خسارت‌های اجتماعی و مذهبی کشتار سگ‌ها در ایران

ابراهیم احمدیان

این روزها ویدیویی از یک روحانی با لباس روحانیت در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود. او در این ویدیو کشتار حیواناتی مانند سگ‌ها را محکوم می‌کند؛ کمیل نظافتی، طلبه‌ای جوان که چند سالی است حامیان حیوانات ایران همه او را می‌شناسند. نظافتی، در امور خیریه مربوط به انسان و حیوان فعالیت دارد. شاید هم اینک افراد مثل او کم نباشند که از حقوق حیوانات و به خصوص حق حیات سگ‌ها در ایران دفاع می‌کنند؛ ولی گویا ویژگی ملبس بودن او به لباس روحانیت در شهرت خاص او نقش به‌سزایی داشته. این طلبه جوان یک کلیه خود را نیز به یک بیمار کلیوی اهدا کرده است. نظافتی در این ویدیو با اشاره به ماجرای کشتار سگ‌ها مسئولان این کار را انذار و هشدار می‌دهد و موعظه می‌کند و از عذاب الهی بیم می‌دهد.

ماجرای سگ‌ها در ایران هر از چندی فضای عمومی حامیان حقوق حیوانات را ملتهب می‌کند. هم‌اینک در غالب شهرداری‌های کشور، کشتن سگ‌ها به عنوان یک راه حل برای کنترل جمعیت آن‌ها انجام می‌گیرد ولی گاه وقایعی هم روی می‌دهد که رنج ماجرا را برای جامعه حمایت از حیوانات ایران افزون می‌کند؛ مثلاً همین چند روز پیش گزارش‌هایی تصویری منتشر شد که یکی از شهرداری‌های کشور، سگ‌هایی را که به گفته حامیان حیوانات عقیم و بهداشتی شده‌اند جمع‌آوری کرده و به جایی برای کشتن برده و گویا ویدیوی اخیر نظافتی به همین واقعه اشاره دارد. در اعتراض به واقعه اخیر، روز شنبه 28 اردیبهشت جاری تجمعی از سوی حامیان حیوانات در تهران برابر یکی از مقرهای شهرداری تهران برگزار شد و شاید برای نخستین بار یکی از مسئولان شهری در میان جمع حاضر گشت و با معترضان گفت و گو کرد و وعده داد تا کوشش خود را برای حل این معضل به کار گیرد.

 کشتن سگها سال‌ها است همچنان به عنوان یک مسئله اخلاقی حل‌ناشده بر پیشانی جامعه ما نشسته است. معلوم نیست دقیقاً چند سال است که برای کنترل جمعیت سگها در ایران آن‌ها را می‌کشند. گفته می‌شود که این کار بیش از پنجاه سال سابقه دارد ولی در چند دهه اخیر که جمعیت انسانی کشور رو به فزونی نهاده، هم بر تعداد سگ‌های بی‌صاحب افزوده شده و هم بر میزان کشتار آن‌ها. بنابر گزارش‌های تصویری، روش‌های کشتن بسیار خشونت‌بار است. این گزارش‌ها می‌گویند شهرداری‌ها با استفاده از پیمانکاران غیرمتخصص و بی‌رحم از سم، تفنگ و حتی گفته می‌شود «اسید» برای کشتار سگ‌ها استفاده می‌کنند. گزارش‌ها به گونه‌ای تاثیرگذار بوده‌اند که اوایل امسال سازمان حفاظت محیط زیست در بیانیه‌ای، کشتن سگ‌ها در فضای عمومی و با تفنگ را عملی نادرست اعلام کرد. شاید چند دهه پیش، مسئله کشتن سگ‌ها برای کسی مهم نبود ولی در سال‌های اخیر به مدد شبکه‌های اطلاع‌رسانی در اینترنت و غالباً از گذر ویدیوهایی که شاهدان عینی از خشونت علیه سگ‌ها تهیه می‌کنند، حساسیت عاطفی و اخلاقی مردم به موضوع یک جهش خیره‌کننده داشته است. مسئله سگ‌ها حتی در توجه مردم به کل حیوانات و حیات وحش و محیط زیست مؤثر بوده و دست کم در دو دهه گذشته، بسیاری از مردم به واسطه توجه به کشتار سگ‌ها، به سرنوشت و وضعیت دیگر حیوانات از جمله حیوانات وحشی نیز حساس شده‌اند و به خیل حامیان و مدافعان محیط زیست و حیوانات پیوسته‌اند. چند سال پیش (سال 87 شمسی) اعتراضات مردمی علیه کشتار سگ‌ها، باعث شد تا وزارت کشور بخشنامه‌ای تخصصی تهیه کند. هدف از این بخشنامه آن بود که به کشتارهای خشونت‌بار پایان دهد و روشی جامع و هماهنگ به شهرداری‌های کل کشور ارائه کند. بنابر این روش، سگ‌های بی‌صاحب با روشی انسانی جمع‌آوری می‌شوند و سپس بعد از طی مراحلی چنانچه کسی از مردم سرپرستی آن‌ها را بر عهده نگیرد، به روش بدون درد به قتل می‌رسند. این روش شبیه روشی است که در برخی ایالت‌های امریکا به کار گرفته می‌شود و دست کم عاری از برخی خشونت‌ها است هرچند حامیان حیوانات این روش را نیز انسانی نمی‌شمارند زیرا در نهایت باعث کشته شدن بیشتر سگ‌ها می‌شود.[1] با این حال شهرداری‌ها گویا از همین بخشنامه نیز پیروی نمی‌کنند. گزارش‌هایی غیرقابل انکار از برخوردهای غیرانسانی و بسیار خشونت‌آمیز با سگ‌ها هنگام زنده‌گیری به دست پیمانکاران در دست است.

