علم دینی از منظر جابر العلوانی و جوادی آملی
مهدی دلیر
وقتی که علوم غربی برجسته و برجستهتر شدند و یکی بعد از دیگری به فتح قلهها نائل آمدند، دین و دینداران را به چالشی جدی خواندند. گزارههای دینی، گاه به اموری ذهنی محکوم شدند و گاه در تعابیری تندتر، خرافه نام گرفتند. در این میان، متفکران دینی از پای ننشستند و کوشیدند تا از دین و دینداری نیز دستگیری کنند و در مقابل دانشهای علمی، از علم دینی نیز سخن بگویند. در عراق، طه جابر العلوانی از جمله افرادی بود که بحث “معرفت الاسلامیه” را طرح کرد. در ایران نیز آیت الله جوادی آملی از جمله داعیه داران بحث از “علم دینی” است.
طه جابر العلوانی و معرفت الاسلامیه
طه جابر العلوانی از جمله متفکرانی است که کوشیده است تا در مقابل علم غربی، از موضع دانش اسلامی دفاع کند. وی معتقد است که در راه مواجهه با اندیشههای غربی، میباید سلاحی به دست گیریم و از اسلام و مسلمانی دفاع کنیم. علوانی، این سلاح را در “معرفت الاسلامیه” جستجو میکند. وی به تنظیم اندیشهای اهتمام میورزد که میگوید تنها راه مقابله با آراء غربی است و میراث اسلامی را در دنیای معاصر حفظ میکند. وی تا آنجا پیش می رودکه عنوان میکند: اسلامی سازی معرفت، تنها ضرورتی اسلامی نیست، بلکه ضرورتی انسانی و جهانی است.
اسلامی سازی معرفت آنگونه که علوانی در صدد اجرای آن است، بر یک مبنای روش شناسی و معرفت شناختی استوار است. در این منظومه، کوشش میشود تا از علوم نقلی و شرعی نیز در تفسیر جهان کمک گرفته شود و در تفسیر جهان، این علوم نیز به میدان داوری بیاید. در رویکردهای غیر دینی، توجه و التفات به علوم تجربی بر صدر نشسته است. اما علوانی بر آن است تا این توجه صِرف به علوم تجربی را به چالش بکشد و علوم دینی و اسلامی را نیز به عرصه وارد کند. اسلامی سازی معرفت آنگونه که علوانی میگوید، میکوشد تا علوم دینی و وحیانی را در چارچوب روش معرفتی قرار دهد و علاوه بر جنبهٔ مادی و طبیعی، بُعد غیبی جهان نیز لحاظ شود.
اسلامی سازی معرفت برآن است تا الگویی را به عنوان جایگزین الگوی سکولار ارائه کند. از این رو، میکوشد تا اجتهادی مستدل و به روز را معرفی کند. علوانی عنوان میکند که معرفت شناسی اسلامی به ما نشان میدهد که معرفت، منحصر به معلومات برگرفته از تجربه و آزمایش نیست؛ بلکه هر معلومی که از وحی و تجربه به دست آید قابل اعتماد است. وی بر همین اساس ادعا میکند که بی طرفی علم، ادعایی بیش نیست. به باور او، در علوم غربی، علوم تجربی مورد توجه قرار گرفته است و از دیگر مبانی معرفتی چشم پوشیده شده است. این در حالی است که علوم وحیانی، وزنهای قدرتمند در معرفت است و میباید به آن تمسک جست و به فهم حقیقی جهان نائل آمد.
اسلامی سازی معرفت، به دنبال نوسازی علوم نقلی و شرعی، علوم انسانی و اجتماعی و علوم محض است. این نحوه از معرفت آنگونه که علوانی خواستار آن است، میکوشد تا علوم را در چارچوب روش معرفتی قرار دهد و بُعد غیبی جهان نیز در آن لحاظ شود و انسان دریابد که آنچه در جهان جریان دارد، برآیند تعامل بین خدا، غیب، طبیعت و انسان است. در این میان، قرآن کریم کتابی است که میتواند یک منظومهٔ روشمند را به بشر عرضه کند و یک تحول و نوسازی دوباره را در جهان پدید آورد.
علوانی برای اسلامی سازی معرفت، مراحلی را بر میشمرد و بر این باور است که یک طرح منسجم علمی و معرفتی، میباید بر اساس این طرح پیش برود:
مرحله نخست، بازخوانی انتقادی میراث گذشتگان است. در این مرحله، مطالعات اسلام شناسانهٔ گذشتگان مورد بررسی و نقد و واکاوی دقیق قرار میگیرد و نقاط ضعف و قوت آن به بحث گذاشته میشود.
در مرحلهٔ دوم، قرآن را به میدان آورده و الگوهای معرفتی را بر اساس آن، مورد داوری قرار میدهیم. بر مبنای اصول اساسی قرآن کریم، الگوهای معرفتی را بازخوانی کرده و هرکجا که با مبانی اصلی قرآنی همخوانی دارد برگرفته و آن را مورد توجه قرار میدهیم.
در مرحلهٔ سوم پس از درک مؤلفههای مقبول در میراث گذشتگان، به
پیرایش ایدههای گذشته اهتمام میورزیم.
مرحلهٔ چهارم، امور ثابت و متغیر در میراث اسلامی را مورد چالش قرار داده و با توجه به شرایط زمان و مکان، و با کنار گذاشتن امور مقطعی و خاص در تعالیم دین، مبنایی مشخص و مدوّن را برای انگاره و ایدهٔ معرفتی امروزِ خود در نظر میآوریم.
در مرحلهٔ نهایی، علوم اجتماعی و انسانی را که تحت تأثیر تام و تمام انگارههای غربی قرار گرفته، باز سازی میکنیم و معرفت اسلامی را از خودباختگی نسبت به روشهای غربی نجات میدهیم.
در طرح علوانی، شرط تحول و انتقال از عمران مادی امروز به عمران فرهنگی مورد نظر قرآن، دریافت و پیروی از روش شناسی قرآن مبتنی بر مقاصد کلان قرآن در توحید و تزکیه و عمران نهفته است. شکوه تمدن از نگاه علوانی یک مفهوم قرآنی است که میباید آن را برگرفت و بر مبنای آن، با علوم نیز مواجه شد.
علوانی معتقد است که در این طرح معرفت اسلامی، باید هم از فلسفه علوم غربی کمک گرفت و هم از میراث نقلی و معرفت توحیدی اطلاع داشت و نقاط تلاقی و تباین این دو را شناخت و برای امروز، نسخهای معقول به ارمغان آورد. طبق نظر علوانی برای اجرایی کردن این معرفت ابتدا باید مواجههای با سنت اسلامی داشت و با تلخیص و مشخص کردن قواعد زمانی و دائمی آن با علم غربی، برخوردی گزینشی کرد و با ایجاد روشی اجتهادی به معرفت اسلامی دست یافت.
علوانی معتقد است که باید روشی را پیشنهاد کنیم که مبتنی بر عقیده ما باشد و با برخورداری از دیدگاهی نو، غرب را به عنوان الگو و معیار اقدامات خویش قرار ندهیم. وی در این خصوص و در بیان طرح خود عنوان میکند که من نمیخواهم طرح جدیدی را ارائه دهم. بلکه میخواهم میراث اسلامی دست نخورده باقی بماند و بدون اینکه هیچ الگویی بگیرم، مانند رسول اکرم (ص) حرکت کنم. باید به داشتههای اسلامی خود رجوع کرد.
از نظر علوانی، روش شناسی جوهرهٔ معرفت الاسلامیه و معرفت شناسی خاستگاه آن است. در این معرفت شناسی اثبات میشود که معرفت منحصر به تجربه نیست؛ بلکه شامل هر موضوعی که وحی و تجربه بر آن دلالت کند، میشود. پیشنهاد علوانی برای حل مشکل روش شناسی سنتی و فلسفی، خروج از دیالوگ انسان و طبیعت و وارد شدن به دیالوگ خداوند است. معرفت الاسلامیه به دنبال ایجاد چارچوبی روشی است که در آن، عالم غیب برای تمام علوم سنتی، اجتماعی و انسانی لحاظ شود و مهمترین منبع هم برای این انگاره قرآن است.
آیت الله جوادی آملی و علم دینی
آیت الله جوادی آملی از جمله متفکرانی است که به موشکافی در بحث علم دینی پرداخته است. ایشان منظومهای را تدوین کرده که بر اساس آن، معیارهایی را برای علم دینی بر میشمرد. وی معتقد است که هر علمی میتواند رائحهٔ علم دینی داشته باشد. علوم دینی مختص به فقه و تفسیر و کلام و اصول نیست. این علوم اگر چه بر گِرد کتاب و سنت به تحقیق و تفحص میپردازند، اما علومی مانند فیزیک و شیمی و ریاضی و زیست هم میتوانند لقب علم دینی بگیرند.
به باور ایشان، اگر جهان هستی را در قالب خلقت خداوند در نظر بگیریم و انتساب محض آن را به پروردگارِ عالم، همیشه در نظر داشته باشیم، در آن صورت هرگونه فعالیتی برای شناخت این خلقت خداوند، میتواند علم دینی نامیده شود. وی همچنین میان علم و فرضیه نیز تمایز میگذارد و معتقد است که در یک علم دینی میباید ساحت علم یقینی را از فرضیات ذهنی متمایز کرد و سپس به علم دینی اندیشید. به تعبیر آیت الله جوادی آملی: علم اگر علم باشد، نه وهم و خیال و فرضیه محض، هرگز غیر اسلامی نمیشود؛ علمی که اوراق کتاب تکوین الهی را ورق می زند و پرده از اسرار و رموز آن بر میدارد، به ناچار اسلامی و دینی است و معنا ندارد که آن را به دینی و غیر دینی و اسلامی و غیر اسلامی تقسیم کنیم. بر این اساس علم فیزیک در شرایطی که مفید یقین یا طمأنینیه عقلی است و در مرز فرضیه و وهم و گمان به سر نمیبرد، یقیناً اسلامی است، هر چند شخص فیزیکدان ملحد و یا شاک باشد.
آیت الله جوادی آملی معتقد است که علم اگر علم باشد، اساساً نمیتواند غیر اسلامی باشد. چرا که علمِ صائب، تفسیر خلقت و فعل الهی است و تبیین کار خدا حتماً اسلامی خواهد بود؛ اگرچه کسی بخواهد این خلقت را در قالب طبیعت بپندارد. غیر دینداران و کفار، بخشی از حقیقت را میگیرند و بخشی از آن را انکار میکنند. آنها ارتباط طبیعت با خداوند و مبداء متعالی را منکر میشوند و این ارتباط را در نظر نمیآورند و همین امر سبب میشود تا علم و دانش آنها رنگ غیر دینی بگیرد. در حالی که اگر همان فعالیت علمی را به انجام برسانند و جهان هستی را در قالب خلقت خداوند در نظر داشته باشند و کار و فعالیت بر روی خلقت را وجهه همّت خود سازند، در این صورت، تلاشهای علمی آنها نیز میتواند عملی دینی تلقی شود و علم آنها نیز اگر به مرتبهٔ یقین علمی نائل آید، یک علم دینی محسوب خواهد شد.
علم صحیح و ثمر بخش، قطعاً اسلامی است و حجت شرعی است و آن دسته از محتوای علوم که وهم است و خیال، در واقع جهل مرکب است و علم نیست تا سخن از اسلامی بودن یا غیر اسلامی بودن علوم، شامل حال آن شود.
طبق نظر آیت الله جوادی آملی، علومی که از حد فرضیه صِرف فراتر رفته و به مرز علم آوری یا طمأنینه عقلانی رسیده باشند، حجت شرعی محسوب میشوند. یعنی مجوز استناد به شارع مقدس را دارند. مثلاً یافتههای پزشکی در داروی سازی و راههای درمان اگر فراتر از صِرف ظن و گمان بود و موجب اطمینان شد، به لحاظ شرعی اعتنای به آنها لازم است. به این معنا که اگر کسی یا علمی به اطمینان آور بودن این کشفیات و توصیههای پزشکی به آنها اعتنا نکرد و جان خود یا بیمار خود را به خطر انداخت، شرعاً مسئول است و در درگاه الهی برای فعل خود عذر و بهانهای ندارد.
آیت الله جوادی آملی با این منظومه فکری است که به متفکران و کشیشان غربی و مسیحی نقد میکند که چرا میان علم و دین تمایز گذاشتهاند. کشیشان، دین را از علم جدا دانسته و قلمرو علم و دین را بیگانه از یکدیگر خواندند اما صاحبان علوم حسی، بی رحمانه به داوری درباره دین پرداخته و به خرافی بودن دین و یا ذهنی بودن آن حکم کردند. ابتدا با این فرضیه که هر چه به چشم نیاید و با حس اثبات پذیر و یا ابطال پذیر نباشد، ذهنی و بی معنا بودن دین را نتیجه گرفتند؛ سپس با فرضیههایی از این قبیل که هر آنچه در ذهن میباشد مانند خود انسان موجودی محسوس و گذرا و در تغییر است، معرفت دین و شریعت را امری متغیر و متحول دانستند.
آیت الله جوادی آملی این تمایز میان علم و دین را بر نمیتابد و بر آن است که گامهایی را میباید در راه دینی کردن علوم برداشت. اولاً اینکه باید عنوان “طبیعت” برداشته شده و به جای آن عنوان “خلقت” قرار گیرد. یعنی اگر عالمی بحث میکند که فلان اثر در فلان مادهٔ معدنی هست یا فلان گونهٔ گیاهی چنین خواص و آثاری دارد، با تغییر عنوان یاد شده، این گونه میاندیشد که این پدیدهها و موجودات چنین آفریده شدهاند. دوم آنکه عنوان خالق که مبداء فاعلی است، ملحوظ باشد. یعنی آفریدگار حکیم، صحنهٔ خلقت را چنین قرار داده است که دارای آثار و خواص ویژهای باشند. سوم، هدف خلقت که پرستش خدا و گسترش عدل و داد است، به عنوان مبداء غایی منظور شود. چهارم محور بحث، دلیل معتبر نقل، مانند آیهٔ قرآن یا حدیث قرار گیرد. پنجم از تأییدهای نقلی یا تعلیلهای آن استفاده شود. ششم در هیچ موردی دعوای “حسبنا العقل” نباشد. در نهایت، تفسیر هر جزئی از خلقت با در نظر گرفتن تفسیر جزء دیگر آن باشد.
جمع بندی
طه جابر العلوانی در طرح خود، کوشیده است تا نگاه علوم جدید و غربی را به جنبههای دیگری نیز جلب کند. وی بر این باور است که علوم غربی، تماماً به امور مادی توجه داشتهاند و از عالم غیب هیچ سخنی نگفته و آن را نادیده گرفتهاند. از همین روست که علوانی، دانش غرب را ناقص میداند و بر این باور است که میباید معرفتی را تدارک دید که عالم غیب را نیز به عرصهٔ اندیشه ورزی وارد کند. وی معتقد است که اگر پای قرآن را به میدان علم بگشاییم، میتوانیم به علم اسلامی راه بیابیم و از چنگ انداختن به دانشهای غربی مصون بمانیم. وی توجه به وحی و آموزههای دینی را مورد توجه قرار داده و راه نجات علوم را در تمسک به آن جستجو میکند.
به نظر میرسد که اگر چه علوانی در این راه به دستاوردهایی نائل آمده و برخی راهکارهای قابل اعتنا در جهان اسلام را طرح کرده است، اما میباید برخی ابهامها در این خصوص نیز مورد واکاوی قرار گیرد. توجه علوانی به وحی قرآنی است؛ اما مشخص نمیکند که چه نحوه تفسیری از وحی میتواند در عرصهٔ علم راهگشا باشد. به عنوان نمونه، برخی از آیات قرآنی که میتوان از آنها استنباطهای علمی را بیرون کشید، آیا این آیات را میتوان در عرصهٔ علم جدید به محک دانش جدید برد؟ آیاتی از قرآن که در خصوص شهابهای آسمانی سخن میگوید و آن را سنگهایی به سمت شیاطینی میداند که میخواهند به بارگاه الهی راه یابند را آیا امروز نیز میباید به همان معنای ظاهریاش مورد استناد قرار داد و در مقابل دانشهای روز به میدان داوری سپرد؟ از این نحوه آیات، در قرآن کریم بسیار شاهدیم و توجه به معنای ظاهری آن نمیتواند حجتی در مقابل دانش امروز بشری باشد. به نظر میرسد که علوانی در التفات ورزیدن به قرآن و آن را به عرصهٔ داوریِ علمی آوردن، اگر چه تلاشهایی کرده است، اما توجه به تفاسیر مختلف و برگرفتن نگرشی از قرآن که راه را بر علم بشری نبندد و مُهر بطلان بر آن نزند نیز میباید مورد توجه قرار گیرد.
در سوی دیگر به نظر میرسد که ایدهٔ آیت الله جوادی آملی در این خصوص، از مقبولیت بیشتری میتواند برخوردار باشد. ایشان دست رد به سینهٔ علوم جدید نمیزند و معتقد است که اگر علمی به مرتبهٔ یقینی برسد، و با نگاهی خدامحورانه به آن نگریسته شود، حتی میتواند یک حجت شرعی قلمداد گردد. در ایدهٔ آیت الله جوادی آملی، عرصه برای تحقیقات علمی دانشمندان باز است، و به هر میزان که به دستاوردهای جدید نائل آیند، میتواند با ذکر قیودی، به عنوان علومی مقبول دین نیز نگریسته شوند. به نظر میرسد که اینگونه تلاشهای متفکران اسلامی در راه مواجهه علم و دین، میتواند هم علم متواضعتری را به ارمغان بیاورد و هم گرههای بسیاری از آموزههای دینی را بگشاید.
منابع
طه جابر العلوانی، اصلاح تفکر اسلامی، مدخلی به ساختار گفتمان اسلامی معاصر، ترجمه محمود شمس، تهران، قطره، 1377
طه جابر العلوانی، نشانههای عمده اصلاح روشهای اندیشه اسلامی سازی معرفت، ترجمه مجید مرادی، پژوهشگاه حوزه و اندیشه، قم، 1385
عبدالحسین خسروپناه، تبیین و تحلیل نظریه اسلامی سازی معرفت از دیدگاه فاروقی و علوانی، مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی، سال شانزدهم، ش اول، بهار 1391
عبدالله جوادی آملی، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، نشر اسراء 1386
عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، مرکز نشر فرهنگی رجاء، تهران 1372
احمد واعظی، علم دینی از منظر آقای جوادی آملی، روش شناسی علوم انسانی، حوزه و دانشگاه، ش 54، 1387