مرور مطبوعات / تاریخ دانشگاه در ایران تاریخ گسست است
24 مهرماه 1397
مطبوعات امروز به مسائل اجتماعی نگاه ویژهای داشتند. چند نوشتار فلسفی نیز به غنای مطبوعات امروز افزوده بود. «اعتیاد به 15 سالهها رسید»، «کودکان کار گروگان مافیای میلیاردر»، «تصادف یا نشانه»، «حق شهروندی فراموش شده زنان»، «انتخابات غیرحزبی، مجلس قبیلهای»، «چالش خودباوری زنان»، «افزایش ۱۱ درصدی ورودی پروندههای قضایی»، «بیسازمانی اجتماعی»، «هایدگر و پرسش بنیادین متافیزیک»، «گشودن فضا برای لویاتانی قهار»، «تاریخ دانشگاه در ایران تاریخ گسست است»، «ملاحظاتی در باب نظریه الگوی اسلامی-ایرانی»، «در ایران هر چیزی وجه آسمانی دارد» و «پاسبان حرم امام رضا(ع) هستم، اجازه اباحهگری نمیدهم» عناوین برجسته شمارههای امروزند.
پاسبان حرم امام رضا(ع) هستم، اجازه اباحهگری نمیدهم
حجتالاسلام علمالهدی، نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی، گفته است: من ضد هنر نیستم و این را ثابت کردهام. اگرچه او نشانههایی مبنی بر این اثبات ارائه نکرده است. او پیش از این هم در گفتوگویی گفته بود: در دوران جوانی دنبال نوشتن بعضی پیسهای تئاتر بودم. دیروز هم گفته است: فیلم میبینم و این جزء برنامه مرتب بنده است، اما سینما نمیروم و فیلم را در منزل میبینم. اگرچه او نگفته که چه فیلمهایی میبیند یا آخرین فیلمی که دیده است چیست. علمالهدی با تأکید بر اینکه باید هویت شهر امام رضا (ع) محفوظ بماند، اظهار کرد: اجرای برنامههایی با هویت امام رضا(ع) در مشهد مقدس منافاتی ندارد، اما برنامههای اباحیگری نباید در مشهد مقدس اجرا شود. وی با بیان اینکه شادی حرام نیست، افزود: حتما در شادی باید فساد و فسقوفجور باشد؟ ما با فسقوفجور مخالف هستیم و نه با شادی. کسی نمیتواند منکر معجزه هنر هفتم شود؛ موسیقی بهعنوان یک هنر در استخدام ارزشهای دین اثر بالایی دارد، اما با ابتذال مخالفیم. نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی با ابراز اینکه «از اصول خود دست برنمیدارم»، تأکید کرد: بنده پاسبان حرم امام رضا(ع) هستم و از هیچچیز هراس ندارم و نباید اجازه دهم آنها با هویت مشهد بازی کنند. بنده حرفم این است که اینجا حرم امام رضا (ع) است. در حرم امام رضا (ع) نباید ابتذال اجرا شود. بنده با ابتذال در حرم امام رضا (ع) مخالفم. افرادی که با ما مخالفت میکنند، یک عده موسیقیدانهایی هستند که اصل نقطه هدف ما را نمیدانند. وقتی میآیند با ما صحبت میکنند، خودشان قانع میشوند و میبینند حق با ماست. یک عده از مخالفان ما هم عدهای از جوانها هستند.
