مرور مطبوعات / استادی پرکار و بیهیاهو
هفدهم مرداد 1397
روزنامههای امروز بیشتر به سراغ خود رفته بودند، چرا که هفدهم مردادماه روز خبرنگار است. «استادی پرکار و بیهیاهو»، «خداحافظ خبر سلام زندگی»، «راه نجات، جامعه ارتباطی است»، »درباره امید»، «فرار از تکنولوژی میسر نیست»، «رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، دراویش و دانشجویان راه خروج از بحران است»، «امنیت ملی کشور در گرو فضای کارآمد رسانهای»، «آزادی اطلاعات مقدمه آزادی بیان»، «جوانان؛ موتور محرک کنشهای جمعی» و «آوریل نفرینی» عناوین برجسته شمارههای امروزند.
آوریل نفرینی
شیما بهرهمند دبیر فرهنگ، «صنعت فرهنگسازی» را ایده یادداشت خود قرار داده است. وی مینویسد: کلیتِ صنعت فرهنگسازی عبارت است از تکرارِ بازتولیدی که ذاتیِ صنعت است اما در بساطِ فرهنگ هربار به زیوری آراسته میشود تا خود را بهجای امر نو قالب کند. انواعواقسام بحثها و ایدههای فرهنگی بعد از دوران فرهنگیِ تاریک احمدینژاد گرچه رنگولعابی دیگر داشت، امتدادِ همان جریان صنعت فرهنگسازی بود، گیرم با شتابی بیشتر. بحثِ حذف سانسور یا واگذاریِ آن به ناشران، پیوستن به کنوانسیون کپیرایت، یا طرح و تصویبِ قانون مدلی برمبنای آن ازجمله بحثهایی بود که نتیجهای در بر نداشت. ازاینرو نوآوریهای خاص این صنعت هیچگاه چیزی بیش از «اصلاح و بهبود بازتولید و اجرای تودهای» نبودهاند. در این فرایند فیلم و تئاتر و ادبیات و انواعِ هنرها، همه بخشی از مکانیسم اقتصادیاند که بهدست صاحبان صنعت فرهنگ اداره میشود. در همین چرخه است که میتوان ماجراهای معاونت فرهنگی وزارتِ ارشاد را درک و تحلیل کرد، گرچه بهدلیل ابهامِ موجود در تخلفات مالی و اخباری که هنوز جزئیاتش به بیرون درز نکرده است، و کلیگوییهای مسئولان فرهنگی، درکِ واقعیت بهطرز روشنی ممکن نیست.
جوانان؛ موتور محرک کنشهای جمعی
مطلب حاضر حاصل گفتوگویی با سعید مدنی درباره ابعاد اجتماعی اعتراضات اخیر است. او توجه ویژهای به حضور جوانان در این تجمعات دارد و مسئله از دیدگاه جامعهشناسی بررسی کرده است.
او مینویسد: جنبش جوانان سالهاست برای زندگی بهتر تلاش میکند. جنبش جوانان حاصل تلاشهای ناهماهنگی است که جهتـی عـام دارنـد و بـه آهستگی و همراه با تأمل به سمت آن حرکـت مـیکننـد و در نتیجـه طـولانیمـدت و مستمرند. جنبش جوانان معمولا لیدر شناختهشدهای ندارد و تجلـی یـک اعتـراض است. عموما به افراد در گروه سنی 15 تا 29 سال جوان گفته میشود، اگرچه در جنبش جوانان عموما دانشـجویان و دانـشآمـوزان محوریت دارند. این گروهها از وقت و فراغت بیشتری برای پیگیری مطالبات برخوردارند، ارتباط گستردهای با روشنفکران و گروههای مرجع دارند و از منزلت و اعتبار قابلتوجهی در میان سایر جوانان و نیـز بخـشهـای مختلـف جامعه برخوردارند. همچنین به دلیل گستردگی و چابکی امکان محدودکردن سریع آنان برای دولتها دشوار است.
آزادی اطلاعات مقدمه آزادی بیان
حسین امامی دکترای علوم ارتباطات درباره آزادی اطلاعات دست به قلم برده است. او آزادی اطلاعات را یکی از مهمترین مقدمات آزادی بیان میداند و مینویسد: موضوع آزادی اطلاعات بهقدری اهمیت دارد که یونسکو 9 اصل آزادی اطلاعات را به کشورها اعلام کرده است و از کشورها میخواهد این اصول را در قوانین داخلیشان لحاظ کرده و از این طریق برای جایگاه رسانهها و خبرنگاران و آزادی اطلاعات شأنیت قائل شوند.
