مطالعه انتقادی تفکر محمد شحرور
هویز اراویک/ ترجمه فاطمه خلیفه قلی
مسئله میان عقل و وحی، همواره مورد توجه متفکران جهان اسلام بوده است. به طور کلی دو دیدگاه اساسی درباره عقل و وحی وجود دارد. مسلمانان ارتدوکس همواره بر حجیت وحی تأکید دارند. اما مسلمانان مدرن به تفسیر قرآن براساس شرایط زندگی امروز باور دارند. محمد شحرور یکی از متفکرانی است که تلاش میکند زمینه فهم قوانین اسلام را با فضای رایج امروز مطابقت دهد. او نظریهای ارائه میدهد که بواسطه آن، متن و زمینه را با یکدیگر آشتی میدهد.
شحرور نظریه خود را «نظریه حدود»[1] مینامد. او بر این باور است که نظریه طرفداران وحی قابل دفاع نیست. زیرا نظریههای متفکران ارتدوکس یا متن محور[2]، با شرایط جهان امروز بی ارتباط است. درحالی که متفکران مدرن با رویکرد زمینه محور[3] توانستهاند با نسبیت اجتماعی فرهنگیِ اندام وار، بسیاری از مسائل را منحل کنند. این مقاله قصد دارد تا تفکر معرفت شناختی محمد شحرورکه منجر به وجود آمدن نظریه حدود شد را به نمایش بگذارد.
محمد شحرور در 11 آپریل 1938 در دمشق سوریه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی خود را در همانجا کسب کرد. در 19 سالگی به مسکو رفت و در رشته مهندسی شهری به تحصیلات خود ادامه داد. او دوره فوق لیسانس و دکتری خود را در انگلستان و در همان رشته ادامه داد. اما بعد از شروع جنگ اسرائیل و سوریه به ایرلند رفت. زیرا جنگ، روابط میان انگلیس و سوریه را تخریب کرده بود. او اکنون در دانشگاه داماسکوس به عنوان مشاور مشغول کار است. او علاوه بر فعالیت در رشته مهندسی مشغول مطالعه در زمینه فلسفه و فقه است.
سه دوره فعالیتهای شحرور
کارهای شحرور در زمینه مطالعات اسلامی را در سه دوره میتوان دنبال کرد.
دوره اول تفکر او در شهر دوبلین صورت گرفت. وی معتقد است این دوره از مطالعات اسلامی او بسیار بی معنا بوده است. این دوره شامل زمانی است که او بر روی ذکر مطالعه میکرد. در این دوره او دریافت که مطالعات اسلامی در دام سنت تقلید افتاده است. از نظر او مطالعات اسلامی تکرار تفکرات پیشنیان شده است و در کلام و فقه خودش را نشان میدهد. خود فقه و کلام نیز چیزی جز مباحث میان معتزله و اشاعره نیست. در انتهای این دوره که ده سال طول کشید، شحرور دریافت که اسلام تماماً تقلید نیست. زیرا مسلمانان نمیتوانند تفکری که قبلاً صورت گرفته را در زندگی اکنون خود به کار بگیرند. او به این باور رسید که مسلمانان باید خود را از قالب تفکر غیرعلمی تقلید رها کنند.
دوره دوم تفکر او با استادیِ فردی به نام جعفر درک الباب آغاز شد. درک الباب او را با تفکر فارابی، ابن جبنی، عبدالقهار و الجرنانی آشنا کرد. بواسطه تفکر آنها او به مشکلات گوناگون زبان عربی پی برد. برای مثال عربی زبانی است که در آن نمیتوان مترادفها را فهمید و در آن لفظ است که معنا را به دنبال دارد. بعد از آن، او به مطالعه کلماتی مانند الکتاب، القرآن، الفرقان، الذکر، ام الکتاب، لوح المحفوظ و الامام المبین پرداخت.
دوره سوم تفکر شحرور صرف نظم بخشیدن به تفکرات خود شد که حاصل آن در کتابی که در سال 1990 انتشار یافت گرد آمده است. او اکنون موضوع انتقاد بسیاری از متفکران جهان عرب است. تا کنون 15 جلد کتاب در انتقاد از آراء او منتشر شده است.
موضوعات فکری شحرور
مسائل اساسی تفکر شحرور در مطالعات اسلام را میتوان به دو بعد اساس تقسیم کرد. یکی واقعیت جامعه معاصر مسلمانان و دیگری واقعیت آموزههای سنتی اسلامی. از نظر او اجتماع مسلمانان به دو دسته کلی تقسیم شدهاند. یکی آن دسته که معنای لغوی سنتها را به شدت حفظ کردهاند. به این معنا که آنچه برای اجتماع مسلمانان در زمان پیامبر مفید بوده، برای اجتماع کنونی مسلمانان نیز مفید است. و دسته دوم که به سکولاریزم و مدرنیزم باور دارند و تمام منابع سنتی اسلامی حتی قرآن را رد میکنند.