در ایران هر چیزی وجه آسمانی دارد
چهلویکمین سمپوزیوم بینالمللی کمیته ایکوم با موضوع «موزهشناسی و تقدس» از 23 تا 27 مهرماه در تهران برگزار میشود. سید احمد محیط طباطبایی، مشاور رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی و رئیس ایکوم ایران نیز گفت: ایران سرزمینی مقدس است و در آن نهفقط مسلمانان و شیعیان که دیگر ادیان نیز حضور دارند و ما دارای بیش از 300 کلیسا، 11 مزار و یادمان یهودیان و همچنین آتشکده زرتشتی و دیگر ادیان قدیمی هستیم. او همچنین هدف غایی از برگزاری چنین همایشی را رسیدن به همزیستی و همگرایی و صلح در جهان دانست و گفت: برای شناخت این فرهنگها و باورها ما دور هم گرد آمدهایم و نتیجهاش قطعا صلح و نزدیکی بین ملتها خواهد بود و در این زمینه فعالان موزهداری بر خود وظیفه میدانند که در موزهها تلاش بیشتری کنند. ایوبی نیز گفت: بخشی از گذشته درآمیختگی با مذاهب و ادیان جهان وارد موزهها شده است و از منظر جامعهشناسی نیز دورکیم، جامعهشناس، گفته؛ هر چیزی که در دسترس نیست برای ارتباط با آن ما انسانها آیین برگزار میکنیم و امروز میشود گفت که موزهها تقدس را میآفرینند، چون اشیای بیجان را در ویترین میگذارند و به آن نور میدهند که گویی یک آیین برای دیدن این اشیا شکل میگیرد و به آنها جان داده خواهد شد، چون مردم میآیند، بلیت تهیه میکنند و در یک شرایط ویژه و همانند یک آیین به تماشای این اشیا مشغول میشوند.
ملاحظاتی در باب نظریه الگوی اسلامی-ایرانی
عبدالرحیم گواهی نیز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت را که چند روز پیش از سوی رهبری ابلاغ شد، موضوع سخن خود قرار داده و نوشته است: از دیگر ضرورتهای طراحی و تبیین یک الگوی اسلامی-ایرانیِ پیشرفت جوابندادن مکاتب و الگوهای رایج شرقی و غربی در این زمینه بهنحوی کامل و همهجانبه است؛ بهنحویکه بعضی از آنها به سودباوری مطلق، بعضی دیگر به مادهپرستی (ماتریالیسم) و پوچگرایی (نیهیلیسم)، بعضی دیگر حتی به هرجومرجباوری (آنارشیسم)، بعضی به نفی خداوند و پیروی از شیطان، بعضی از مکاتب نوظهور ژاپن به آزادی کامل و رهاشدن از هر قیدوبند اخلاقی، بعضی به حکومت علم بر عقل و جان آدمیان (ساینتیسم) و بعضی دیگر به ظهور و بروز نواقص و کمبودهای فرهنگی، اخلاقی و معنوی دیگر انجامیدهاند؛ تاجاییکه بعضی از بزرگان فکر و اندیشه مغربزمین از «هشت گناه بزرگ انسان متمدن»، «ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب» و این اواخر «جنگ تمدنها» (ساموئل هانتینگتن) سخن به میان آوردهاند. متأسفانه این پیشرفت در غرب در بسیاری از جهات همراه با غفلت از دین و معنویت و اخلاق و تعالیگرایی جانهای آدمیان بوده است؛ بهنحویکه در کنار رشد و توسعه اقتصادی، بیبندوباری اخلاقی و عاطفی و سستشدن پایههای سنتی اخلاق و معنویت و رشد اباحهگری جنسی و ازهمپاشیدهشدن علقههای خانوادگی و کمرنگشدن هنجارها و ارزشهای ملی-دینی به وضوح دیده میشود.
تاریخ دانشگاه در ایران تاریخ گسست است
مقصود فراستخواه در نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ دانشگاه در ایران» گفت: در اروپا امر اجتماعی نیرومند بود و جامعه تابآوری داشت و نهادهای اجتماعی وجود داشتند. در ایران دولت قوی با جامعه ضعیف روبرو بود. آنجا دانشگاه بهرغم تمام مشکلات جان گرفت، چون دانشگاه زود از نفس نمیافتاد و وابسته به دولت نبود. اگر در اروپا جایی متفکری محاکمه میشد در جای دیگر رادیکالترین کارها صورت میگرفت. اما در ایران با سیطره و سلطه مواجهیم. انقلاب علمی در شهرهای اروپا سنتهای تعلیمی و مدرسهای را نقد میکرد. آنجا نقد در سنت و بر سنت بوده و در داخل سنت نیز چالشهایی شکل گرفته است. در نتیجه سنت کتک خورد، تمرین کرد و ریاضت کشید و تغییر کرد. پس آنجا سنتی دیالکتیکی وجود داشت که از طریق آن دانشگاه پیش رفت. دانشگاه در اروپا نه نتیجه کلیسا بلکه نتیجه چالشهای درون و بیرون کلیسا بود. کلیسا علت دانشگاه نبود ولی در بستر تغییرات اجتماعی قرار داشت. اگرچه رضاشاه به مدرنسازی ایران کمک کرد و تا سالها در برابر این امر مقاومت میکرد، اما روشنفکران مرزی دراینباره نقش مهمتری داشتند. پس داستان تصاحب دانشگاه توسط حکومت و تبدیل آن به زائده دیوانسالاری داستان دیگری غیر از ملوکالطوایفی است. دولت پهلوی دوم نیز نسبت به تغییراتی که خودش به آن کمک کرده بود بیگانه و ناهمزمان بود. پهلوی لزوم تغییر جامعه را درک کرده بود اما از جایی به بعد دیگر نتوانست با این منطق همراه شود. من در کتاب «تاریخ دانشگاه در ایران» بیشتر تلاش کردم ساختارها را پررنگ کنم. چون در زمان تالیف این کتاب ساختارها مرا اذیت میکرد و محدودیتها را میدیدم. اما اکنون به نظرم عاملیت اجتماعی میتواند موثر باشد.
گشودن فضا برای لویاتانی قهار
محمد هدایتی نگاهی انداخته است به کتاب «نظم و زوال سیاسی» فرانسیس فوکویاما. وی در بخشی از این نوشتار مینویسد: کتاب فوکویاما را باید در چارچوب سنت استادش ساموئل هانتینگتون تحلیل کرد؛ سنتی که میتوان آن را «قدرتمحور» نامید. برای هانتینگتون و البته فوکویاما تولید قدرت بهمراتب مهمتر از کنترل آن است. آنها نگران چشماندازهای بیثباتکننده در جوامع هستند و راه برحذرماندن از این خطر را تشکیل دولتی میدانند که در وهله اول و پیش از هرچیز بتواند نظمی را برقرار یا تحمیل کند. بهزعم آنها منشأ بسیاری از مشکلات فقدان این نظم دولتی است: «ریشه فقر فاحش درآمدی، بهداشتی و آموزشی و غیره برخی نواحی آفریقایی در قیاس با مناطق پررونقی چون شرق آسیا را باید مستقیما در نبود نهادهای دولتی قوی جستوجو کرد». پیش از این کتاب و در سال 2013 فوکویاما در مقاله «حکمرانی چیست» مسئله دولت و قدرت دولتی را برجسته کرده بود و خواهان گذار از پارادایم دموکراسی شده بود: «دغدغهها یک دهه بعد از موج سوم دموکراسی کماکان بر روی دموکراسی و شرایط گذار به آن است، به عبارت دیگر تقریبا همه علاقهمند به مطالعه نهادهای سیاسی هستند که قدرت را محدود یا کنترل میکنند (پاسخگویی دموکراتیک و حاکمیت قانون) اما کمتر کسی است که به نهادی که این قدرت در آن تجمیع و از آن استفاده میکند، یعنی دولت علاقهمند باشد».