 اجازه بدهید ماجرا را قدری توضیح دهم: در بخشنامه سال 87 وزارت کشور کارگروهی متخصص برای زنده‌گیری و انتقال سگ‌ها به مکانی استاندارد و بهداشتی تعریف شده است. طبق این بخشنامه سگ‌ها به روش‌هایی غیرخشونت‌آمیز زنده‌گیری و به یک پناهگاه منتقل می‌شوند و در آنجا از مکان مناسب و غذا و بهداشت برخوردار خواهند بود. سگ‌هایی که در این بخشنامه مفید خوانده شده‌اند به داوطلبان واگذاری، واگذار می‌شوند و سگ‌هایی که غیرمفید تشخیص داده شوند به روش یوتانایز (مرگ بدون درد توسط دامپزشک و با دارو) به خواب ابدی می‌روند. گزارش‌های مکرر و مستند حاکی از آن است که در بیشتر شهرهای کشور، شهرداری‌ها از پیمانکارانی استفاده می‌کند که این شرایط و مراحل را رعایت نمی‌کنند. بر اساس برخی ویدیوهای منتشر شده مردمی، سگ‌ها با خشونت تمام زنده‌گیری می‌شوند و حتی گاه در محل، به طرز رقت‌انگیزی کشته می‌گردند و جنازه آن‌ها به طرزی بی‌رحمانه بهمحل‌های نامعلومی منتقل می‌گردد. در یک گزارش که سال گذشته منتشر شد، دویست قلاده سگ آتش زده شده بودند که معلوم نشد این آتش زدن پیش از کشتن آن‌ها با سم بوده یا پس از آن.[2]این واقعه مدت‌ها بر سر زبان‌ها بود و بسیاری از مردم را به خشم آورد.

خسارات کشتار سگ‌ها
کشتار سگ‌ها با چنین کم و کیفی، تاکنون خسارت‌های اجتماعی و مالی هنگفتی به بار آورده است؛ اما مهمترین نتیجه آن این بوده که ظاهراً هیچ تغییری روی نداده؛ یعنی علی رغم کشتار در سطحی گسترده، شهرها و روستاهای کشور همچنان شاهد حضور سگ‌های بی‌شمار بی‌صاحب هستند؛ اما یکی از خسارات کشتار سگ‌ها در ایران به نظر می‌رسد که متوجه دین و مذهب شده است. از آنجا که قوانین کشور جمهوری اسلامی، برگرفته از آموزه‌های دینی و فقهی است، بی‌رحمی با سگ‌ها دست کم در اذهان برخی مردم، به ساحت دین آسیب‌هایی وارد ساخته است. گاه دیده می‌شود که رفتار خشونت‌بار شهرداری‌های دولت جمهوری اسلامی با سگ‌ها به دین نسبت داده می‌شود و دستمایه تبلیغ علیه دین می‌گردد. از آنجا که در این موضوع، نیروی توانمند عاطفه و احساس همذات‌پنداری مردم با حیوانات درگیر می‌شود، بی‌شک توان آسیب‌زنندگی آن بسیار بالا است. به عبارت روشن، هم‌اکنون در ایران، کشتار سگ‌ها توانایی بالایی برای تبلیغ علیه دین دارد.

