مرور مطبوعات / مردم چه میخواهند؟
25 مهرماه 1397
مطبوعات امروز بیشتر در حول و حوش زنان بود. از پروندهای درباره تجرد قطعی گرفته تا افزایش درخواست طلاق و ورود زنان به ورزشگاه آزادی. «احساس تنهایی دستاورد تجرد قطعی»، «شبکههای مجازی: متهمان اصلی تجرد قطعی»، «مردم چه میخواهند؟»، «پرونده تعدیل و تقسیط مهریه، خارج از نوبت رسیدگی شود»، «کنگره ملی خانواده برای بررسی چالشهای خانواده برگزار میشود»، «افزایش درخواست طلاق با گرانی سکه»، «اگر رفراندوم مشکلآفرین بود سوئیس باید از هم میپاشید»، «هیچ قبالهای دست ما نیست» و «طلسم ورود زنان به ورزشگاه شکست» عناوین برجسته شمارههای امروزند.
طلسم ورود زنان به ورزشگاه شکست
شرق در یادداشتی به بهانه باز شدن پای زنان به ورزشگاه آزادی در بازی ایران و بولیوی به بررسی چرایی این اتفاق پرداخته و مینویسد: شب گذشته در ورزشگاه آزادی چیزی نزدیک به 150 زن بازی ایران با بولیوی را از نزدیک دیدند؛ طبق گزارشهای رسیده از ورزشگاه آزادی، این تماشاگران زن از قبل مشخص شده بودند: اعضای تیم ملی فوتبال زنان ایران، اعضای تیم ملی فوتسال زنان ایران، خانواده کارکنان فدراسیون فوتبال، خانواده تعدادی از بازیکنان و البته چندین خبرنگار و عکاس زن. این دو گروه آخر یعنی خبرنگاران و عکاسان البته اجازه فعالیت خبری نداشتند و فقط توانستند بازی را از نزدیک تماشا کنند. شبیه این اتفاق اما پیشتر در رقابتهای والیبال رخ داد؛ فدراسیون جهانی والیبال، ایران را تهدید کرد که اگر اجازه ورود زنان به ورزشگاهها داده نشود، ایران را از میزبانی رقابتهای لیگ جهانی محروم میکند. مسئولان والیبال برای فرار از این محرومیت ابتدا رو به انتخاب گزینشی تماشاگران زن آوردند و بعدها که فضا مهیاتر شد، هم تعداد تماشاگران زن را افزایش دادند و هم اینکه دیگر این موضوع کمتر حالت گزینشی داشت. رفتهرفته حساسیتهای بهوجودآمده هم از بین رفت و تماشاگران زن زیادی از بازیهای والیبال در شهرستانها هم دیدن کردند. فرمول والیبال حالا موردتوجه فدراسیون فوتبال قرار گرفته و آنها هم امید زیادی دارند ازاینپس بتوانند ورود زنان به ورزشگاه را با تعداد بیشتر و گزینش کمتر هموارتر کنند.
هیچ قبالهای دست ما نیست
سعید حجاریان در یادداشتی به بررسی اهمیت مستندسازی سیاسی پرداخته و مینویسد: یکی از علل نادیدهگرفتن مستندسازی، «واسازی تاریخ» است؛ به این معنا که اشخاصی میخواهند بعضی امور را بپوشانند و بعضی دیگر را برجسته کنند. علت دیگر، «بازتفسیر تاریخ» است. پرواضح است با گذشت زمان بعضی جزئیات از یادها میرود. بر این اساس، همگان میل دارند تاریخ را مطابق زیست امروزشان، بهروزرسانی کنند و فقط آنچه را بهنفع امروزشان است، روایت کنند. ازاینرو باب بحث درباره بسیاری از موضوعات تاریخی پس از انقلاب، چندقفله شده است! زیرا طرح موضوع، جرقه دعواهای پایانناپذیر خواهد بود. مهمتر از دو علت پیشین، مشکل ما رویهای است که براساس آن جلسات تصمیمگیری معمولا گعدهای و شفاهی برگزار میشود. به یاد داریم آقای هاشمی پس از ردصلاحیت در انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 اصرار داشت شورای نگهبان اسناد ردصلاحیت وی را منتشر کند ولی شورای نگهبان چنین نکرد. پس از مرگ ایشان هم بنا بود دبیر شورای امنیت ملی حقیقت ماجرای استخر را بهطور شفاف اعلام کند ولی باز هم مستندی منتشر نشد. این مسائل به شخصی خاص محدود نیست، چنانکه میبینیم، پس از گذشت چندین سال، هنوز متن مکتوبی درباره «حصر» وجود ندارد و مسئولیت عملا مکتوم شده است.