از نظر شحرور هر دوی این گروهها در مدرن کردن جامعه خود شکست خوردهاند و شکست آنها منجر به ضرورت به وجود آمدن گروه سومی شده که شحرور خود را عضو این دسته میداند. از نظر او مسلمانان باید در فهم قرآن نسلهای اولیه مسلمانان را مورد توجه قرار دهند. این نحو از فهم قرآن نیازمند آن است که به زمینههای وحی قرآن بپردازد تا در فهمهای اخیر خود از قرآن آنها را حذف کند. تاریخ نشان میدهد که هر نسلی قرآن را براساس حقایق و شرایط زندگی خود تفسیر کرده است. از نظر شحرور مسلمانان مدرن صلاحیت بیشتری برای تفسیر قرآن برمبنای مدرنیته و حقایق حول و حوش آن دارند. نتیجه اینکه تفسیری که نسل گذشته مسلمانان از قرآن داشتند نمیتواند جامعه مسلمانان مدرن را بسازد. از نظر شحرور فعالیت انسانها در زمان نزول کتاب نمیتواند ملاکی برای تفسیر نهایی قرآن باشد. از نظر او مسلمانان به نظریهای نیاز دارند تا معرفت اسلامی را عملی کنند.
محمد شحرور نظریههای بسیاری در زمینه مطالعات اسلامی ارائه کرده است. برخی نظریههای او در زمینه فلسفه و مربوط به پیدایش عالم و رابطه فکر و جهان ماده و … است و برخی نیز در زمینه فقه و کلام. در ادامه از میان آراء فقهی او به سه موضوع نظریه حدود، تکثرگرایی دینی و مسائل جنسیتی از دید او میپردازیم.
نظریه حدود
1) در میان نظریههای فقهی شحرور، نظریه حدود او شناخته شده تر است. شحرور در توضیح نظریه حدود از آیههایی از قرآن که درباره وراثت است استفاده کرده. این آیهها شامل آیه 13 و 14 سوره نساء است. تِلْک حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ یطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فیها وَذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (13) وَمَنْ یعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیتَعَدَّ حُدُودَهُ یدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فیها وَلَهُ عَذَابٌ مُهِینٌ (14)
واژه حدود در این آیات به صورت جمع به کار رفته است. که شکل مفرد آن حد است. از نظر شحرور استفاده از شکل جمع در این آیات، بیانگر این است که حد توسط خداوند تعیین شده است و انسانها این آزادی را دارند تا حدود را با توجه به شرایط خود انتخاب کنند و تا زمانی که انتخابهای آنها با محدودیتهایی که خداوند برایشان تعریف کرده است صورت پذیرد آنها مرتکب گناه نشدهاند. گناه تنها زمانی صورت میگیرد که انسان این محدودیتها را نقض کند. از نظر شحرور احکام مربوط به وراثت در شریعت صراحتاً حدود هستند و این حدود توسط خداوند تعیین شدهاند. زیرا استفاده از حدود در اینجا به واسطه ضمیر مفرد صورت گرفته است نه ضمیر جمع. این ضمیر مفرد تنها به خداوند ارجاع میدهد. در حالی که قطعات آیات قبلی بیان میکند که عمل گناه میتواند هم برای خدا و هم برای رسول خدا انجام شود اما نقض محدودیتها از سوی انسانها تنها برای خدا صورت میگیرد. به این دلیل که تنها خداست که حجیت تعیین قانون شریعت را دارد. قانونی که تا آخر جهان باقی خواهد ماند. خداوند هرگز حجیت خود را به دیگری اعطا نمیکند حتی به رسول خود محمد (ص).
اگر محمد (ص) حق یا حجیت این را داشت که قانون را تعیین کند، در آیه صراحتاً باید چنین میآمد که: و مَن یَعصَ الله وَ رَسول وَ یَتَعَّدا حُدودَهُما. در حالی که به جای حدودهما میگوید حدوده. از اینها نتیجه گرفته میشود که همه شریعت از زمان پیامبر موقتی بوده و هیچ اجباری برای تبعیت از آنها تا آخر زمان وجود ندارد. حجیتی که قانون را تعیین میکند تنها متعلق به خداست. بنابراین او تنها تعیین کننده مشروع قانون تا زمان آخرت است. به همین جهت است که قانون خدا طبیعت جهان شمول دارد و قابل اعمال در تمام شرایط و موقعیتها در هر زمان و هر مکانی است.
در نتیجه این قوانین نباید با یک فهم یا یک نقطه نظر خاص ملاحظه شود. قانون خدا باید با گرایشات انسانها که همواره در حال تغییر است مطابق شود. از این جهت قرآن همواره تذکر میدهد که شریعت تنها حدود را نشان میدهد. از نظر شحرور ما یک حدود حداکثری و یک حدود حداقلی و تنوعی از آنها را داریم. از نظر شحرور خداوند این دو نوع حد از قانون را تعیین کرده است و اجتهاد انسانها در محدوده این دو نوع حدود حرکت میکند. موقعیت حد حداکثری و حد حداقلی همزمان است و اجتهادهای انسانها در میان این فضا صورت میگیرد.
