرفت و چوب مسواک به جانمازش میگذاشت و…و با زبان حال میخواست بگوید: این ثروت و امکانات را خدا به من داده است و به کسی ربطی ندارد!
یک آقایی میگفت: خداوند متعال چند سالی است به ما توفیق داده و عنایت ثامنالائمه نیز شامل حالمان شده که در طول سال تمام اعیاد و وفیات و سایر مناسبتها مانند: عید غدیر و مبعث در جوار حضرت رضا علیهالسلام هستیم؛ بلیت رفتوبرگشت هواپیما تهیه و رزرو میکنیم تا خانواده اذیت نشوند! حال شما خواننده عزیز هتل چند ستاره را هم به آن اضافه کرده و یک حساب سرانگشتی بکنید وببینید هزینهها از کیسه خلیفه به کجاها منتهی میگردد؟
درصحنه دیگر برخیهای دیگر در شمال تهران یا شمال کشور ویلاهای آنچنانی ساختند و باکمال افتخار ایام دهه محرم و دهه فاطمیه در آنجا روضه معصومین برگزار میکنند؛ دوستان و آشنایان و همکاران محترم هم میآیند شرکت میکنند و حسابی به فیض میرسند! هم میهمانان و هم میزبانان با زبان حال همان عمل مرد رباخوار را از خود بروز میدهند که «هذا من فضل ربی» و کسی هم حق فضولی ندارد!
چند وقت پیش از منزل چند هزار متری و مصادرهای یکی از مسئولان سرشناس سخن به میان آمده بود، او در جواب اظهار داشته که بلی درست است ولی ما در همان زمان نصف بیشتر آن را به حسینیه اختصاص دادیم و در ایام وفیات و اعیاد در آن مجلس عزا برگزار میکنیم. خوب انشاءالله که قبول درگاه حق باشد و چشم حسود هم کور باد.
اخیراً وقتی گوشههایی از اختلاسهای میلیاردی مربوط به موسسه تعاونی ثامنالحجج را مرور میکردم به مظلومیت آن امام همام گریهها کردم و سوختم که چقدر و چگونه بیانصافانه به نام و اعتبار آن حضرت خون مردم بیچاره و بیتالمال به شیشه کشیده میشود!؟
امروز انواع و اقسام مفاسد، اختلاس و رانتخواری را نباید از اراذلواوباش و افراد لاابالی توقع داشت چراکه اینها هیچ دسترسی به امکانات لشکری و کشوری ندارند؛ متأسفانه این امور اغلب به دست کسانی رخ میدهد و جلوه مینمایاند که خود را بیش از دیگران به خدا و پیامبر و امام معصوم و نظام اسلامی و سایر ارزشها نزدیکتر میبینند، چقدر مقدسات و ارزشها توسط این اشخاص به ظاهر متدین و در واقع سوجو و فرصتطلب به مسلخ برده میشود!
شما تصور کنید چقدر مردم با عملکرد بد اینان به مقدسات بد بین میگردند! آیا وقت آن نرسیده است که به سوءاستفاده و بهره برداری منفعت طلبانه و مادی از مقدسات پایان داده شود؟
باید توجه داشت که انقلابی بودن قبل از پیروزی هزینههای خاص خودش را داشت؛ با زندان، تبعید، تحقیر، دربدری و کتک و شکنجه همراه بود به همین سبب اشخاص انگشتشماری در صف انقلابیان حضور داشتند؛ اما امروز چون طلسمها شکسته و انقلابی بودن نه تنها هزینه ندارد بلکه با دهها امتیازبه همراه است همه میتوانند به راحتی خود را به رنگ انقلابی در بیاورند و سوءاستفادهها بکنند.
چنانکه جبههای بودن و چفیه به گردن بستن هم در زمان جنگ کار هر کسی نبود و دل شیر و مرد میدان میطلبید، انواع و اقسام هزینهها با خود به همراه داشت؛ زخمی شدن، شیمیایی گشتن، ناقص العضوی، شماتت دوستان و همسایگان و در نهایت شهات و مفقود اثر گشتن؛ اما امروز چفیه به گردن آویختن اگر چه ارزش هم هست و باید هم باشد ولی آن هزینهها را ندارد که هیچ، دهها امتیاز مادی به همراهش هست؛ فلذا میتواند مورد بهره برداری مادی از سوی سودجویان بشود. همان طوری که آن مرد رفته در میان نوجوانان بسیجی تصریح کرد و گفته بود: «بروید با این چفیهها عکس یادگاری بگیرید وقتی بزرگ شدید و خواستید استخدام بشوید به دردتان میخورد.»
چون نظام ما یک نظام ارزشی، انقلابی و اسلامی است، طبیعی است که سوءاستفادهها و بهرهبرداریهای شخصی نیز از همین ناحیهها باشد. بنابراین ما پیش از آنکه به دنبال هدایت افراد گمراه و لاابالی باشیم و یا از یک دختر 16 ساله به خاطر رقص در گوشهای اعتراف بگیریم (که اگر این کار نمیشد اغلب مردم اصلاً ازآن خبری نداشتند) بایستی بیشتر مواظب لغزشهای افراد ظاهرالصلاح و سوءاستفاده آنها از عناوین مقدس شد که هر روز در ملأعام مرتکب میشوند و باید پذیرفت که این امور ارزشی برای تعدادی فرصتطلب وسیله امرار معاش و تکسب شده است.
به عبارت دیگر و روشنتر در جامعه اسلامی و انقلابی ما اگر چه اصل در تدین و تهجد و انقلابی بودن و ریش گذاشتن و تسبیح به دست گرفتن و چفیه به گردن انداختن است و بحق هم باید چنین باشد ولی این امورظاهری به تنهایی نمیتوانند ملاک و معیار نهایی باشند باید از این امور و سایر مقدسات در جای درست خود و با انگیزه صحیح و نیت سالم و واقعاً برای جلب رضایت خداوندی انجام گیرد.
باید از حریم آیات قرانی مانند «هذا من فضل ربی» و سایر مقدسات و ارزشها دفاع کرد و نگذاشت به این راحتی مورد تحریف واقع شده و در چنگ افراد و اشخاص سود جو و نان به نرخ روز خور اسیر بشوند. باور کنید امروز مشکل اصلی ما در نظام اسلامی بیشتر از همین ناحیه است و فرصتطلبان حسابی از فرصتها بهرهبرداری میکنند و خیلی جدی اعتماد مردم را هدف قرار دادهاند.