اگر رفراندوم مشکلآفرین بود سوئیس باید از هم میپاشید
علیرضا بهشتی، فرزند شهید بهشتی و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیتمدرس، در گفتوگو با «عصر ایران» در مورد جامعه این روزهای ایران، آینده و… گفتوگو کرده است. وی در بخشی از این مصاحبه میگوید: خیلیها به مردم و شعورشان اعتماد ندارند. اختلاف سلیقهها همیشه بوده و هست. این اختلافها باید در درون احزاب شکل بگیرد و هر حزبی باید نماینده یک گفتمان باشد. شما آگاهیسازیها را درباره موضوع انجام دهید و بعد به انتخاب مردم بگذارید. نهایتش این است که یک رفراندوم برگزار کنید. آیا این رفراندوم هزینهای برای کشور دارد. اگر این رفراندومها مشکلآفرین بود، حکومت سوئیس الان باید از هم میپاشید! ممکن است تصمیمات خوبی هم نباشد؛ اما این نظرات مردم است و مردم خودشان تصمیم میگیرند که چه جهتی را دنبال کنند. ما این سازوکارهای منطقی را کنار گذاشتهایم و سعی میکنیم با جوسازیها، جنگ روانی راه بیندازیم و از راه انحرافی دنبال خواسته خود باشیم. اینها نشانه این است که ما واقعا قاعده بازی را بلد نیستیم. ما قبول نمیکنیم که شاید مردم درست بگویند و نباید بیجهت آنها را از روند تصمیمگیری حذف کرد. انتخاباتهای ما به زورآزمایی جناحها تبدیل شده و هیچ جریانی برنامه مدون و مشخصی برای مردم ندارند. هیچکدام نمیگویند چه کار میکنند که کشور توسعه یابد؛ چون بعد از انتخابات در مقابل کسی پاسخگو نیستند. وقتی هم از آنها سؤال میکنید که چرا کاری پیش نبردید و چه شد آن وعدهها، خواهند گفت که تحت فشار بودند یا نگذاشتند که کارشان را انجام دهند! ما با این روشها 40 سال است که ادامه دادهایم و راهی هم به جایی نبردهایم.
افزایش درخواست طلاق با گرانی سکه
شرق افزایش درخواست طلاق به دلیل گرانی سکه را دستمایه یادداشت خود قرار داده و نوشته است: بالارفتن قیمت سکه در ماههای اخیر، عدهای را برای ازدواج مردد و تعدادی را برای گرفتن طلاق مصمم کرده است. این روزها زنان زیادی دنبال گرفتن مهریه هستند و مردان زیادی نیز به دلیل بالارفتن قیمت سکه و ناتوانی در پرداخت مهریه، راهی زندان شدهاند. آنطور که ستاد دیه کشور اعلام کرده است، «ابتدای سال 1397 تعداد زندانیان مهریه دوهزارو 978 نفر بود که در ادامه به دلایل متعددی مانند افزایش قیمت سکه، رشد 40درصدی این محکومان را در پی داشت. این نسبت ابتدا و میانه سال است، اما مقایسه آمار زندانیان فعلی با محبوسان سال 93 نشان میدهد این تعداد زندانی رشد 71درصدی دارد». «مهریه را کی داده، کی گرفته»؛ جملهای است که در مراسم خواستگاری و در جریان چانهزنی برای تعیین مهریه بر زبانها جاری میشود، اما آمار زندانیان مهریه گواهی بر این نکته است که مهریه را هم میدهند و هم میگیرند؛ اغلب هم به زور و ضرب شکایت و دادگاه و زندان. در ادامه گزارش ستاد دیه آمده است: برخی استانهای کشور اگرچه زندانیان مالی و بدهکاران دیات کنترلشدهای دارند، اما امروز طبق جدول آماری نزدیک به 60 درصد زندانیان جرائم غیرعمد شهرهایی مانند کرمان را بدهکاران مهریه تشکیل دادهاند. در شرایطی که به دلیل وضعیت بیسابقه زندانیان مهریه پای نمایندگان مجلس هم به موضوع کاهش زندانیان مهریه باز شده، امید است بخشنامه جدید رئیس قوه قضائیه برای کاهش حداکثری بدهکاران صداق همانند ابلاغ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی ضمن پیشگیری از ورود به زندان، زمینه آزادی جمعیت بسیاری از بدهکاران غیربزهکار را فراهم کند.
اعتماد
کنگره ملی خانواده برای بررسی چالشهای خانواده برگزار میشود
کمال اکبری معاون مشارکتهای اجتماعی سازمان امور اجتماعی در نشست خبری اولین کنگره ملی خانواده عنوان کرد: خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است و آنچه برای ما به عنوان جامعه اسلامی مورد نظر است باید خانوادهای پیشرو و استوار داشته باشیم. این کنگره هم بنا بر نیاز کشور طراحی و تدارک دیده شده است و مهمترین کار مد نظر ما در این کنگره فعالسازی نهادهای مردمی و تشکلهای عمومی کشور است و فعالسازی نهادهای مردمی و تشکلهای عمومی در موضوعات مورد نیاز و هماهنگ کردن و هماهنگ کردن مداخلات صحیح و دقیق سازمانهای مردم نهاد در امور اجتماعی کشور است. امور اجتماعی باید از سوی مردم مورد توجه قرار گیرد و مردم نسبت به این مسائل حساستر شوند. در واقع مردم هستند که باید به کنترل آسیبها و افزایش نشاط و ساماندهی مسائل ورود کنند. امروز سازمانهای مردم نهاد توانمندی تشکیل شده است که وظیفه ما ساماندهی آنها و استفاده از ظرفیتشان در حل آسیبها است. در این کنگره هم نگاه ما این است که با همافزایی و کنار هم قرار گرفتن سازمانهای مردم نهاد بتوانیم از ظرفیت حداکثری آنها بهرهمند شویم.
پرونده تعدیل و تقسیط مهریه، خارج از نوبت رسیدگی شود
به دنبال هشدار ستاد دیه درباره رشد 71 درصدی محکومان مهریه در 6 ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه سال 96، رییس قوه قضاییه با صدور بخشنامهای خطاب به روسای کل دادگستری استانهای سراسر کشور و با هدف جلوگیری از افزایش آمار محکومان مهریه و زندانی شدن زوج، دستور داد که درخواستهای تعدیل و تقسیط مهریه بر اساس سکه طلا، خارج از نوبت و بدون تعیین وقت رسیدگی، بررسی شده و همچنین مهلتهای تادیه هم متناسب با وضعیت مالی زوج افزایش یابد. در متن این بخشنامه آمده است: «نظر به برخی گزارشهای واصله تعدادی از محکومین تأدیه مهریه بر اساس تعداد سکه طلای تعیین شده به علت افزایش غیرمتعارف قیمت آن توان پرداخت را نداشته و به همین جهت در اجرای قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی به زندان معرفی میشوند. بدین وسیله مقرر میدارد ترتیبی اتخاذ گردد تا دادگاهها به صورت خارج از نوبت و بدون تعیین وقت رسیدگی نسبت به درخواست تعدیل که از سوی زوج تقدیم میگردد رسیدگی و مهلتهای تأدیه سکه را متناسب با وضعیت مالی محکومٌعلیه افزایش داده تا بدین ترتیب از زندانی شدن آنان جلوگیری به عمل آید.»
ایران
مردم چه میخواهند؟
ایران میزگردی با حضور دکتر سیدجواد میری و دکتر ابراهیم فیاض با موضوع «سرمایه اجتماعی» تدارک دیده است. دکتر سیدجواد میری در این میزگرد میگوید: برای تقویت سرمایهاجتماعی، نخستین گام به رسمیت شناختن «اراده ملی» در ساختار سیاسی است. به رسمیت شناختن اراده ملی به این معنا است که وقتی بر اراده مردم برای شرکت در انتخابات تأکید میشود، فقط شرکت مردم کافی نیست بلکه باید مشارکت آنان در نظارت، پاسخگو کردن قدرت، خواستن شفافیت از حاکمیت و… نیز متجلی باشد. در این صورت است که میتوان به شکلگیری نهادهای مدنی امید بست. نهادهای مدنی باید بهعنوان فرصتی برای تنفس و بازسازی جامعه محسوب شوند، اگر این چرخه شکل گیرد ما دیگر برای سرپا ماندن اقتصادمان، نیازی به تضمین گرفتن از اروپا نداریم.به جای اینکه خود را در زد و بندهای استراتژیک درگیر کنیم، از امر اجتماعی، منافع و امر ملی تمکین کنیم و ببینیم مردم چه میخواهند. باید در حوزه سیاسی به تنوع سیاسی گردن بنهیم؛ یعنی امر سیاسی را در تکثرش در جامعه ایران بپذیریم. جامعه از سال 1357 فاصله گرفته و تغییر و تحولات بسیار را از سر گذرانده است، این تحولات را میتوان در زمینه پوشش، رفتارهای سیاسی، سبکزندگی و… دید. اگر میخواهیم از بحرانها گذر کنیم راهی جز توسل به سرمایه اجتماعی و ارجاع به اراده ملی نداریم در غیر این صورت با دستاندازها و سنگلاخهایی که امروز در منطقه هم شاهد آن هستیم، دست به گریبان خواهیم شد.
