دین‌داری؛ دانشِ دین، دانشِ تبلیغ

محمدتقی سهرابی‌فر

همه دین‌داران به‌ویژه عالمانِ دین مشتاق حضور هرچه بیشتر آموزه‌های دین در رفتار و باورِ آحاد جامعه هستند. نظام اسلامی نیز تقویتِ ساحت دین‌داریِ شهروندان را یکی از مقاصد اصلی خود می‌داند. یکی از پیش‌شرط‌های رسیدن به این مقصد تفکیک دانشِ دین از دانشِ تبلیغ است. اینگونه نیست که هر دین‌شناسی، تبلیغ‌شناس هم باشد و از روش‌های صحیح تبلیغ استفاده کند.

امروزه سیاستمداران، بازرگانان، هنرمندان و… برای رسیدن به اهداف خود از متخصصین تبلیغ بهره می‌گیرند. آنان می‌دانند که تبلیغِ غیرحرفه‌ای و حساب‌نشده آنان را از عرصه رقابت خارج خواهد کرد.
به‌عنوان فردی حوزوی که دغدغه دین‌داری مردم را دارم، با خود می‌اندیشم که نظام اسلامی در طول چهل سال، دستاوردِ شایسته و بایسته‌ای در تقویت دین‌داری نداشته است. به نظر می‌رسد که یکی از علت‌های این امر خلطِ دین‌شناسان با تبلیغ‌شناسان است. برای روشن‌تر شدن این ادعا چند نمونه عرض می‌کنم:
 
1. ما دین‌داران و عالمان دین دوست داریم که شخصیت‌های دینی به نسل جدید معرفی شوند و آنان به این شخصیت‌ها علاقمند شوند. برای رسیدن به این مقصد، یکی از روش‌هایِ معمولِ نهادهایِ مربوطه این است که در تاریخ بگردند و روز رحلتِ آن شخصیت را، هرچند با سندی نامعتبر، بیابند و برای آن شخصیت سالگرد رحلت برگزار کنند. خاطره زیر از زبان یک شهروند، نمونه‌ای از این عملکرد را نشان می‌دهد:
«خسته از کارهایِ روزمره، کلافه از گره‌هایِ ناگشوده زندگی به منزل آمدم؛ راستش ته دلم به خودم وعده می‌دادم که بعد از چند ساعت برنامه خندوانه شروع خواهد شد و می‌توانم چند دقیقه‌ای خود را از مشغله‌های ذهنی دور کنم. تلویزیون را روشن کردم و دیدم حال‌وهوای تلویزیون جورِ دیگری است و غیر از فیلم‌های غم‌آلود یا روضه‌خوانی برنامه دیگری ندارد. کنجکاو شدم که چه خبر است، گفتند امروز سالگرد وفات بانو ام‌البنینسلام‌الله‌علیها است …»
 
این خاطره، باز این سؤال همیشگی را برایم یادآوری کرد که آیا واقعاً راهِ تبلیغ دین همین است؟ کارشناسان امرِ تبلیغ این عملکرد را تبلیغ تلقی می‌کنند یا ضدِّتبلیغ؟ آیا تعطیل‌کردن برنامه طنزی با میلیون‌ها مخاطب، به بهانه سالگردِ وفاتِ بانویِ ادب و کمال، دل‌های جوانان ما را علاقمند و متوجه ایشان می‌کند یا …؟
 
2. یکی از سیاست‌های تبلیغی ما در طول چهل سال پس از انقلاب، رساندنِ آموزه‌هایِ دین به گوش مردم از هر راه ممکن بوده است. صداوسیما بیشترین برنامه‌ها را برای تبلیغ یا به تعبیر دقیقتر تزریقِ معارف دینی به مردم اختصاص داد. به نظرم، همه ما نتایج برعکس این تکرارهایِ ملال‌آور را دیده‌ایم. احساس مسئولیت برای تبلیغ دین، بدون داشتن تخصص لازم در این کار، ما را عملاً به مبلغان ضدّدین بدل می‌کند. البته رسانه‌هایی همچون صداوسیما حتماً از متخصصینِ امرِ تبلیغ بهره می‌گیرد و قطعاً بعضی از این متخصصین دغدغه دین‌داری مردم را دارند اما یکی از مشکلات این است که این افراد باید رضایت برخی عالمان را هم که با هنر تبلیغ آشنا نیستند، به دست آورند؛ این گونه است که هدفِ تقویتِ دین‌داریِ مردم تبدیل می‌شود به هدف راضی نگاه داشتن برخی!! این گروه از عالمان دین، با ورود به حیطه تخصصی دیگر، گمان می‌کنند که تکرار هرچه بیشتر تبلیغات دینی، مخاطبان را دین‌دارتر خواهد کرد، غافل از اینکه تکرار بیش از حد، صرفاً سبب ملال خواهد شد – همان‌گونه که تکرار، خوشمزه‌ترین غذاها را به منفورترین غذاها تبدیل می‌کند.
 
همچنین بعضی از ما دین‌داران از این نکته غافلیم که انسان‌ها موجوداتی آزاد و عزتمند هستند و هر کجا که احساس کنند مطلبی به آنان تحمیل می‌شود و عزت و آزادی آنان تهدید می‌شود، حفظ آزادی و اختیار خود را ترجیح خواهند داد.
 
امروز، پس از عدم‌توفیق ما در ترویج برخی آموزه‌های دینی همچون حفظ آبروی انسان‌ها، حفظ حجاب و…، وقت آن است که عالمان دین امر تبلیغِ دین را به متخصصان تبلیغ که دلبسته دین باشند، واگذار کنند تا آنان با لحاظِ صدها نکته انسان‌شناختی، روان‌شناختی و… به این امر مهم بپردازند.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.