مرور مطبوعات / همهپرسی و سبکشدن بار مسئولان
23 مهرماه 1397
تلاش برای تصویب قانونی درباره الکلیها در مجلس و تمایل ورزشکاران زن به پخش مسابقات خود از اینستاگرام از موضوعاتی بود که مطبوعات امروز به آن پرداختهاند. «در حریم عرفا»، «مهمترین عامل پیوند حوزه و دانشگاه علم دینی است»، «امروز متقلبین و انقلابینماها در دانشگاهها حضور دارند»، «یکی برای همه، همه برای یکی»، «تقارن مهم تاریخی»، «گفتوگوی متقابل علم و مردم»، «زبان مردم در برابر زبان دولت و بازار»، «شفافیت؛ پاکسازی یا پاکیزگی»، «سندی برای الکلیها»، «همهپرسی و سبکشدن بار مسئولان»، «اینستاگرام به جای تلویزیون» و «حسن عباسی به ۷ ماه حبس محکوم شد» عناوین برجسته شمارههای امروزند.
حسن عباسی به ۷ ماه حبس محکوم شد
علیرضا آذربایجانی معاون هماهنگی و برنامهریزی امور حقوقی دستگاههای اجرائی معاونت حقوقی رئیسجمهور، از صدور حکم هفت ماه حبس برای حسن عباسی به اتهام توهین به رئیسجمهور و وزیر راه خبر داد و گفت: این حکم قطعی است و بهزودی اجرا میشود. در سالهای گذشته افرادی که اهل سخنرانی هستند و بعضا از نمایندگان مجلس یا کسانی که به شکلهای مختلف در دانشگاهها و مراسمهای مختلف حاضر میشوند، مطالب کذبی علیه هیئت دولت یا رئیسجمهور مطرح کرده و میکنند. ما سعی کردیم همیشه با اغماض از کنار این مسائل بگذریم اما بعضا مواردی پیش میآید که سخنرانان محترم در صحبتهایشان رسما نشر اکاذیب یا توهین به مقامات اصلی حکومتی میکنند. از جمله این افراد آقای حسن عباسی هستند که ایشان بسیار علاقهمند به صحبت و سخنرانی در مجموعه موضوعات متفرقه است که در بسیاری از آنها هم هیچ تخصصی ندارد. در سال ۱۳۹۵ به دلیل توهینهای مکرری که ایشان مطرح میکرد، ناگزیر شدیم طرح شکایت کنیم که این موضوع تحت دو عنوان «نشر اکاذیب» و «توهین به مسئولان» صورت گرفت. حسن عباسی در دادگاه بدوی در ارتباط با «توهین»های مکرر محکومیت پیدا کرد اما درخصوص «نشر اکاذیب» دادگاه بدوی برای ایشان حکم برائت صادر کرد که با تجدیدنظرخواهی ایشان از رأی محکومیت، پرونده به دادگاه تجدیدنظر رفت و بعد از رسیدگیهای مفصل در نهایت دادگاه تجدیدنظر به استناد ماده ۶۰۹ قانون مجازات، ایشان را به پنج فقره حبس هفتماهه محکوم کرد.
اینستاگرام به جای تلویزیون
شرق در یادداشتی با توجه به عدم پخش مسابقات ورزشی زنان از تلویزیون و گرایش این ورزشکاران به اینستاگرام مینویسد: بدعهدی مسئولان تلویزیون و بیتوجهی مسئولان به پخش رقابتهای زنان، حالا ورزشکاران و علاقهمندان به این حوزه را بر آن داشته تا خودشان دستبهکار شوند و از طریق شبکههای مجازی ازجمله دو شبکه اینستاگرام و تلگرام دست به پخش حداقل خلاصهای از رقابتهای زنان بزنند؛ خلاصه گلهای زدهشده در لیگ فوتبال و فوتسال یا پخش قسمتهایی از بازیهای لیگ والیبال. البته فقط مربوط به همین رشتهها نیست؛ بازتاب موفقیت تیم ملی اینلاین هاکی زنان ایران هم بهتازگی در شبکههای اجتماعی باعث شده این رشته کمترشناختهشده مورد توجه قرار بگیرد. پخش مبارزات انفرادی زنان در رشتههای مختلف هم از دیگر مواردی است که در شبکههای اینستاگرام به وفور دیده میشود؛ موضوعی که اتفاقا باعث پیشرفت در بین ورزشکاران زن شده و حالا دختران زیادی تشویق میشوند به رشتههای ورزشی مختلف بپیوندند و اغلب پرداختن به یک رشته ورزشی به صورت حرفهای را برای آیندهشان در نظر بگیرند. موج استقبال از این شبکههای اجتماعی هم هر روز بیشتر از دیروز میشود. الان کانال «ورزش بانوان» در اینستاگرام نزدیک به صد هزار دنبالکننده دارد؛ شبکهای که خلاصهای از رقابتهای مختلف زنان را چه به صورت ویدئویی و چه به صورت عکسمحور پوشش میدهد. «فوتبال لیدی» هم دیگر شبکه فعالی است که روی هم رفته در اینستاگرام و تلگرام نزدیک به 40 هزار مخاطب دارد. این رسانه هم به طور اختصاصی به رقابتهای فوتبال و فوتسال در بخش زنان میپردازد و با پخش خلاصه مسابقات توانسته جایی برای خودش در میان علاقهمندان به ورزش زنان پیدا کند. به این موارد باید استفاده از «لایو اینستاگرام» هم اضافه شود که به مخاطب اجازه میدهد اغلب این رقابتها را به صورت زنده هم دنبال کند.
همهپرسی و سبکشدن بار مسئولان
صالح نیکبخت حقوقدان در یادداشتی به بررسی ابعاد مختلف مسئله همهپرسی که هرازگاهی از سوی مسئولان نیز مطرح میشود، پرداخته است.
وی مینویسد: اصل پنجاهونهم قانون اساسی بر همین اساس تصریح دارد در مسائل بسیار مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آرای مردم انجام شود. درواقع قانونگذار پیشبینی کرده که ممکن است در مجالس بعد از تصویب قانون اساسی در میان نمایندگان ملت اختلاف نظر و تعدد آرا ایجاد شود. یعنی نمایندگان نتوانند درباره موضوعات مهم که در سرنوشت کشور مؤثر است، به تصمیم واحد برسند یا تصمیمی اتخاذ شود که بخش عمدهای از مردم درباره آن رضایت نداشته باشند. برای اینکه سرنوشت ملت در مسیر رفاه، آسایش، آرامش و امنیت باشد، میتوان از نظر مردم، بهره گرفت. دولت فعلی، مسائل اقتصادی و سیاسی را پیشرو دارد و میتواند با ایجاد آمادگی در اذهان مردم ضرورت مراجعه به همهپرسی را دنبال کند. در ماههای اخیر، در رسانههای اجتماعی و البته در برخی موارد نظیر اعتراض کامیونداران، بازاریان، معلمان، کارگران و… از تصمیمات و اقدامات دستگاههای مختلف گلایه شده است. برخی نیز این مسائل را هدفدار یا مرتبط با رقابتهای سیاسی در کشور ارزیابی میکنند. همین که دولت این ضرورت را احساس کرده که میتوان با برگزاری رفراندوم به نظر واقعی مردم پی برد، یک گام جلو است. هنوز هم در کشور کسانی هستند که با وجود گستردهترشدن ابزارهایی که مردم به واسطه آنها صدای خود را به گوش مسئولان میرسانند، باوری به رأی مردم ندارند.
سندی برای الکلیها
وزیر کشور در حالی روز گذشته از بازنگری در سند ملی کنترل و کاهش مصرف الکل (مشروبات الکلی) خبر داد که بنا بر آخرین آمار سرپرست سازمان اورژانس کشور، از نیمه شهریور تا 17 مهر، 768 نفر بر اثر مصرف مشروبات الکلی تقلبی حاوی متانول دچار مسمومیت شدهاند که از این تعداد، 170 نفر کلیههای خود را از دست دادهاند، 16 نفر نابینا شدهاند و 69 نفر جان خود را از دست دادهاند. رحمانیفضلی با اعلام این خبر در جلسه شورای اجتماعی کشور گفت: اجرای این سند از سال ۹۲ به مدت پنج سال آغاز شده بود که در سال ۹۶ به پایان رسیده است. اکنون شورای اجتماعی کشور نتایج و نقاط قوت و ضعف اجرای این سند را در کارگروه بررسی کرده و با توجه به اولویتهایی که وجود دارد، این سند باید بازنگری شود تا پس از تصویب به دستگاههای مدنظر برای اجرا ابلاغ شود. باید در سند ملی کنترل و کاهش مصرف مشروبات الکلی، اجرای برنامههای فرهنگی تقویت شود. وزیر کشور همچنین با اشاره به گزارش برخی دستگاهها مبنی بر ضعف قانونی در تشخیص مصرف با روش فنی مصرفکننده مشروبات الکلی در دادگاهها گفت: این موضوع باید از طریق رئیس قوه قضائیه پیگیری شود تا اگر نیاز است، مجوزهای قانونی و شرعی لازم اخذ شود.