شبکههای مجازی: متهمان اصلی تجرد قطعی
ایران پروندهای درباره تجرد قطعی و عدم رغبت جوانان به ازدواج تدارک دیده است. مصطفی آب روشن جامعهشناس نیز در یادداشتی در این پرونده شبکههای مجازی را متهم اصلی تجرد قطعی دانسته و مینویسد: شبکههای اجتماعی عامل تجرد جوانان نیست، بلکه استفاده گسترده از این ابزار ارتباطی، انعکاس نابسامانیهای ساختاری است که به اشکال مختلف به جوانان جامعه تحمیل گردیده است. در واقع درگیر شدن ذهن جوانان به روابطی وسوسهانگیز و کم هزینه در شبکههای اجتماعی از عواملی است که شوق و انگیزه برای ازدواجهای پر هزینه و مسئولیت آور را بشدت تضعیف میکند. عدهای بر این تصورند که حضور در شبکههای اجتماعی مجازی جزو مهمترین عوامل آسیبهایی مثل طلاق، خیانت، تجاوز به عنف و برخی دیگر از آسیبهای اجتماعی است. هر چند شبکههای اجتماعی فرصتهای بروز ارتباطات خارج از مدار زناشویی را با کمترین ریسک فراهم میکند اما این واقعیت را باید پذیرفت که علت روابط پرخطر و مشکلات ارتباطی را نمیتوانیم به شبکههای اجتماعی ربط دهیم زیرا فضای مجازی همانند دماسنجی است که دمای محیط اطراف را به ما نشان میدهد. در واقع فضای مجازی ابزاری است که در آن بستر کیفیت ارتباطات زن و مرد امکان ظهور و بروز پیدا میکند و لایههای پنهان زندگی خودش را در قالب ارتباطات غیرمتعارف و پرخطر نشان میدهد، به عبارتی شبکههای اجتماعی علت مشکلات رفتاری افراد نیست بلکه مشکلاتی که از قبل وجود داشته و پنهان مانده بود در این فضا خود را به اشکال مختلف نمایان میکند و بطور بالقوه به مسأله اصلی تجرد قطعی میانجامد.
احساس تنهایی دستاورد تجرد قطعی
نیره توکلی جامعهشناس نیز در گفتوگو با ایران نتیجه تجرد قطعی دختران را بررسی کرده و گفته است: توانمندیهای مالی و اقتصادی دختران نقش بهسزایی در تجرد آنها داشته است و همین تجرد هم البته پیامدهایی دارد که مهمتریناش احساس تنهایی است. انسانها نیازمند داشتن خانوادههایی هستند که کانونی پرمهر و محبت داشته باشند، انسان نیازمند تعامل و ارتباط است و اگر ارتباط نداشته باشد، دچار افسردگی میشود. مهمترین پیامد تجرد قطعی میتواند احساس تنهایی باشد. انسانها نیازمند داشتن خانواده هستند که کانونی پرمهر و محبت داشته باشند، انسان نیازمند تعامل و ارتباط است و اگر آن را نداشته باشد، دچار افسردگی میشود. اما اصولاً تجرد برای زن و مرد دلچسب نیست. زنان تنها در کشور مشکلات بسیاری دارند مثلاً آنها نمیتوانند به راحتی خانه اجاره کنند و یا مسافرت بروند. جامعه خودش نگاه منفی به زن تنها دارد. همچنین ممکن است دختران تا سن ۳۵ سالگی به علت وجود خانواده احساس تنهایی نکنند اما در یک سنی افراد بشدت احساس تنهایی خواهند کرد و این آسیبپذیری برای زنان بیشتر از مردان خواهد بود. با این حال مخالف این هستم که خانواده را زن میسازد. بلکه مرد هم از اجزای شکلگیری خانواده است و باید به این موضوع توجه کنیم. اتفاقاً فکر میکنم که بالا رفتن سن ازدواج کمک کرده تا طلاق هم کمتر شود. این موضوع به کاهش طلاق بسیار کمک کرده است.