یکی از این اصول افشاگری حداکثری در انتشار اطلاعات است: افشاگری حداکثری در انتشار اطلاعات: اطلاعات باید بدون هیچ مانعی منتشر شوند و هر مانعی سر راه این جریان آزاد اطلاعات قرار بگیرد غیرمشروع تلقی میشود. اعتقاد بر این است که مردم فقط شهروند نیستند، بلکه حقوقی در اختیار این مردم قرار گرفته است و باید از آن اطلاعات بدانند آن اطلاعاتی که دانستنش مشکلی ایجاد نمیکند هیچ خسارت مالی و جانی نمیزند و این اطلاعات باید به صورت حداکثری افشا شود. اگر این اطلاعات به صورت یکسان در اختیار همگان نباشد، رانت اطلاعاتی به وجود میآید.
امنیت ملی کشور در گرو فضای کارآمد رسانهای
عباس عبدی، رئیس هیئتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، به سراغ ارتباط بین امنیت ملی کشور و فضای کار رسانهای رفته است. وی درباره نقش رسانهها میگوید: اگر من بگویم روزنامهنگاران نمیتوانند در این میان نقشی ایفا کنند به معنای تسلیمشدن و بردن دستها به بالاست. اگر روزنامهنگاران فقط معطوف به مطبوعات بودند شاید اینطور بود، ولی ما در فضای مجازی میتوانیم حضور داشته باشیم و با انعکاس خبر، تحلیل، گفتوگو و… عرصه و میدانی را برای خود باز کنیم و آن بخشی را که در مطبوعات اجازه چاپ پیدا نمیکنند به فضای مجازی ببریم و این کار امکانپذیر است. هرچند فضای مجازیای که رسمیت ندارد، نمیتواند مانند فضای واقعی نقش سازنده داشته باشد. البته میتواند برخی رفتارها و پدیدهها را تخریب کند.
اعتماد
رفع حصر، آزادی زندانیان سیاسی، دراویش و دانشجویان راه خروج از بحران است
قاسم میرزایی نیکو هم راهکاری برای برونرفت از وضعیت فعلی سیاسی کشور مطرح کرده است. او درباره راهکارش مینویسد: آقای رییسجمهور و مجموعه نمایندگانی که با لیست امید وارد مجلس شدند، باید این موضوع را جدی بگیرند و با پیگیری آن، در مسیر رفع حصر گام بردارند. خوشبختانه امروز موضوع رفع حصر در دستور شورای عالی امنیت ملی قرار گرفته و باوجود شایعاتی که درخصوص مخالفت با این تصمیم مطرح شده، میدانیم که این شایعات از حقیقت دور هستند و فضا برای رفع حصر بسیار مساعد است. ضمن آنکه باید توجه داشته باشیم علاوه بر موضوع حصر بحث زندانیان سیاسی، دراویش، دانشجویان بازداشتی و به طور کلی عفو عمومی میتواند برای عبور از شرایط بحرانی فعلی راهگشا باشد.
فرار از تکنولوژی میسر نیست
اعتماد درباره سنت و محیط زیست به گفتوگو با جواد میری جامعهشناس نشسته است. وی ابتدا به مسئله کمآبی ایران پرداخته و در ادامه پای فقه و تکنولوژی را به میان کشیده است: نظام فقهی ما از دل دیدگاههای سنتی بیرون نیامده، بلکه برعکس از نگاههای متجددانه به فقه ایجاد شده است. به این ترتیب که عدهای از علما، تحت تاثیر نگاههای مدرن و متجددانه دست به نوآوریهایی زدند و از درون همین تلاش ها گفتمانی برآمد که گرچه مبتنی بر عرفان، فلسفه و فقه بود، اما عرفان و فلسفه در آن قویتر بود؛ اما جالب است که بعد از استقرار این نظام فقهی، به تدریج علمایی که طلایهدار فقه پویا بودند، به حاشیه رفتند. برای مثال وقتی امام خمینی (ره) در تفسیر سوره حمد به مسائل عرفانی اشاره میکرد به ایشان تذکر دادند که نباید اینگونه تفسیر قرآن کند که نهایتا برای جلوگیری از اختلاف و اعتراض فُقهای سنتی، این سبک تفسیرگویی کنار گذاشته شد.
درباره امید
سیدمحمد بهشتی امید را دستمایه نگارش یک یادداشت با توجه به وضعیت اقتصادی امروز کشور قرار داده و نوشته است: امید از درون ما میجوشد و به بیرونِ ما سرایت میکند. امیدواری مسری است. بعضیها امیدوارند و وجودشان همچون خبر خوب یا نسیمی روحبخش است که محدود به دیواری تنگ نمیماند و از رفیعترین حصارها میگذرد و وقتی به دیگران میوزد، به آنان نیز سرایت میکند و به این ترتیب عالمِ آنان را فتح کرده و به مرزهای عالم خود میافزاید. امیدوار بودن، با وجود وقوعِ رویدادهای تلخ، به معنی توهمزدگی نیست؛ ازقضا برعکس، امیدواری ناظر به واقعیاتی بیزمانتر است. در زمستان، ناامیدی تلاش میکند که توفان و سیل و رانش کوه یعنی همه اخبار تلخ را به مثابه واقعیت عرضه کند؛ لیکن امید به ما این اطمینان قلبی را میدهد که زمستان صعب هرقدر طول بکشد حتما بهاری در دل دارد. در واقع ناامیدی ناظر به ناملایماتی گذراست و امید ناظر به تعادل هستی است.
ایران
راه نجات، «جامعه ارتباطی» است
پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری نیز به بهانه روز خبرنگار دست به قلم برده و با توجه به وضعیت فناوریهای ارتباطی امروزی مینویسد: فناوریهای ارتباطی نوین در شکل دهی فرهنگ عمومی قدرتمندند، پس فرهنگ سازند؛ در شکل دادن گروه های اجتماعی همفکر، سریع و توانمندند، پس تشکل سازند؛ و درنهایت اینکه در برانگیزاندن حس مشارکت عمومی (بویژه در خصوص اهداف و ارزش های مشترک اجتماعی و ملی) قابلیت فراوانی دارند، پس مشارکت آفرینند. رسانه پیش از اینکه تهدید و رقیب باشد، شریک حاکمیت است. انتخابِ میان این دو، استراتژیک است. نگاه اول بر نقش رسانه در دموکراسی متمرکز است و نگاه دوم بر نقش مخاطبان رسانه در فرآیندِ توسعه. واقعیت اما این است که گذار از توسعه نیافتگی و طی فرآیند توسعه، بدون رسانه و شکلگیری «جامعه ارتباطی» ممکن نیست.
خداحافظ خبر سلام زندگی
ترانه بنییعقوب به سراغ روزنامهنگارانی رفته که عطای آن را به لقایش بخشیدهاند و از میدان به کنار رفتهاند. وی درباره یکی از همین روزنامهنگاران مینویسد: از سال 78 کارش را با نشریات محلی اردبیل شروع کرد و از سال 82 با نشریات سراسری: «راستش را بخواهی چند سالی هست شرایط کار با نشریات سراسری عوض شده. من با افرادی کار میکردم که یا ازعرصه مطبوعات رفتند و دیگران هم انگار انگیزهای نداشتند با ما کار کنند یا شرایطی درنظر میگرفتند که واقعاً مطلوب نبود. درواقع از یک طرف توسط نشریههای سراسری نادیده گرفته شدم و از سوی دیگر من و دوستانم از نشریات اردبیل هم کنار گذاشته شدیم. مدیران نشریات محلی از سال 84 به بعد روزنامهنگاری انتقادی ملایم را که ما طرفدارش بودیم، دیگر نمیپذیرفتند و مدیران منطقهای و محلی تمایلشان بیشتر بر آن بود که خبرنگاران را به عناصر روابط عمومی ادارات تبدیل کنند.»
استادی پرکار و بیهیاهو
حسین حسینخانی مدیر نشر آگاه به مناسبت درگذشت مجید مددی پژوهشگر فلسفی دست به قلم برده و نوشته است: مجید مددی از نسل مترجمهایی بود که ضرورتهای اجتماعی و سیاسی ایران او را به علوم انسانی و فرهنگ هدایت کرد. همچنین دغدغههای اجتماعی و تلاش برای فهم جامعه و تعالی آن مجید مددی را به مسیر فرهنگ و فلسفه رهنمون ساخت. از این پژوهشگر و مترجم و استاد فلسفه سیاسی کتابهای زیر منتشر شده است. «فلسفه هنر از دیدگاه مارکس؛ با جستارهایی درباره تأثیر ایدئولوژی بر هنر» نوشته میخائیل لیفشیتز، «مارتین هایدگر» نوشته پل استراترن، «نقد مارکوزه: انسان تکساحتی در جامعه طبقاتی» نوشته پل متیک، «تنهایی» داستانهایی کوتاه از برتراند راسل، فرانتس کافکا، ولادیمیر کارولنکو، واسیلی شوکشین، فرد ارکهارت و لوهوسون، «اخلاق و پیشرفت: ارزشهای نوین در جهان انقلابی» نوشته هوارد سلزام، ، «مارکسیسم و اخلاق» نوشته یوجین کامنکا، «از خودبیگانگی انسان مدرن» نوشته فریتش پاپنهایم، «علم و ایدئولوژی» از لویی آلتوسر و… از میان بیش از 30 اثر این پژوهشگر، شمار زیادی در نشر آگاه و آگه منتشر شده است.