مرور مطبوعات / مرگ روشنفکران و ظهور سلبریتیها
نهم مهرماه 1397
مطبوعات امروز مطالب متعدد و متنوعی را پیش روی مخاطبان قرار دادهاند؛ از مسائل روز گرفته تا مباحث فلسفی. «اشرافیگری منجر به اقتدار مدیریتی نمیشود»، «از خطر سیاسی و اعتقادی صوفیان غفلت نشود»، «مسیر پرچالش تصویب طرح عفو عمومی»، «میانگین درآمد گدایان در تهران روزانه یک میلیون تومان است»، «بیمهریها به امام خمینی همچنان ادامه دارد»، «فرقانیسم هنوز زنده است»، «هویتات را نفروش»، «نسل جدید وزرا»، «دو نکته با وزیر محترم بهداشت»، «چرا دستگاه فلسفی هایدگر برای چپگرایان جالب است؟»، «مشکور، حکیم تاریخ بود»، «ارزش بقا به جای ارزش خودشکوفایی»، «سبدهای مضطرب خرید»، «مرگ روشنفکران و ظهور سلبریتیها»، «فاصله تا نهادینگی ارزشهای مدنی»، «لنگ نمیپوشیم»، «ابلاغ دستورالعمل «امربهمعروف و نهیازمنکر» به مدارس»، «صف سزارین در بیمارستانهای خصوصی برای تولدهای تقویمی»، «وضعیت امروز حاصل سیاستهای غلط فراوان است» و «معترضان مقابل مجلس و دانشگاه» عناوین برجسته شمارههای امروزند.
معترضان مقابل مجلس و دانشگاه
لایحه الحاق دولت ایران به کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT) طبق زمانبندی منتشره در تارنمای مرکز پژوهشهای مجلس، قرار بود در دستور دوم جلسه علنی دیروز مجلس رسیدگی شود؛ اما نه تنها لایحه بررسی نشد بلکه گفته شد این موضوع در دستور چهارم قرار گرفته و در نهایت هم نوبت به رسیدگی آن نشد. از طرفی، همزمان با تعویقافتادن بررسی این لایحه، تجمعی اعتراضی درباره همین موضوع مقابل مجلس شکل گرفت. این روال غیرمعمول و همچنین تجمعی که طبق اخبار منتشره در رسانهها، توسط گروهی در مقابل مجلس در مخالفت با بررسی لایحه CFT برگزار شد، این پرسش را ایجاد کرد که آیا بین این دو یعنی عدم بررسی لایحه CFT در جلسه علنی دیروز و تشکیکی که درخصوص نوبتبندی دستورات رسیدگی مجلس با اظهارنظر عضو هیئت رئیسه ایجاد شد، رابطه وجود دارد یا خیر. از ساعات آغازین صبح دیروز حدود 200 نفر با تجمع مقابل مجلس شورای اسلامی و دردستگرفتن پلاکاردهایی مخالفت خود با لایحه CFT را ابراز کردند. تجمعکنندگان در پلاکاردهایی که در دست داشتند، تصویب این لایحه را خیانت به آرمانهای انقلاب، موجب فروپاشی اقتصادی و خلاف فرامین رهبری عنوان کردند. مخالفان با دردستداشتن پلاکارهایی که روی آنها نوشته شده است «تصویب CFT اجرای خواست دشمن»، «نماینده با دشمن همدست نشو»، «لطفا در تصویب لوایح FATF عجله نکنید» و نیز شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل، اعتراض خود به بررسی CFT را ابراز کردند.
وضعیت امروز حاصل سیاستهای غلط فراوان است
فاطمه حسینی در نطق میاندستور خود در مجلس گفت: امروز ایران عزیزمان در وضعیت نابسامان و خطیر اقتصادی به سر میبرد، اما نه علل پیدایش آن و نه راه برونرفت از آن به اقتصاد محدود نمیشود. رویکردها و سیاستهای غلط و اقدامات نسنجیده این وضع را به وجود آورده است و تنها با اصلاح قاطعانه آنها به صورت یک عزم و اراده ملی میتوان به علائم درمان امید بست. وضعیت نابسامان امروز حاصل سیاستهای غلط فراوان و نظارت ناقصی است که در همه حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاست داخلی و خارجی رخ داده است؛ خطاهایی که بهوضوح میتوان آنها را برشمرد. امروز نمیتوان عملکرد مجلس را نیز در التهابات اقتصادی و اجتماعی این روزها بیاثر دانست؛ چراکه یکی از عوامل شکلگیری وضعیت ملتهب امروز، ناکارآمدی مجالس در ایفای نقش نظارتی و ناظران ناکارآمد بر اجرای سیاستها و قوانینی است که دولت را مکلف به اجرای آن میکند.
صف سزارین در بیمارستانهای خصوصی برای تولدهای تقویمی
معاون کل وزارت بهداشت از افزایش زایمان سزارین در برخی تاریخهای خاص در بیمارستانهای خصوصی انتقاد و عوارض زایمان زودرس را تشریح کرد. دکتر ایرج حریرچی گفت: متأسفانه در تاریخهای خاص مثل 96.6.6 و بعضی روزهای مناسبتی، آمار سزارین در کشور بنا به درخواست بعضی خانوادهها و اجابت بعضی متخصصان در بعضی بیمارستانهای خصوصی به طرز قابل توجهی از چند 10 درصد حتی تا چند برابر بالا میرود. وی با اشاره به آمار زایمان سزارین در کشور و همچنین رایگانکردن زایمان طبیعی در قالب طرح تحول نظام سلامت به منظور ترویج این روش زایمانی، افزود: متأسفانه با وجود اقدامات انجامشده، زایمان سزارین در کشور ما هنوز نسبت به استانداردهای علمی بسیار بالاست و حدود 49 درصد زایمانها را شامل میشود. اقدامات فرهنگی انجامشده برای خانوادهها و همچنین برنامههای آموزشی لحاظشده برای پزشکان، پاسخ زیادی حاصل نکرده و همچنان نسبت زایمان سزارین در کشور بالاتر از استانداردهای علمی است.
ابلاغ دستورالعمل «امربهمعروف و نهیازمنکر» به مدارس
معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزشوپرورش از تدوین و ابلاغ دستورالعمل امربهمعروف و نهیازمنکر خبر داد و گفت: دو ساختار تحت عنوان «یاوران معروف» و «یادآوران معروف» هم تعریف شده است و در هر کلاس یک یاور معروف داریم که معارف مهم را بسط و نشر میدهد. علیرضا کاظمی در توضیح این طرح تأکید کرده است: در حوزه امربهمعروف و نهیازمنکر با تمرکز بر «معروف»، کارهایی را دنبال میکنیم و بهتازگی برای اولینبار دستورالعمل امربهمعروف و نهیازمنکر را آماده و شورای امربهمعروف و نهیازمنکر را در ادارات و مدارس فعال کردیم. نوری، مدیر یکی از مدارس منطقه 12، درباره این بخشنامه که معاون پرورشی وزیر آموزشوپرورش دربارهاش سخن گفته میگوید: این بخشنامه هنوز به ما ابلاغ نشده است و من نمیدانم چطور میخواهند از مهرماه آن را اجرائی کنند. او همچنین در پاسخ به این سؤال که این بخشنامه چقدر میتواند بهنوعی بازگشت به شیوه آموزشی و پرورشی در دهه 60 و 70 باشد، میگوید: من از سال 67 در آموزشوپرورش استخدام شدهام و به شما قول میدهم دیگر مدارس به آن شکل برنخواهند گشت. زمانی اگر دانشآموز دختری زیر ابرویش را مرتب میکرد، از مدرسه اخراج میشد یا مدارسی که چادر در آنها اجبار بود، اگر دانشآموزشان را بدون چادر در خیابان میدیدند عذرش را میخواستند، اما حالا به دانشآموز آزادی عمل بیشتری داده میشود و حتی مدیران و معاونان سعی میکنند بچهها را وادار به استفاده از رنگهای شاد بکنند.
لنگ نمیپوشیم
شرق در واکنش به سخنان دکتر ولایتی مبنی بر اینکه ایرانیان باید از مردم یمن مقاومت را یاد بگیرند، مینویسد: ولایتی چندی پیش گفته بود: از یمنیها یاد بگیریم که چگونه در برابر تهدید و تحریم مقاومت میکنند. بهجای لباس، لنگ میبندند و اسلحه به دست دارند و چند تکه نان خشک دستشان است، با پای پیاده و سعودیها از دست اینها عاجز شدهاند. واکنشهای ابتدایی و احساسی بسیاری در شبکههای اجتماعی، اشاره به 38 شغل، خانه سعدآباد، ماشین گرانقیمت و حتی برخی به ویزیت 70 هزارتومانیاش بود. بسیاری با توجه به جایگاه ایشان بهعنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، این سؤال را مطرح کردند که آیا این سخنان حکایت از سیاست روزهای آینده نظام و کشور دارد؟ اما برخی دیگر انتظاراتی را مطرح کردند که از مسئولان نظام داشتند. هرچند در این مدت بارهاوبارها مسئولان از سختیهای پیشرو گفتهاند و اینکه باید اشکنه بخورند یا اینکه فقط دو وعده در روز غذا بخورند، اما شاید هیچ مسئولی به اندازه ایشان نتوانست سختی راه را به صورت عریان ترسیم کند. ایشان از نان خشک و لنگ مثال آورد، بدون درنظرگرفتن اینکه چقدر شناختش از شرایط واقعیت متفاوت است؟ واقعا این چه شیوه وعدهدادن به جامعه است؟ نکته بعدی این است که مگر نباید خود ایشان و دیگر مسئولان گام اول را بردارند تا بقیه همراه آنها شوند؟ مگر پیشروبودن جزء رموز سیاستمداری نیست؛ چه در زمان حضرت علی (ع) و چه اکنون و با شیوههای مدرن؟ مگر میشود مسئولی خود اینگونه زندگی نکند، ولی انتظار داشته باشد که مردم از سخنانش حمایت کنند؟ خود جناب ولایتی توانست در کمپین فرزندت کجاست واقعیت را بگوید؟
اعتماد
فاصله تا نهادینگی ارزشهای مدنی
اعتماد در واکنش به رفتار هیجانی مردم در قبال وضعیت اقتصادی و خریدهای بیش از نیاز خود مینویسد: به نظر میرسد ریشه رفتاری که تحت عنوان خرید احتکارگونه اجناس و اقلام خوراکی و مورد نیاز مردم مطرح شده را باید در تاریخ این مملکت جست. این قبیل رفتارها مربوط به امروز نیست. در واقع مردم هرازگاهی که احساس قحطی در جامعه پیش میآید و شرایطی پیش میآید که مردم نمیتوانند مثل همیشه اجناس مورد نظرشان را تهیه کنند، این رفتارها در واقع گویای این است که جامعه ما هنوز دارای ارزشهای مدنی نیست، جامعه ما هنوز دارای رفتار شهروندی نیست. در واقع اینکه ما میگوییم مدنیت یا شهروندی جامعه مبتنی بر یک جایگاه سست و بیاستحکام است. چرا که اگر ارزشهای مدنی بر مغز مردم حاکم باشد، در چنین مواقعی تلاش میکنند به عنوان یک امر اجتماعی این مساله یا مشکلی که وجود دارد را حل کنند. این باز گویای یک منیت طلبی، فردیت طلبی یا ارزشهای محاسبهگرانهای است که از گذشته در بین ایرانیان بوده، هست و احتمالا خواهد بود مگر اینکه ارزشهای فرهنگی ما دچار تغییر و تحول شود. به نظر میرسد که این یک رفتار فرهنگی ناسالم است که شاید نام دیگر آن فرصتطلبی باشد و در واقع مردم از فرصتهایی که پیش رویشان است نه به نحو احسن که به شکل منفی استفاده میکنند.
مرگ روشنفکران و ظهور سلبریتیها
اعتماد به بهانه اجرای نمایش «مرگ و پنگوئن» به کارگردانی پیام دهکردی که اقتباسی از داستانی با همین نام از «آندری کورکف» اوکراینی است، به بررسی وضعیت روشنفکری ایران در گذشته و جایگزینی آنان با سلبریتیها در روزگار معاصر پرداخته و مینویسد: مگر نویسندگان روشنفکر چه کسانی بودند که تا این میزان در داستان اهمیت یافتند؟ در ابتدا بد نیست از واژه روشنفکر تعریفی به دست دهیم. آنها در دوران مشروطه در ایران با عنوان «منورالفکر» شناخته میشدند و بعدها در عصر پهلوی به نام روشنفکر معروف شدند. جلال آلاحمد هم کتابی با عنوان «در خدمت و خیانت روشنفکران» منتشر کرده است. بابک احمدی در سال ۱۳۸۴ کتاب «کار روشنفکری» را منتشر کرد. گروهی دیگر روشنفکرها را «تجددپرست» میدانند. یعنی کسانی که مدرنیته را نقد کردهاند و از دایره این تعریف خارج میشوند. این واژه با مفاهیم «روشنگر» و «منتقد» نیز عجین شده است. منورالفکران مشروطه با این پرسش مواجه بودند: «چرا غرب پیشرفت کرده و ما عقب ماندهایم؟» بنابراین آنها رویهای «غربگرایانه» پیش گرفتند؛ مانند اغلب روشنفکران اوکراینی در سالهای پایانی حکومت شوروی. اما محمدعلی فروغی و احمد کسروی اندیشههای «غربستیزانه» را با تفکرات ملی گرایانه بومی پیوند زدند که این روند در نهایت به اندیشه نقد «غربزدگی» احمد فردید و آلاحمد رسید. همچنین جریان «روشنفکری دینی» هم در ادامه سربرآورد. «روشنفکری مارکسیستی» را هم میتوان به این جریان افزود. «آنتونیو گرامشی» در مقاله «مردم و روشنفکران مدرن در کشورهای مختلف» مینویسد: «تمدنهای هندوستان و چین در مقابل ورود به تمدن غربی مقاومت میکنند که به هر جهت بالاخره غلبه خواهد کرد.
سبدهای مضطرب خرید
اعتماد پروندهای چند صفحهای برای مسئله هجوم مردم برای خرید مایحتاج خود بیش از نیاز واقعیشان اختصاص داده است. در بخشی از این پرونده آمده است:
در شبکههای مجازی عزم کاربران جزم است که به خیل خریداران این روزهای کالا از رب گرفته تا پوشک و روغن و … نپیوندند. عکس صفهای کمکهای مردمی برای ارسال به جبههها دست به دست میشود، عکس قفسههای خالی فروشگاههای زنجیرهای را در کنار عکس کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه میگذارند. برخیها به کسانی که انبارهای کوچکشان را تبدیل کردهاند به مراکز احتکار خانگی ناسزا میگویند، عدهای با زبان منطق در مورد بازار عرضه و تقاضا توضیح میدهند. در جهان واقعی اما موضوع به این آسانی هم تحلیل نمیشود. در جهان واقعی برخی مادران از اضطراب سختی کشیدن کودکشان به سمت خرید دو بسته پوشک بیشتر میروند یا از نگرانی پیدا نشدن و گرانی روغن دو حلب بیشتر میخرند. اینها کسانی هستند که انبار خانگی ندارند، کالاهای بیشتری میخرند آن قدری که این اضطراب کمی فرو بنشیند و خیالشان را برای یک ماه راحت کند. این روزها بیش از هر زمان دیگری به مفاهیم «تابآوری» نیازداریم. «تابآوری» از جنس تحمل نیست، «تابآوری» از جنس تکیه به «صبر» و «حوصله» و داشتن نقشههای جایگزین و راهحلهای متنوع است. اساسا باید به این پرسش پاسخ دهیم که ما برای حل یک مشکل در زندگی چند راهحل پیشبینی میکنیم. «تابآوری» قدرت پیشبینی و یافتن راهکارهای بیشتر است. اگر نخستین راهکار ما برای عبور از مشکل نتیجه بخش نبود از راهکار دوم یا سوم بهره بگیریم.
اعتماد در ادامه به سراغ جامعهشناسان رفته و نظر آنان را جویا شده است.
ارزش بقا به جای ارزش خودشکوفایی
فاطمه حسنی نیز وضعیت امروز جامعه را موضوع نوشتار خود قرار داده و مینویسد: امروز فراگیری و تنوع رسانه، هم تعارض میان نخبگان حکومتی و به طریق اولی تشنج و بیثباتی سیاسی را به روشنی نمایان میکند، هم بیبرنامگی حکمرانان برای آینده بلندمدت و تنشهای حاصل از تضاد منافع میانشان را نمایش میدهد و هم حاصل سالها تخریب و بیاعتبار کردن سرمایههای نمادین اجتماعی را به رخ میکشد. آشفتگی مردم در برابر هجوم اخبار نگرانکننده روزمره را اگر روزگاری میشد با چند پویش ملی در دانشگاهها و سخنرانی و یادداشتنویسی و نشست خبری- تحلیلی سرمایههای نمادین ذی نفوذ اجتماع، اندکی سامان داد، امروز تنها میشود، سالها تخریب نخبگان یا در هرزهنگاریهای مجازی ملت خطاب به صاحبنظرانی که جامعه را به آرامش و تامل و صبر و امید فرا میخوانند دنبال کرد و دید چگونه جامعه به جای رجوع به تحلیلها و توصیههای اهل دانش و اندیشه، به راهبری جهتدار و نه الزاما خیرخواهانه چند مجری و شبکه ماهوارهای تن داده است که؛ حاصلی جز تشدید ناامنی روانی و ناامیدی از آینده برایش ندارد. در هنگامه سلب اعتماد عمومی از کارایی تصمیمات سیاستگذاران بدیهی است کمتر میشود سراغ از ارزشهای خودشکوفایی انسان و تلاش او برای تحمل ابهام در آینده و پذیرش فعالانه واقعیت و مسالهیابی و چارهاندیشیاش گرفت.
مشکور، حکیم تاریخ بود
چهارشنبه در محل انجمن آثار و مفاخر فرهنگی مراسم بزرگداشت تاریخپژوه، اسلامشناس و زبانشناس فقید، دکتر محمدجواد مشکور در بیست و سومین سال درگذشت او و صدمین سال تولدشان برگزار شد. پژوهشهای دکتر مشکور را میتوان در سه حوزه «تاریخ اسلام و فرقههای اسلامی»، «مطالعات زبانهای باستانی ایرانی»، «تاریخ شهرها و اقوام» و «تاریخ ایران باستان» دستهبندی کرد. دکتر حسن بلخاریقهی در این مراسم درباره مشکور گفت: او را میتوان مورخ ادیان، مذاهب و آیینها دانست. شما تنها وقتی میتوانید به تاریخ اندیشه بپردازید که متکلمانه غوری در اندیشهها کرده باشید. به همین دلیل میتوان گفت اندیشههای مشکور از عمق فلسفی و کلامی بهره داشت. تاریخ در سه قلمرو مورد بحث قرار میگیرد. میتوان گفت مشکور هر سه این ساحات را مدنظر داشته است و با ابنخلدون نسبتی دارد. من میتوانم مشکور را حکیم تاریخ بنامم، چراکه او همچون آنچه ابنخلدون مدنظر داشت، میان عبرت و حکمت نسبتی برقرار کرد. پس از بلخاری، محمدکاظم موسویبجنوردی رییس دایرهالمعارف بزرگ اسلامی سخنرانی کرد و گفت: مشکور در حوزه ادیان و فرق پیشرو بود و آثار تالیفی و تصحیحی او به ویژه در حوزه فرقهشناسی ستودنی است. آثار دکتر مشکور همچنان مورد توجه است و هیچ کتابی در زمینه فرقهشناسی در عالم فارسیزبان نیست که ارجاعی به آثار ایشان نداشته باشد.
چرا دستگاه فلسفی هایدگر برای چپگرایان جالب است؟
اعتماد به مناسبت 4 مهرماه سالروز تولد فیلسوف هایدگر مارکسیست نوشتاری را منتشر کرده است. در بخشی از این نوشتار آمده است: مارتین هایدگر بدون شک مارکسیست نبود. میانه خوبی نیز با مارکسیستهای زمانهاش نداشت. سهل است که در دورهای بحثانگیز با حزب ناسیونال-سوسیالیسم آلمان نیز همراه شد، حزب بدنام نازی که با وجود ادعای سوسیالیست بودنش، به سختی به سرکوب چپگرایان آلمانی پرداخت و در واقع سیاستی فاشیستی را در عرصههای سیاست و اقتصاد و فرهنگ پیش گرفت. این همه اما مانع از آن نبود که هایدگر احترامی زایدالوصف برای فیلسوف هموطن و همزبانش یعنی کارل مارکس قائل نشود. او مارکس را نه در مقام یکی از بنیانگذاران جامعهشناسی یا از معماران اقتصاد سیاسی و نه حتی در جایگاه یک متفکر برجسته سیاسی، بلکه به منزله یک فیلسوف میخواند. از نظر هایدگر، مارکس فیلسوفی است که در تداوم سنت ایدهآلیسم فلسفی در آلمان و به ویژه متفکرانی چون هگل و فیشته، با هوشمندی متوجه سویههای فلسفی مفاهیمی که به کار میبرد، هست. به همین سیاق، مارکسی که هایدگر میخواند، با مارکس مارکسیستها و مارکس جامعهشناسان و اهالی اقتصاد و علم سیاست تفاوت داشت.
دو نکته با وزیر محترم بهداشت
سیداکبر میرجعفری در نقد ویدئوی وزیر بهداشت که این روزها خبرساز شده مینویسد: درست است که در علم پزشکی احساسات جایی ندارد؛ همانطور که در سیاست و اقتصاد یا اصلا هر علم دیگری احساسات جایی ندارد؛ اما حامل یا عامل این علم آدمیزاده است؛ و دیگران از آدمیزادگان توقع دارند که در سخن گفتن جانب احساسات انسانی را رعایت کنند. جان آدمی از آن گوهرهایی است که با هیچ معیار مادیای نمیتوان روی آن قیمت گذاشت. مثلا بارها شنیدهایم که اطرافیان ما میگویند: «حاضرم تمام زندگیام را بدهم تا فقط یک لحظه صدا و نفس عزیز ازدسترفتهام را درک کنم.» و در این جمله صداقتی غریب نهفته است. پس هیچکس نمیتواند بگوید: یک ساعت از عمر آقای ب کمارزشتر از 10 سال عمر خانم ب است. عمر هرکس برای عزیزانش عزیز است. حتی گاهی شنیده میشود که بسیاری از بیمارستانهای کشورهای فقیر جایی برای آزمایش کردن داروهای داروسازان غربی است! اما نه داروسازان از این کارشان وجداندرد میگیرند نه مسوولان آن بیمارستانها! احتمالا آنها برای توجیه کارشان میگویند: «این کار به مرگ چند نفر میانجامد؛ اما نتیجهاش رسیدن به دارویی است که جان بشر را نجات میدهد!» و این میشود توجیه عقلانی ماجرا! اما واقعیت آن است ترجیح جان یک نفر بر جان کسانی دیگر با هیچ منطقی سازگار نیست. و اصلا برای این ترجیح چه معیاری را میتوان در نظر گرفت؟ اگر چنین بود حتما دیه یک انسان عاقل تحصیلکرده باید چند برابر دیه یک انسان مثلا معتاد باشد. در حالی که عملا چنین چیزی را هیچ انسانی برنمیتابد.
نسل جدید وزرا
سید علی میرفتاح نیز به مسئله تربیت نیروهای کارآمد در حل مشکلات و معضلات جامعه پرداخته و مینویسد: برخورندهترین تعبیری که میتوان این روزها شنید تعبیر زشت و سخیف «قحطالرجال» است. کسی که آن را به کار میبرد نه درکی از تاریخ ایران دارد و نه امروز ایران را میشناسد. سهل است، از جهان و کار جهان و سنت خلقت بیخبر است. امروز به هزار و یک دلیل ما در کشف و شناسایی نخبگان، به خصوص نخبگان سیاسی ناتوان شدهایم و برایمان سخت و گران است که به آدمهایی بیرون از فونبوک موبایلمان اعتنا کنیم یا در فکر جذبشان برآییم. هرکس میگوید قحطالرجال است، تردید نکنید که بیربط میگوید. یکی از عیبهای نظام سیاسی ما این است که میخواهد وزرایش را از یک محدوده صد، صد و پنجاه نفره انتخاب کند. این سیستم چهل سال است که تمام ظرفیتهایش را نشان داده و کمکم با به میان آمدن بحث بازنشستگی ناکارآمدیاش آشکار شده است. تجربه جهرمی تجربه موفقی بود و نشان داد که پیدا کردن وزرای جوان و متعهد و کاردان چندان هم سخت نیست. شما را به خدا اولا این عبارت قحطالرجال را از ذهنتان پاک کنید، ثانیا به سنت آبا و اجدادیمان برگردید و به شیوه قدما، در شهر بچرخید و نسل جدیدی از وزرای حسابی را به میدان بیاورید.
هویتات را نفروش
در پی شرایط ویژهای که برای خریداران محصولات ایران خودرو اعلام شده، بعضی اقدام به فروش کد ملی خود برای خریداران شدهاند. نویسنده این کار سودجویانه را فروش هویت میداند و مینویسد: عدهای کدملی خود را به دلالان خودرو میفروشند تا در یک معامله، چند میلیونی هم به جیب آنها برود. اصل خبر درآمدزایی از یک کارت شناسایی است، اما واقعیت آن هویتفروشی است. آیا واقعا هویتفروشی هم جزو آن دسته از خلاقیتهایی است که باید برای کسب درآمد بیشتر و تحمل فشار اقتصادی از مردم بپذیریم و انگار نه انگار از آن گذر کنیم؟ جواب این سوال یک خیر قاطعانه است. چون هویت، مهمترین دارایی یک انسان است و واقعیت حضور ما در یک جامعه میلیونی با نام و نشان و همان شمارههای ساده نوشته شده روی کارت ملی تعریف میشود. وقتی یکنفر از اعضای این جامعه حاضر است که این نام و نشان و شمارههای بهظاهر ساده را برای چند میلیون تومان در اختیار ناشناسی قرار دهد تا در خرید و فروشی شکبرانگیز سهیم شود، یعنی وابستگی این آدم به هویتش و آنچه معرف اجتماعی اوست، کاهش پیدا کرده. یعنی مشخص نیست آدمی که هویتش را برای چند میلیون به دلالی ارزانی میدارد، در مقابل وسوسههای چندمیلیاردی دست به چه کارهایی دیگر میزند.
ایران
فرقانیسم هنوز زنده است
وزیر بهداشت در جمع دانشجویان دانشجویان علوم پزشکی اهواز گفت: در زمان دانشجویی ما، بیش از 60 گروه با گرایشات چپ، در دانشگاهها فعالیت داشتند و شعارهای پر طمطراقی میدادند که محور همه آنها، مستضعفان بود و اگر به آیات قرآنی که به آن استناد میکردند، توجه کنید، میبینید که زیباترین آیات را به اسارت گرفته بودند متأسفانه بیشترین تخریب در مورد شخصیت شهید بهشتی را کسانی انجام دادند که به ظاهر اسلامی بودند و به جای پرداختن به دیدگاههای ایشان، مطرح میکردند که منزل وی در قلهک است یا فلان ماشین را سوار میشود و یا فلان مدل قالی در منزلشان پهن است. قبل از انتخابات، در مشهد در جمع رؤسای دانشگاههای علوم پزشکی صحبتی در مورد گروهک فرقان داشتم و گفتم که فرقانیسم هنوز زنده است و یکی از خطرات بزرگ انقلاب اسلامی را حضور فرقانیسم میبینم و معتقدم که اینها هستند و وجود دارند و هیچ تفاوتی هم بین آنها، گروه رجوی، کاخ سفیدیها و جان بولتونها قائل نیستم و معتقدم که برای آنها هدف، وسیله را توجیه میکند. اینکه از هر ابزاری برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنید، انصاف نیست و تفاوتی بین این شیوه و برخی کارهای جناحهای چپ دوران انقلاب اسلامی وجود ندارد.
بیمهریها به امام خمینی همچنان ادامه دارد
آیتالله صانعی گفت: ریشه برخی مشکلات و عقبماندگیهای اجتهادی، ناآشنایی با موازین است و برخی ناشی از ناآشنایی با زمان و مکان و برخی سختگیریهای بیمورد و برخی ناشی از بیاحترامی است که نسبت به بزرگان و علما شد. زمانی که ما درس امام میرفتیم، بعضاً نسبت به ایشان بیمهری بود نه اینکه تقصیر باشد بلکه یکسری قصور بود و چه بسا دشمن هم پشت قضیه بود چون آینده امام را میدیدند و لذا نمیخواستند امام نضج و اوج بگیرد. آیتالله صانعی ادامه داد: بیمهریها به امام بعد از فوت آیتاللهالعظمی بروجردی زیادتر شد و به نظرم همچنان ادامه دارد. شاید ۲۰ سال پیش بود به یکی از آقایان گفتم بیایید مبانی امام را مطرح کنید و در این دروسی که شما میگذارید، تحریرالوسیله را بگذارید، حرف امام را مطرح کنید.این مرجع تقلید شیعیان در مورد حقوق زن در اسلام بیان کرد: قرآن کریم ۱۲ بار دعوت به معاشرت معروف کرده است و همین طور میفرماید: زن و مرد در کنار یکدیگر آرامش مییابند. بزرگانی بیان کردهاند که زن برای بیرون رفتن از خانه و حتی نذر از مال خود احتیاج به اجازه شوهر دارد درحالیکه به نظر من این دیدگاه با مسأله آرامش که بهعنوان سرّ ازدواج در قرآن مطرح شده، سازگاری ندارد. آیتالله خویی در این زمینه یک گام به جلو نهاده و عنوان کردند که خروج زن از منزل در صورتی که مزاحم حقوق مرد باشد احتیاج به اجازه دارد اما اگر مزاحم نباشد احتیاج به اجازه ندارد. بنده به این مسأله قائل هستم که اگر مرد هم بخواهد بیرون برود، اگر مزاحم حقوق زن باشد باید اجازه بگیرد.
میانگین درآمد گدایان در تهران روزانه یک میلیون تومان است
ایران به سراغ وضعیت تکدیگری در تهران رفته و از کم شدن تعداد متکدیان خارجی با توجه به وضعیت اقتصادی کشور خبر داده و نوشته است: افزایش نرخ دلار و پایین آمدن ارزش ریال نسبت به سایر ارزهای خارجی و واحد پولی کشورهای همسایه، متکدیان خارجی را به مهاجرت معکوس، وادار کرده است! حالا سرقفلی خیابانهای پرتردد پایتخت، از دست اتباع خارجی خارج شده و به دست متکدیان شهرستانی افتاده است. افغانستانی ها، پاکستانیها و با اختلاف زیاد سوریها و لیبیاییها، بیشترین تعداد متکدیان خارجی در ایران هستند. متکدیانی که حالا از آمار 15 درصد به 5 درصد کاهش یافتهاند و ترجیح دادهاند با این وضعیت اقتصادی به کشور خودشان برگردند. با این همه طبق آخرین آماری که از تعداد متکدیان پایتخت اعلام میشود، در 6 ماهه اول امسال بیش از 3 هزار متکدی از سطح شهر تهران جمعآوری شدهاند که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل که در طول یکسال 5 هزار متکدی شناسایی و جمعآوری شده بودند، کاهش یافته نشان نمیدهد! علت هم جایگزینی متکدیان ایرانی به جای خارجی هاست. به این آمار البته باید تعداد متکدیانی که در سطح شهر تردد میکنند و از چشم مأموران شهرداری پنهان شده یا بعد از گذشت ماهها دوباره در خیابانهای پایتخت رها میشوند را هم اضافه کرد! معمولاً به همین میزان متکدی که جمعآوری شدهاند، متکدی وجود دارد که در آمارها نیامده است. کارشناسان هشدار میدهند که اگر وضعیت به همین منوال ادامه یابد، باید دستگاههای حمایتی برای متکدیان، کار ویژه تعریف کنند!
مسیر پرچالش تصویب طرح عفو عمومی
ایران طرح عفو عمومی را با کارشناسان به گفتوگو گذاشته است. در بخشی از این گفتوگو آمده است: محمد کاظمی نماینده مردم ملایر در مجلس شورای اسلامی در همین زمینه میگوید: در صورت تصویب این طرح، حکم قضایی یا دستور تعقیب کسانی که متهم هستند و همچنین افرادی که محکوم و حکم برایشان صادر شده است، بلااثر میشود. همچنین در این طرح، حبس ابد و مجازات اعدام تعزیری به حبس تعزیری درجه یک تبدیل شده تا مجازات اعدام را تا جایی که ممکن است از نظر شرعی تقلیل دهیم. البته جرم جاسوسی از این قانون مستثنی شده است، چرا که اقدام آشکار علیه منافع ملی یک کشور تلقی میشود و در همه جای دنیا نابخشودنی است.» وی میافزاید: « بندی نیز در این طرح مربوط به ایرانیان مقیم خارج از کشور است؛ مهاجرانی که جرمی مرتکب نشده یا جرمشان جنبه خصوصی ندارد؛ زیرا در طول سالیان گذشته عدهای از هموطنان به دلایل مختلفی از کشور خارج شدند اما مقررات خروج از کشور را رعایت نکردند؛ این افراد را میتوان مشمول عفو عمومی قرارداد اگرچه خروج آنها از کشور قانونی نبوده و خروج غیرقانونی از کشور مجازات دارد.
رسالت
از خطر سیاسی و اعتقادی صوفیان غفلت نشود
آیتالله ناصر مکارم شیرازی گفت: از خطر سیاسی و اعتقادی صوفیان غفلت نشود. تصوف از جهات مختلفی قابل مطالعه است که از آن غفلت شده است. از اوایل جوانی ما با صوفیها درگیر بودیم و اولین کتابی که من نوشتم در رابطه با تصوف بود با عنوان «جلوه حق» که در عین حال که سن کمی هم داشتم ولی با دقت نوشتم و یک جلدش را برای آیتالله بروجردی فرستادم و ایشان به دنبال من فرستادند و گفتند من کتاب شما را خواندم و هیچ خلافی در آن ندیدم. وی با بیان اینکه مطالعه پیرامون تصوف باید از چند جهت دنبال شود، افزود: یکی از جاذبههای تصوف این است که آنان پیروان خود را در فروع دین آزاد میگذارند و خیلی سخت نمیگیرند تا بتوانند بسیاری از کارها را انجام دهند و این آزادی عمل برای عدهای که میخواهند هم اسم مسلمان را داشته باشند و هم آزاد باشند، جاذبه دارد. نکته دیگر در رابطه با تصوف این است که اینها معمولا پیروان خود را توصیه میکنند که داخل در سیاست نشوید و از این جهت با بهاییها اشتراک دارند ولی اخیرا تا حدودی در سیاست هم ورود پیدا کردند و گاه با خارجیها ارتباطاتی بر قرار کردهاند. یکی دیگر از مشکلات صوفیان این است که شرط صوفی شدن عدم تماس با روحانیون و اهل علم است تا روشنگری اتفاق نیفتد؛ همچنین این افراد در مسیر سیر و سلوک و رسیدن به مقامات عالی، ریاضتهای غلطی را انجام میدهند که در کتاب احیاء العلوم غزالی مصادیق زیادی از این ریاضتها بیان شده که خلاف اسلام است.
اشرافیگری منجر به اقتدار مدیریتی نمیشود
صالحی وزیر ارشاد با تاکید بر اهمیت سادهزیستی مدیران در ایجاد اعتماد اجتماعی گفت: اشرافیگری منجر به اقتدار مدیریتی نمیشود و تمامی مسئولان و مدیران باید به این امر توجه ویژه داشته باشند. یکی از مسائلی که بر اعتمادسازی اجتماعی تأثیرگذار است، سادهزیستی مدیران است، کارکنان و اصحاب فرهنگ و هنر حاضر هستند سختیها را تحمل کنند و وقتی که احساس کنند مدیران هم در سختی هستند، تحمل سختیها برایشان راحتتر میشود. وی در بخش دیگری از سخنان خود به اهمیت روابط عمومیها در سازمانها و نهادهای مختلف اشاره کرد و گفت: روابط عمومی در هر سازمان و نهادی از جمله بخشهای مختلف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید قوی عمل کند، زیرا باید کنشهای بهنگام و پیشگیرانه داشته باشیم تا در وهله اول مشکلی ایجاد نشود و چنانچه ایجاد شد به گونه ای عمل کنیم تا به بحران تبدیل نشود.