ضرورت بازگشت به گفتوگوی بعثت
مهراب صادقنیا
پیامبر اسلام، صلواتالله و سلامه علیه، در جامعهای از دریافت وحی و نبوت سخن گفت که پیشتر یهودیان و مسیحیانِ شبهجزیرهی عربستان از آنها سخن گفته بودند. مفاهیم دیگر و نیز گزارشهای تاریخیای که بعدها قرآن کریم از آنها سخن گفت، مفاهیم و گزارشهایی بودند که در متون مقدس یهودی و مسیحی آمده بودند. این مشابهت چنان بود که شماری از یهودیها و مسیحیها گمان میبردند پیامبر اسلام سخن تازهای نیاورده و همان مفاهیم را با ادبیاتی تازه بازگو میکند.
خودِ پیامبر نیز، دستِ کم تا زمانی که در مکّه بود، گویی اصراری به بیان تفاوت مفاهیمی که تعلیم میدهند با باورداشتهای یهودی و مسیحی نداشت. حتّی رسماً اعلام کردند که خدایی با او سخن گفته است که “علّم بالقلم” است؛ و این تلویحاً به این معناست که خدایی با ایشان سخن گفته است که پیشتر تورات و انجیل را به حضرت موسی و عیسی داده است.
در مدینه شرایط قدری متفاوت بود و قرآن کریم به گونهای سخن گفت که تفاوتهای یهودیّت و مسیحیّتِ موردِ نظر پیامبر با آنچه یهودیان و مسیحیان شبهجزیره میگفتند آشکار شد و قرآن کریم برخی بدعتها و انحرافهای یهودیان و مسیحیان را گوشزد کرده و آنها به اصالت ایمان ابراهیمی دعوت میکرد؛ امّا هیچگاه یهودیّت و مسیحیّت را انکار نکرد. به دنبال این اتفاق، گفتگوهای الاهیاتی میان مسلمانان و پیروان دو دین پیشین صورتی مجادلهگونه یافت. با این حال، بررسی تاریخی این گفتگوها نشان میدهد که هر چه از زمان نزول قرآن فاصله میگیریم بدگمانیها میان پیروان این سه دین بیشتر شده و تبادل اتّهامها فزونی یافته است. برای نمونه، در حالیکه نه قرآن کریم و نه پیامبر اکرم صلواتالله، هیچ اشارهی روشنی به تحریف شدن(لفظی) کتاب مقدس نداشتند، برخی از عالمان مسلمانان، از قرن سوم به این سوی یهودیها و مسیحیها را متّهم کردند که کتاب مقدس خود را تحریف کردهاند.
✅ هر چه این بدگمانیها بیشتر شد گفتگوهای الاهیدانهای ادیان ابراهیمی ستیزهجویانهتر و جدلیتر شد. نتیجهی این بدگمانیها که گاه خونین و آزاردهنده هم بوده است، دور شدن این الاهیدانها از متون مقدس و نفی و طرد همدیگر است. این بدگمانی و ستیزه سبب شده است که کمتر کسی از میان مفسران مسلمان، خود را نیازمند آن بداند که برای تفسیر قرآن کریم سری به متون مسیحی و یهودی بزند. این در حالی است که شمار زیادی از آیات قرآن کریم به کتاب مقدس و باورداشتهای یهودیها و مسیحیها اشاره دارد و فهم آنها نیازمند آشنایی با منابع آنهاست.
این تجربهی تلخ تاریخی ضرورت بازگشت به ادبیات قرآن کریم و پیامبر اکرم در گفتگوی اهل کتاب را نشان میدهد. واقعیّت آن است که الاهیدانهای ادیان ابراهیمی پشت یک بدگمانی و جهل تاریخی نسبت به هم سنگر گرفتهاند. دنیای معاصر ضرورت گفتگو و تلاش برای فهم دیگری دینی را بر ما آشکار کرده است.
۹۸/۱/۱۴