اعتماد
شفافیت؛ پاکسازی یا پاکیزگی
علیرضا کیانپور به ابهامات دو طرح و یک کمپین پارلمانی با موضوع شفافیت نگاهی انداخته است و به بررسی سخنان امیرآبادی نماینده اصولگرای شهر قم و عضو هیئت رئیسه مجلس و دیگر اصولگرایان در این زمینه پرداخته و نوشته است: امیرآبادی البته طراح این طرح نیست اما پس از به جریان افتادن آن، بههمراه چند نفر از دیگر همفکرانش در فراکسیون نمایندگان ولایی، کمپینی مشابه با عنوان «شفافیت آرا» راه انداخت که نمایندگان بهصورت داوطلبانه آرایشان به طرحها، لوایح و دیگر تصمیمات پارلمانی را علنی کنند. حسینعلی حاجیدلیگانی، نماینده عضو جبهه پایداری شاهینشهر اصفهان احتمالا مهمترین همکار امیرآبادی در کمپین «شفافیت آرا» است و چند چهره موثر دیگر فراکسیون نمایندگان ولایی همچون محمد دهقانی نقندر، نایبرییس این فراکسیون، سیدحسین نقوی حسینی، سخنگو و مجتبی ذوالنور، نصراله پژمانفر و احمد سالک سه نماینده روحانی عضو جبهه پایداری از سه کلانشهر قم، مشهد و اصفهان ازجمله دیگر دستاندرکاران این کمپین پارلمانی هستند.
زبان مردم در برابر زبان دولت و بازار
محسن آزموده با بهرنگ صدیقی درباره جامعهشناسی مردممدار به گفتوگو نشسته است. صدیقی در بخشی از این مصاحبه میگوید: جامعهشناسی مردممدار صرفا توضیحاتی درباره زندگی اجتماعی به زبانی همهفهم نیست. اگر چنین باشد سخنرانی یک خطیب ساده در باب فواید ازدواج و صلهرحم، مصاحبه با آن روانشناس در تلویزیون درباره سلامت اخلاقی و حفظ کیان خانواده، مشاورهای که آن مددکار اجتماعی به مراجعانش میدهد، سخنرانی فلان مقام دولتی یا نامزد پستی سیاسی همهوهمه میتوانند ذیلش قرار گیرند. عموماهم چنین افرادی که گفتم خیلی بهتر از جامعهشناسان بلدند به زبانی همهفهم حرف بزنند. نکته این است که خیلی از ایندست توضیحات و افاضات درواقع تعابیری غیراجتماعی از زندگی اجتماعی به دست میدهند. منظورم این است که، در کنار شیوه بیان، محتوای بحث در این خصوص تعیینکننده است. من در این خصوص به تعبیر سی. رایت میلز و بحثی که درباره تخیل جامعهشناختی دارد متوسل میشوم و به نظرم مختصات اصلی جامعهشناسی مردممدار را در اختیارمان میگذارد. میلز به ما نشان میدهد که هر مسالهای که در زندگی اجتماعی با آن سروکار داریم اولا ریشه اجتماعی و ثانیا راهحل اجتماعی دارد. توجه به این دو نکته امکان میدهد طور دیگری به اطرافمان و مسائلمان نگاه کنیم. مسائل ما، منظورم مسائل اجتماعی است، نه ریشه در ساختار بیولوژیک ما دارند، نه در ساختار شخصیتی و روانشناختیمان. ریشهشان را باید در ساختارهای اجتماعی پیدا کرد. بیتوجهی به همین نکته است که تعابیر غیراجتماعی از زندگی اجتماعی را سبب میشود که در آثاری مثل جامعهشناسی خودمانی میشود دید.