آیه 11 سوره نساء یک نسبت حداکثری را برای مردان و یک نسبت حداقلی را برای زنان در مورد ارث به صورت 2:1 در نظر گرفته است. یعنی 6%66 برای مردان و 3%33 برای زنان. از نظر شحرور قاعده در مسئله ارث تقریب است. یعنی این دو درصد را در حدود خود از هر سو به %50 نزدیک کنیم تا هر دو باهم برابر شوند.
تکثر گرایی
2) از نظر شحرور تکثرگرایی یکی از واقعیات اجتناب ناپذیر جامعه است. انسان در تکثر زندگی میکند و خواه به صورت فعال، خواه به صورت منفعل به بخشی از روند تکثر تبدیل میشود. این تکثر در تمام ارکان زندگی بشر شامل مذهب و باورهای او وجود دارد. خداوند هم تکثر گرایی در باورهای دینی را یک فاجعه قلمداد نمیکند. اما مسلمانان چگونه با این واقعیت کنار میآیند؟ از نظر شحرور تمام کسانی که به خداوند اعتقاد دارند در نهایت مسلمان هستند. آنها همچنین به محمد (ص) و تعالیم او باور دارند و مسلمان-مومن نامیده میشوند. درحالی که کسانی که به تعالیم عیسی باور دارند مسلمان-مسیحی نام دارند و همچنین معتقدان به حضرت موسی مسلمان-یهودی هستند. از نظر شحرور قرآن هم با این واقعیت هم عقیده است. از نظر قرآن واژههای مسلمان و مؤمن با یکدیگر تفاوت دارند. همچنان که در آیه 62 سوره بقره بیان میکند که: إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالنَّصَارَی وَالصَّابِئِینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْعِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
واژه مسلمان در آیه بالا به کسانی ارجاع دارد که به خدا، جهان دیگر و عمل صالح باور دارند. درحالی که واژه مؤمنین صراحتاً به طرفداران محمد (ص) ارجاع میدهد. هر چیزی که به خدا ارتباط دارد اسلام است.
از نظر شحرور حضرت محمد (ص) سه پیام اساسی داشت که برای پیامبران قبل از او هم مهم بود. اولی مفهوم اخلاق بود که پیام کلی تمام مذاهب از حضرت نوح تا حضرت محمد (ص) است. دومی جنبههای مشروع مرتبط با حدود خداند است و سومی جنبههای آئینی به عنوان پیام جهان شمول خداوند که در میان تنوع اجتماعی خاصی پذیرفته شده است.
مسائل جنسیتی
3) در میان مسائل مربوط به عدالت و برابری، اسلام به برابری میان زن و مرد باور دارد. در ابتدا مسئله برابری به عنوان موفقیتی بود که اسلام در برابر بی عدالتی نسبت به زنان در دوره جهالت بناگذاشت. برای مثال اسلام عمل تعدد زوج را به تعداد چهار رساند در حالی که قبل از آن چنین محدودیتی وجود نداشت. همچنین مفهوم مهریه عمل ازدواج را که یک معامله بود تغییر داد. از نظر شحرور مطالعه روابط جنسیتی میان زن و مرد در اسلام فعالیت حساسی است. اگرچه تلاشهای بسیاری برای پر کردن خلاءهای این مسئله صورت گرفته، هنوز صورتبندی تاثیرگذاری پیدا نشده است. ضعفهای مطالعات در این زمینه از نظر شحرور یکی خطای روش شناختی است که به انعطاف پذیری متن بی توجه است و دیگری غیاب یک تفسیر تکاملی در رابطه با مسئله زنان همانطور که درباره برده داری صورت گرفت است.
نتیجه اینکه نظریه حدود که توسط شحرور بیان شد فهم جدیدی از آموزههای اسلامی را ارائه میدهد و پیشنهاد قابل توجهی برای حل تناقضات میان دیدگاههای متن محور و زمینه محور است. اگرچه شحرور در بیان نظریه حدود خود از متن استفاده کرده و در واقع یک متفکر متن محور است، نظریه او توانسته دو نوع دیدگاه را با هم ترکیب کند. شحرور یک پدیده جدید در میان متفکران اسلامی است. در برخی از کشورها آراء او ممنوع شده است. اما در مجامع علمی، بویژه در غرب جایگاه مناسبی پیدا کرده است. قطعاً پذیرش آراء او برای مسلمانان تمرینی است تا یاد بگیرند احترام اندکی به تفاوت در باورها و عقیدهها قائل باشند.
مترجم: فاطمه خلیفه قلی
منبع: مجله الاحکام، جلد 18، 2018(منتشر در سوریه)
ارجاعات: