گزارش یک کتاب؛ ایران و ژئوپلیتیک منطقه: پیداها و ناپیداها
روابط ایران و کشورهای منطقه خاورمیانه به دلائل فراوان تاریخی، فرهنگی، مذهبی، نژادی، روانشناختی و غیره دارای پیچیدگیهای آشکار و نهانی است که عدم توجه کافی به آنها مانع از شکلدهی به روابط منطقی و سالم خواهد بود. بدون درک صحیح و کاملِ تلقیِ مثبت یا منفی این کشورها نسبت به ایران، نمیتوان منطق فکری و سیاسی آنان را دریافت و در قبال آنان سیاست متناسب را اتخاذ نمود. کتاب ایران و ژئوپلیتیک منطقه: پیداها و ناپیداها این پیچیدگیها و تفاوتها در منطقه را در کلیت خود و با توجه به عمق آنها، در قالبی جدید تحلیل مینماید. کتاب، مجموعهای از مقالات و مصاحبههای ارزشمند حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمد مسجدجامعی است که در سالهای اخیر و به مناسبتهای گوناگون در موضوعات مزبور به نگارش درآمده است. این مجموعه در شش فصل و یک پیوست، به جامعه فرهنگی و علمی عرضه گشته است:
2. ایدئولوژی تکفیری: سیر تحولی (این فصل به چگونگی پیدایش ایدئولوژی تکفیری و تحولات آن در طول زمان و آینده قابلپیشبینی آن میپردازد.)
3. ترکیه (در این فصل، به ویژگیهای ترکیه جدید و پدیده نوعثمانیگری و الزامات روابط دوجانبه ایران و ترکیه به عنوان یک کشور مهم پرداخته شده است.)
4. عربستان (این فصل به تاریخ سیاسی-اجتماعی عربستان و نوع تقابل این کشور با دوران جدید میپردازد. درباره رابطه متقابل ایران و عربستان و چالشهای موجود در آن نیز به تفصیل سخن گفته شده است. دیگر موضوعِ مورد بررسی، ایدههای جدید بنسلمان برای مدرنسازی جامعه عربستان است.)
5. قطر (این فصل، مسئله درون-عربی تحریم قطر از سوی عربستان و متحدان او را بررسی میکند.)
6. مراکش (این فصل به بررسی ویژگیهای جامعه و سیاست مراکش میپردازد و فراز و نشیب رابطه متقابل ایران و این کشور را تحلیل مینماید.)
درباره نویسنده:
دکتر محمد مسجدجامعی—سفیر اسبق جمهوری اسلامی ایران در واتیکان و مراکش و مدیر کل اسبق امور فرهنگی وزارت امور خارجه—در حال حاضر، رئیس مؤسسه مطالعات راهبردی اسلام معاصر (مرام)، مشاور عالی و عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در قم و نیز از اساتید دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه در تهران میباشد. ایشان از معدود شخصیتهایی است که علاوه بر مطالعات گسترده درباره سایر ملل، فرهنگها، ادیان و مذاهب، در خلال ارتباطهای مداومی که به مناسبتهای گوناگون با غیرایرانیان داشته است و دارد، با تیزبینی و فراست، کولهباری گرانبها و سنگین از شناختِ واقعیتهای دیگران فراهم آورده است، گنجینهای که میباید به مردم روزگار ما و نیز نسلهای آینده منتقل گردد و به دقت مطالعه و استفاده شود. پیش از کتاب کنونی، کتابهای زیر از ایشان منتشر شده که مهمترینشان چنین است:
تحول و ثبات در خلیج فارس، 1366
زمینههای تفکر سیاسی در قلمروی تشیع و تسنن، 1370
گفتگوی دینی، گفتگوی تمدنی: اسلام و مسیحیت در دوران جدید، 1379
ایران و جهان عرب: تحولات عربی و ژئوپلیتیک ایران، 1395
ژئوپلیتیک خلیج فارس: عربستان و شیخنشینها، 1395
از شمال آفریقا تا واتیکان: خاطرات دوران سفارت محمد مسجدجامعی، 1396
مسیحیان و روزگار جدید: فرهنگ، سیاست و دیپلماسی، 1396
نوشتار ذیل، چکیده پیشگفتاری است که ایشان خود بر کتاب جدیدشان نگاشتهاند:
ساختار اجتماعی در بسیاری از مناطق عربنشین خاورمیانه، قبیلهای است. فهم آنها از مسائل دو و چند جانبه، بیش از آنکه بر اساس قواعد علمی و محاسبات سیاسی باشد، ناشی از احساسات دفعی و خاطرات و ذهنیات تاریخی و عصبانیتهای موردی است. متأسفانه ثروت نفتی به این جریان دامن زده است.
این سخن در آنجا که به ایران مربوط میشود، به مراتب صحیحتر است؛ هرچند که این رویکرد آنها، حتی در آنجا نیز که به سیاست بینعربیشان راجع میشود، کاملاً صحیح است. آنها به ناگهان با یکدیگر صمیمی میشوند و یکدیگر را در آغوش میگیرند و با گرمترین و دوستانهترین تعابیر صحبت میکنند، امّا به فاصله کمی داستان معکوس میشود و با غیرِقابلقبولترین و بلکه زشتترین تعابیر از یکدیگر نام میبرند و حتی به جنگ، اعم از تبلیغاتی و اقتصادی و نظامی، با یکدیگر برمیخیزند.
در بسیاری از موارد آنها گفته و میگویند که ایران مشکل بزرگ منطقه ما است، امّا حوادث سالهای اخیر به خوبی نشان داد که بخش مهمی از مشکلات از خود آنها است. مطمئناً در این میان، سیاستهای بیگانگان را نقشی است؛ امّا آن سیاستها با توجه به واقعیتهای منطقهای شکل میگیرد.
کشورهای این منطقه ایران را در «عمق» تاریخی و فرهنگی و مذهبیاش میبینند، البته نه آنگونه که واقعیت دارد. احتمالاً این یکی از استثنائیترین موارد در جهان کنونی است که سیاستسازی در موردِ یک کشور نه با توجه به واقعیتهای موجود، که عمدتاً با توجه به تاریخ، مذهب و خاطرات تاریخی نسبت به او، ساخته و پرداخته میشود.
بسیار امیدوار است که این کتاب بتواند بخشی از پیچیدگیها و واقعیتهای «پیدا» و به ویژه «ناپیدای» منطقه ما را توضیح دهد. ما در این منطقه زندگی میکنیم و کشورهای آن همسایگان دائمی ما هستند. این جریان نه تنها نوعی منافع و مصالح مشترک را رقم میزند، بلکه نوعی همسرنوشتی را ایجاب و الزام میکند. هم ما باید بهگونهای همدلانه آنان را بشناسیم و هم آنان نیز باید چنین کنند و در این راه میباید به یکدیگر کمک کنیم. این در صورتی است که افکار و دغدغهها و حساسیتهایِ متقابل را دریابیم. مشکل بزرگ، حاکمیت مطلق تعارف و مجامله و احیاناً خصومت و تهدید در مجموع منطقه ما است. کمتر با سعه صدر و همدلانه با یکدیگر گفتگو کردهایم. بدون شک آغاز این گفتگو و فارغ از تعارفات معمولِ سنّتی، یک ضرورت است.