گفتوگوی متقابل علم و مردم
جبار رحمانی جامعهشناس در یادداشتی به بررسی جامعهشناسی مردممدار پرداخته و نوشته است: هرچند در ابتدا درک سادهای از این نوع جامعهشناسی در ایران وجود داشت و صرفا ورود به حوزه عمومی و رسانههای عمومی را نوعی جامعهشناسی مردممدار میدانستند که عموما توسط جامعهشناسان حرفهای و سیاستگذار مورد نقد قرار میگرفت اما با گسترش فعالیتهای این نوع جامعهشناسی در ایران به ویژه با فعالیتهای اساتیدی مانند دکتر محمد امین قانعی راد و دکتر ناصر فکوهی درک دقیقتری از این نوع جامعهشناسی شکل گرفت و این اساتید، تلاش اصلیشان ورود دانش تخصصی آکادمیک به زندگی عمومی مردمی و ایفای نقش آن در ارتقای کیفیت این زندگی در زمانه و زمینه مدرن ایران بود. نتیجه این تلاشها با تمرکز بر فعالیتهای انجمن جامعهشناسی تاحدی این بود که دانش جامعهشناسی به دانشی برای زندگی (کسب خودآگاهی از جامعه و تلاش برای ارتقای فردی و جمعی) تبدیل شد. اما یک مساله بنیادی وجود داشت؛ ضعف دانش جامعه ایرانی در کلیت آن برای تولید دانش عمیق و دقیق نسبت به زندگی جامعه ایرانی که ناشی از محبوس بودن این علم در کنج اتاقهای دانشگاه یا اتکای آن بر ترجمه یا انجام پروژههای مکانیکی جامعهشناختی در سازمانهای سفارشدهنده بود. در این میان، تعهد و تعلق شخصی برخی اساتید بود که نیروی اصلی حیات این نوع جامعهشناسی را فراهم میکرد. این اساتید در عمل، نهتنها به جامعهشناسی مردممدار، بلکه به سایر گونههای جامعهشناسی (حرفهای و سیاستگذار و انتقادی) هم عمل میکردند و گاه مجبور بودند دانش مورد نیاز در جامعهشناسیمدار که ریشه در سایر سنتهای جامعهشناسی داشت را خودشان تولید کنند.
تقارن مهم تاریخی
محمد زارع شیرینکندی نیز به مناسبت تولد نیچه و فوکو به عنوان دو متفکر و فیلسوف غربی مینویسد: شاید نخستینبار در تاریخ فلسفه غرب نیچه بود که سقراط و عقلانیت و ارزشها و مفاهیم عقلانی غرب را به نحوی بنیادی نقد کرد. او با انتقادهایش ثنویت افلاطونی و مسیحی میان دو جوهر جسم و جان یا تن و روح، عالم بالا (مثل) و عالم پایین (محسوس)، عالم وحدت و کثرت را ویران و در یک کلمه متافیزیک غربی را با چالشی بزرگ روبهرو کرد. اما مهمترین انتقاد نیچه و متفکران پستمدرن، از روشنگری قرن هجدهم و مفاهیم و ارزشهای آن است، مفاهیم و ارزشهایی همچون علم و اخلاق جهانشمول، عقل و عقلانیت (لوگوسانترسیم) عام و همگانی، حقیقت، پیشرفت، واقعیت/ طبیعت، سوژه خودبنیاد و غیره. در نظر این متفکران مفاهیم و ارزشهای مذکور معنا و مدلولی عینی و عام ندارند بلکه اموری سوبژکتیوند. مهمترین آرمان روشنگری دایر بر اینکه بشر با عقل و علم خودبنیاد خویش خواهد توانست چنان پیشرفت و ترقی کند که بهشت را روی زمین متحقق کند به دو جنگ جهانی و قتل عام میلیونها انسان در قرن بیستم انجامید و همین امر اندیشمندان دردمند و حساس را به فکر و شک عمیق فرو برد و از همین جا اندیشههای پستمدرن که در نیچه جوانه زده بود، رشد کرد. فوکو و دیگر همفکرانش همه نهادهای برآمده از روشنگری را در فرهنگ و تمدن غرب در معرض پرسش و سنجش قرار دادند. به عبارت دیگر نیچه و پیروان پست مدرنش از روشنگری قرن هجدهم، تجدد (مدرنیته) و مبانی و اصول آن سوال کردند و اساسیترین نقدهایشان متوجه پایههای فکری و شالودههای اعتقادی مدرنیته است. وقتی یک دوره تاریخی مورد پرسش قرار میگیرد و بنیادهایش در معرض تردید و تشکیک واقع میشود، معلوم میشود که در واقع آن دوره به یک مساله بدل شده و ستونهایش استحکام و اتقان پیشین را ندارد.
یکی برای همه، همه برای یکی
داوود حشمتی در پی انتشار پستی غیرقابل پیشبینی از سوی حمید فرخنژاد که پیشتر به خاطر برخی سخنانش به عنوان یک سلبریتی مورد حمایت نیز قرار گرفته بود، به یادکرد سخنی از شهید بهشتی پرداخته و آن را با سخن فرخنژاد مقایسه کرده و مینویسد: فارغ از تفاوتهای فاحش این دو نگاه قصد دارم نشان دهم چرا همین امروز هم شهید بهشتی و تفکر او مظلوم است و صدای فرخنژاد بلند. شهید بهشتی از بزرگان عصر ما بود که چهرهاش در پس دشمنیهای بسیار (از هر دو سو) پنهان شده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تقابل این دو نوشته و این دو تفکر کاملا روشن است. شاید بسیاری باشند که اگرچه جرئت نکنند علنی حرف فرخنژاد را تکرار کنند اما در دل با آن همراه باشند. شهید بهشتی قطعا فرزندانش را دوست داشت. شاید بیشتر از فرخنژاد که فرزندش را در امریکا و به دور از خود نگه داشته است. نقل است در بحبوحه انقلاب و آن شور و هیاهو روز جمعه به درخانه شهید بهشتی رفتند که یکی از مقامات سیاسی قصد دیدار با شما را دارد. نپذیرفته و گفته بود: مگر اینکه امام تکلیف کند. والا روز جمعه من متعلق به فرزندانم است. باید به فرزندانم دیکته بگویم و در درسها به آنها کمک کنم و به کارهای خانه برسم؛ چون روز جمعه من، مخصوص خانواده است.
جمهوری اسلامی
امروز متقلبین و انقلابینماها در دانشگاهها حضور دارند
دکتر قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت با بیان اینکه دانشگاهیان هزاران سوال از مسئولان نظام و جامعه روحانیت دارند که بیپاسخ است اظهارداشت: باید به این سوالات پاسخ داده شود و مسئولیت گمراهی دانشگاهیان و جامعه بر عهده مسئولانی است که این سوالات را بیپاسخ میگذارند. کتمان نمیکنیم که امروز هزاران سوال از مسئولان نظام و جامعه روحانیت در دانشگاهها وجود دارد که بیپاسخ مانده است و بر خلاف سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی که بهشتی، مطهری، مفتح، روحانی و آیتالله خامنهای در دانشگاهها حضور مییافتند و به سوالات مختلف پاسخ میدادند امروز متقلبین و انقلابی نماها در دانشگاهها حضور دارند. ایکاش سوالات دانشگاهیان بیپاسخ نماند. مسئولیت گمراهی دانشگاهیان بر عهده مسئولان کشور است.
رسالت
مهمترین عامل پیوند حوزه و دانشگاه علم دینی است
آیتالله جوادی آملی از مراجع تقلید گفت: مهمترین عامل پیوند حوزه و دانشگاه علم دینی است. زمین و آسمان آینه الهی هستند، اگر این دین نصیب کسی شد، چه حوزوی و چه دانشگاهی باشد، کل جهان را آینه الهی میبیند. این دین، حوزه و دانشگاه را یکی میکند. آن مطلب عمیق علمی که دانشگاه و حوزه را یکی میکند، همان علم دینی است، در حوزهها و دانشگاهها درباره سلسله آیات و آینههای الهی بحث میکنند. علم دینی تنها فقه و اصول نیست بلکه علمی که موضوع آن دین خدا و فعل خدا باید باشد، علم دینی است منتهی باید توجه داشت، تنها و مهمترین عامل پیوند حوزه و دانشگاه علم دینی است، بالاترین علمی که مشکلات را حل میکند علم توحید است.
ایران
در حریم عرفا
دکتر همایون همتی دکترای ادیان و عرفان و دانشیار دانشکده روابط بینالملل به بررسی تصوف و عرفان پرداخته و گفته است که به بهانه کارهای ناصواب برخی صوفیان نباید اصل «عرفان» را مورد خدشه قرار داد. وی در بخشی از این نوشتار مینویسد: در طول تاریخ، هم در جامعه ما و هم در دیگر جوامع، سلسلههای صوفیانهای با رهبری، تشکیلات، سلسله مراتب و آداب خاص پدید آمدهاند. این سلسلهها در طول تاریخ و دوران معاصر با حکومتها دارای مناسبات و روابطی بودهاند. برخی نیز علیه حکومتها شوریدهاند و بدینسان جنبشهای صوفیانه پدید آمده است. اینها همه نیاز به مطالعات گسترده جامعهشناختی دارد. همچنان که تحول روحی عارفان در اثر تجربههای معنوی، نیاز به مطالعات روانشناختی دارد ادعاهای معرفتی صوفیان نیز نیازمند تحلیلهای فلسفی، الهیاتی و هرمنوتیکی است. تصوف مثل هر جریان اجتماعی و معرفتی دیگری میتواند و باید مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. نقد تصوف نباید محدود به ابعاد فقهی شود و میتوان از ابعاد مختلف کلامی، تفسیری، فلسفی، اخلاقی، سیاسی، جامعهشناختی به نقد و ارزیابی آن اقدام کرد. حتی نقد عملکردهای سلسلههای صوفیانه در جوامع مختلف نیز باید در دستور کار قرار گیرد. اخیراً چند اثر در این مورد به فارسی ترجمه و منتشر شده است.