هایدگر و پرسش بنیادین متافیزیک
انتشارات سوفیا بهتازگی کتاب «درآمد به متافیزیک» اثر مارتین هایدگر را با ترجمه انشاءالله رحمتی منتشر کرده است. نشست هفتگی شهر کتاب با حضور بیژن عبدالکریمی و انشاءالله رحمتی به نقد و بررسی این کتاب اختصاص داشت. عبدالکریمی در بخشی از سخنان خود در این نشست گفت: مواجهه من با کتاب «درآمد به متافیزیک» سرشار از دلهرهای عظیم بود و برای چنین دلهرهای دو اعتبار وجود دارد: یکی اینکه فلسفه به ساحت فطرت ثانی متعلق است. به تعبیر کیرکگوری، یعنی ساحتی که در آن از زندگی روزمره فاصله میگیرم. پس انسانی که غرق در زندگی روزمره است و در حال مطالعه فلسفه، آن را مدام در حال دورشدن از خودش مییابد و دچار دلهره میشود. دوم شکافی تاریخی است که در مواجهه با آثار بزرگ فلسفی احساس میشود و ناظر بر افق تاریخی من بهمنزله سوژه ایرانی است؛ یعنی همان چیزی که مرا از دیالوگ با چنین متنی بیرون نگه میدارد. بخش اول کتاب، متن درسگفتارهای هایدگر در نیمسال تابستان 1935 در دانشگاه فرایبورگ و بخش دوم شرحهایی از هایدگرشناسانی چون ریچارد گایگنون، ریچارد پلت، گریگوری فرید و دانیل دالسترام است. جالب توجه آنکه حتی فیلسوفی تحلیلی چون دالسترام در این میان حضور دارد و به بحث درباره نقد هایدگر به منطق و بررسی امکان گذر از منطق میپردازد. هایدگر مجموعه درسگفتارهایش را با پرسش بنیادین متافیزیک آغاز میکند، اما بهسرعت با پیشکشیدن سؤالی مقدم آن را تغییر میدهد. او میگوید پیش از اینکه به چرایی وجودداشتن موجودات بهجای نبودنشان بپردازیم، باید بگوییم که معنای وجود چگونه در ذهنمان شکل میگیرد. این پروژهای است که هایدگر در «وجود و زمان» دنبال میکند.
بیسازمانی اجتماعی
شرق در نوشتاری به بررسی سه آسیب بزرگ اجتماعی جامعه امروز ایران پرداخته است: طلاق، اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی، مفاسد اخلاقی. در بخشی از این نوشتار آمده است: از آنجایی که افزایش جمعیت با بروز آسیبهای اجتماعی ارتباطی مستقیم دارد، بنابراین میبایست در کشورهایی که هرم سنی آنها جوان محسوب میشود، به صورت کلی آسیبهای اجتماعی را مورد شناسایی قرار داد. این مقاله در نظر دارد به معرفی و آمارهای موجود در ارتباط با آسیبهای اجتماعی بپردازد. در اولین جلسه شورای اجتماعی در سال ۱۳۹5 بود که معاون فرهنگی، اجتماعی وزارت کشور پنج آسیب اصلی کشور را تشریح کرد. او حدود ۲۰ عنوان مسئله، مشکل و آسیب را مورد توجه قرار داد که از میان آنها بر پنج آسیب، مشکل و مسئله بهعنوان اولویت اول در کشور تأکید شد. این مقام مسئول در تشریح این پنج آسیب اولویتدار، اعتیاد، طلاق، مفاسد اخلاقی و اجتماعی و حاشیهنشینی و موضوعاتی تحت عنوان نقاط حاد و آسیبپذیری که بیش از میانگین کشور هستند.
افزایش ۱۱ درصدی ورودی پروندههای قضایی
غلامحسین اسماعیلی رئیس دادگستری کل استان تهران گفت: ششماهه اول سال ۹۷ در مقایسه با مشابه سال گذشته ۱۱ درصد افزایش تعداد پرونده داشتهایم. مردم ما بهلحاظ تلاطم و اضطرابی که به دلیل مسائل اقتصادی اتفاق افتاد، ششماهه سختی را پشت سر گذاشتند و در کنار آن جنگ روانی سختی هم ایجاد شد. وضعیت موجود شرایط را برای دادگستری استان تهران بهمراتب سختتر کرد و پروندههایی که مستقیما با وضع اقتصادی موجود و دادگاههای ویژه مرتبط بودند و تنگناهای اقتصادی که باعث افزایش پرونده شد، کار ما را سختتر کرد. در محاکم 13.3 درصد رشد پرونده داشتیم که افزایش پرونده در دادسرا 4.8 درصد بود. در تجدیدنظر و کیفری یک نیز به میزان 19.4 درصد رشد و در اجرای احکام مدنی به میزان 31.9 درصد رشد را شاهد بودیم. وی افزود: اجرای احکام کیفری به میزان 8.9 درصد رشد داشته و بهطورکلی معدل رشد به میزان ۱۱ درصد بود که با همت همکاران این افزایش وارده را جبران کردیم.
اعتماد
چالش خودباوری زنان
فاطمه مقیمی به نابرابری جنسیتی و تبعیض نسبت به حقوق زنان پرداخته و نوشته است: در کشور توجه به زنان بیشتر در حوزههای عاطفی است و مسوولیت ویژه آنها را در نگهداری و تربیت فرزندان میبینند و کمتر بر نقش زن در اجتماع تاکید میشود. باید نگاهها به زنان بر اساس توانمندیها باشد و اگر مشارکتی در حوزه نگهداری و تربیت فرزندان صورت بگیرد، باید زن و مرد سهم یکسانی در آن داشته باشند تا منجر به کاهش حضور زنان در عرصههای دیگر نشود از این راه میتوان به توسعه و رشد اقتصادی رسید. سطح دستمزد نیز یکی دیگر از چالشهای زنان در محیط کار است که باعث نابرابری در حوزه اشتغال زنان و مردان میشود. با توجه به اینکه در قانون برای زنان و مردان دستمزد برابر در نظر گرفته شده، اما در قاعده چنین اتفاقی نمیافتد و گاهی دستمزدهای زنان کمتر از مردان است. چالش دیگر، نگاههای تبعیضی و قرار نگرفتن زنان در اولویت استخدام است. همین امر موجب افزایش سهم بیکاری زنان مستعد در قیاس با مردان مستعد میشود که این نشاندهنده عدم استفاده از نیروی کار« کارآ» است . چالش دیگر، نگاه زنان به خود به عنوان عضوی از جامعه است. به دلیل نگاههای تبعیضی، خودباوری زنان نیز بهشدت کاهش یافته است. زنان به تواناییهای خود باور ندارند و برای ورود به عرصههای رقابتی داوطلب نمیشوند. اگر هم داوطلب شوند، به دلیل پایین بودن باورهای اجتماعی و مسائل فرهنگی، برای فعالیت رای نمیآورند.
انتخابات غیرحزبی، مجلس قبیلهای
اعتماد گفتوگویی فراهم کرده است با علی ططری رئیس مرکز اسناد مجلس و با وی درباره فراز و فرود پارلمان در ایران سخن گفته است. ططری در بخشی از این مصاحبه میگوید: تصوری که از احزاب در ممالک توسعهیافته وجود دارد را نباید از احزاب در ایران داشته باشیم. احزابی مثل اعتدالیون، دموکرات، تجدد و ترقی بیشتر ساختاری شبیه به فراکسیون داشتهاند و نمیتوان آنها را با نام حزب حساب کرد. با این وجود که مرحوم علیاکبر سیاسی حزب ایران جوان را از مجلس ششم بنیان نهاد و فهرست نمایندگان را تهیه کرد، اما باز هم کارکرد کاملا حزبی در ایران نداشت. در آن دوران هر کدام از رجال سیاسی یک فراکسیون ایجاد میکردند و نام حزب بر آن میگذاشتند اما هیچکدام کارکرد حزبی نداشتند. بزرگترین چالش امروز ما نبود حزب کارآمد است. این معضل در منابع و خاطرات همه رجل سیاسی آن دوران دیده میشود. همگی این اشخاص گفتهاند که ما بدون حزب نمیتوانیم در مجلس و جامعه اهداف خود را پیش ببریم. اگر حزبی با کارکرد حزبی وجود داشته باشد بهترین نامزدهای خود را در سراسر کشور برای کاندیداتوری انتخاب میکند. حزب بر عملکرد آن نماینده نظارت میکند تا احیانا دچار انواع فساد نشود. اگر نماینده دچار خطا شود کل حزب دچار چالش میشود. مرحوم رضازاده شفق، نماینده ادیب دوره چهارم مجلس، در کتاب خاطرات مجلس مینویسد: «من نمیدانم چگونه چهارده دوره است مجلس را بدون حزب پیش برده ایم؟!» مگر میشود بدون حزب انتخابات سالم برگزار کرد؟ به همین دلیل انتخابات یا به عرصه دخالت دولت یا آوردگاه قومی و قبیلهای بدل میشود. این احزاب را نمیتوان با احزاب انگلستان یا امریکا که کارکرد سیاسی مشخصی دارند، مقایسه کرد.
حق شهروندی فراموش شده زنان
آزاده بهشتی نیز از زاویهای دیگر به حقوق زنان پرداخته و نوشته است: تحقیقات نشان داده حضور زنان در فضاهای شهری از نگاه روانشناختی تاثیرات مثبتی را برای شهر دارد. اگر این نظریه که فضاها فقط به صورت کالبدی و فیزیکی رفتار انسانها را تعیین و تبیین نمیکنند و به عنوان مجموعهای از مفاهیم آگاهانه به روابط بین شهروندی نظمی خاص میدهند را بپذیریم، تامین امنیت فضای شهری به عنوان شاخص مهم از سوی مدیریت شهری پیگیری خواهد شد. از سوی دیگر رابطه بین سلامت روان و راندمان کاری و رشد اقتصادی نیز به اثبات رسیده و برای کلانشهری که بیش از 3 میلیون زن شاغل دارد، تامین امنیت برای حضور در فضای شهری نباید نادیده گرفته شود اما متاسفانه جامعه شهری به صورت جنسیتزده به زنان مینگرد، معمولا فضاها و اماکن عمومی برای اشتغال به مردان اختصاص داده میشود بر همین اساس تصویر ذهنی زنان از محیط فیزیکی و فضاهای شهری همراه با ترس، احساس خطر، خشونت و فضاهای جنسیتی است که پیامد آن احساس ناامنی است.از این رو جامعه شهری تهران و به ویژه مدیریت شهری و اعضای شورای شهر و حتی نمایندگان مجلس نیازمند تغییر نگرش سنتی نسبت به زنان هستند.
تصادف یا نشانه
محسن آزموده به مناسبت زادروز نیچه فیلسوف فرانسوی در یادداشتی مینویسد: تبارشناسی در مفهوم متعارف در کاربرد روزمره، به معنای کندوکاو در تاریخ برای یافتن ریشهها و سرسلسلههای امور است؛ گونهای جستوجو برای یافتن خاستگاهها و عمدتا به هدف ارایه توجیهی برای منطقی نشان دادن آنچه امروز در جریان است. اما نیچه و فوکو، قطعا چنین به تاریخ نمینگریستند و تبارشناسی برای آنها دقیقا به نیت نشان دادن خصلت اتفاقی، تصادفی و غیرضروری رخدادهاست. آنها با کنکاش در تاریخ پدیدهها به ما نشان میدهند که اتفاقا آنچه اکنون و اینجای ما را ساخته حاصل گردآمدن خطوط نسب متعدد، منقطع و غیرمستقیم است و هیچ خاستگاه واحدی برای آن وجود ندارد. اما آنچه سبب میشود ما این خصلت تصادفی و پیشامدی را نبینیم، قدرت است. قدرت است که با پنهان شدن در تاروپود مناسبات اجتماعی و فرهنگی و معرفتی، روایتی یکدست، «موجه» و «معقول» از پدیدهها ارایه میکند و تولد آنها را امری «ضروری» و شکل امروزین آنها را واقعیتی «طبیعی» و در نتیجه انکارناپذیر جلوه میدهد و صداها و روایتهای موازی را منکوب میکند یا آنها را «غیرعقلانی» جلوه میدهد. تبارشناسی نیچه و فوکو، بر عکس، با آشکار کردن شرایط امکان تولد یک پدیده، پیرایههای فریبنده و پنهانگری را که قدرت تحت عنوان حقیقت، به ما حقنه میکند، کنار میزنند و با ظاهر ساختن «خواست قدرت»، پرده از روابط نابرابر بر میدارند. از این دیدگاه اگر بنگریم، تولد «طبیعی» نیچه و پس از او فوکو، هر دو در روز 15 اکتبر (اولی در سال 1844 در آلمان و دومی در سال 1926 در فرانسه)، نه تقارنی شگفتانگیز و نه حتی یک رویداد صرفا «طبیعی»، بلکه نتیجه بر همکنش هزاران هزار رویداد تصافی و حاصل تعامل نیروهایی متکثر است و تلاش برای «طبیعی» و «منطقی» و حتی «معنادار» جلوه دادن آن، دقیقا در تعارض با رویکردی قرار میگیرد که این اندیشمندان نسبت به واقعیت تاریخی داشتند.
رسالت
کودکان کار گروگان مافیای میلیاردر
رسالت در نوشتاری به بررسی کودکان کار و قانون کار ایران پرداخته و مینویسد: سلمان خدادادی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی تاکید میکند که قانون کار ایران برگرفته از مترقیترین قوانین کاری جهان است. اما به این موضوع هم اشاره دارد که بعضی از مسائل نظیر فقر اقتصادی باعث میشود قانون به شکل مطلق اجرایی نشود و در واقع این مسئله باعث تشدید و ترویج کار کودک شده است. این نماینده مجلس معتقد است: حاکمیت باید در جهت شناسایی این کودکان اقدام کرده و ببیند چه باندها یا افراد سازمان یافتهای کودک را مورد استثمار قرار میدهند، اگرچه درصد تشکیلات سازمان یافته محدود است اما سازمانهای امنیتی و انتظامی باید برخورد کنند. از آنجایی که این کودکان به خاطر نیاز خانواده مجبورند کار کنند، باید سازمانهای حمایتی، نیاز مادی آنها را برطرف نمایند. الهام فخاری، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران نیز میگوید: جمهوری اسلامی ایران جزء کشورهای متعهد به کنوانسیون منع کار کودکان است، از اینرو به لحاظ قوانین بنیادی و زیرساختهای قانونی، مقررات روشنی در زمینه بازدارندگی کار کودکان وجود دارد. اما مسئله نبود یا کمبود پایبندی به قانون از سوی برخی بنگاهها و نهادهای کسبوکار در بخش خصوصی و بهویژه کارگاهها و کارفرمایان غیررسمی است. به همین علت پیمانکاران کودکان را برای زباله گردی به کار می گیرند و این کودکان در معرض انواع و اقسام بیماری ها قرار می گیرند.
جمهوری اسلامی
اعتیاد به 15 سالهها رسید
اکرم مصوری منش مدیرعامل موسسه مطالعات و تحقیقات زنان گفت: سن اعتیاد به رده سنی 15 تا 18 سال و حتی زیر 15 سال کاهش یافته و دختران و زنان را نیز درگیر کرده که این مساله بسیار نگرانکننده است. درحال حاضر سن مصرف موادمخدر و اعتیاد در میان نوجوانان و جوانان به شدت کاهش یافته است؛ از این رو، ضروری است راهکارهای اساسی برای کاهش میزان مصرف موادمخدر در این افراد اندیشیده شود. وی مهمترین آسیب حوزه زنان را نیز اعتیاد عنوان کرد و گفت: بزرگترین آسیب اجتماعی در کشور اعتیاد است که زنان و دختران را نیز شامل میشود؛ آمارها نشان میدهند که اعتیاد از سن 15 و 18 سالگی هم پایینتر آمده و حتی وارد مدارس شده است. چون موضوع آسیبهای اجتماعی ریشه در همه مسائل کشور دارد، مساله اقتصاد که اکنون با بحران مواجه است، به عنوان یک مقوله بسیار مهم و تاثیرگذار در گرایش افراد به اعتیاد باید بیشتر مدنظر باشد. 30 تا 50 درصد جمعیت بسیاری از استانهای کشور، زندگی حاشیهنشینی دارند که به عنوان آسیب اجتماعی به شمار میرود؛ زیرا زمانی که امکانات و رفاه وجود ندارد و معیشت افراد کامل نیست، به طور مسلم دچار آسیب میشوند و آسیب دیگر زن و مرد نمیشناسد.