شش میلیارد تومان سالانه برای جمع آوری سگ‌ها فقط در تهران!
معضل دیگر مسئله سگ‌ها، هزینه‌های مالی آن است. شهرداری تهران اعلام کرد که تنها در یک سال شش میلیارد تومان برای جمع‌آوری سگ‌ها هزینه کرده است[3] و حامیان حیوانات می‌گویند از سرنوشت این سگ‌ها اطلاعی در دست نیست و شهرداری این سگ‌ها را کشته است. راهی برای این که کدام ادعا درست است، در دست نیست ولی آنچه مسلم است مردم خواستار نظارت بر این فرایند هستند و بارها خواهان بازدید از محل‌هایی شده‌اند که شهرداری می‌گوید سگ‌ها را در آنجا نگهداری می‌کند. باری؛ در همه شهرها و حتی بخش‌ها و برخی روستاهای کشور، راه حل رایج و عمل روتین برای کنترل جمعیت سگ‌ها، همانا عبارت است از جمع‌آوری و کشتار. هنوز برآورد دقیقی از هزینه این کار در کل کشور ارائه نشده. اما مسئله اصلی و شگفت‌انگیز این است که هزینه بالای کشتار سگ‌ها ظاهراً جمعیت آن‌ها را کم نکرده و به معضل خاتمه نداده و با این حال، مسئولان شهری همچنان به آن ادامه می‌دهند.

پیشنهادهای مردمی برای حل معضل
حامیان حیوانات در ایران به لحاظ سطح دانش و تجربه هم‌اکنون در مرحله‌ای قابل توجه قرار دارند. شاید نزدیک دو دهه است که حامیان در ایران فعالیت خود را گسترش داده و سازمان‌های مردم‌نهاد و گروه‌های دیگری تشکیل داده‌اند. بررسی وضعیت فعالیت‌ها و تشکل‌های این گروه‌ها نشان می‌دهد که پیشرفت‌های قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند هرچند ایراد و اشکال‌های بسیاری در عرصه نظر و عمل نیز به این تشکل‌ها وارد است. در باب حل معضل سگ‌های بی‌صاحب چند سالی است که این گروه‌ها پیشنهادهایی داده‌اند که عمدتاً مبتنی بر تجارب کنترل جمعیت سگ‌ها در کشورهای دیگر است. ترکیه به عنوان یک کشور مسلمان همواره مورد توجه این گروه‌ها بوده. کشور ترکیه و به خصوص شهر استانبول به لحاظ حل معضل حیوانات اهلی بی‌صاحب موفقیت‌های چشمگیری کسب کرده است و این باعث شده تا ترکیه به عنوان یک الگو مطرح گردد به ویژه آن که ترکیه یک کشور مسلمان‌نشین است و قشر عظیمی از مردم ترکیه به بایدها و نبایدهای دینی پایبندند. گفته می‌شود که حدود سیصد هزار سگ و گربه فقط در شهر استانبول زندگی می‌کنند. مردم استانبول قبول کرده‌اند که حیواناتی که به دست انسان اهلی شده‌اند و اکنون جایی جز شهر برای زندگی ندارند، نیازمند مدارا و یاری آن‌ها هستند. این مردم، وجود حیوانات اهلی در شهر را یکی از زیبایی‌های شهر خود می‌دانند. شهرداری استانبول به صورتی مسنجم و پیوسته سگ‌ها را عقیم و تیمار می‌کند، واکسن می‌زند و با پلاک‌هایی که بر گوش آن‌ها نصب کرده، مشخص می‌کند این حیوانات به لحاظ بهداشتی خطری ندارند. مردم استانبول نیز پذیرفته‌اند که چاره‌ای جز زندگی در کنار حیوانات ندارند و معتقدند که این بخشی از یک زندگی طبیعی انسان در کره زمین است.

در جلسه‌ای که نگارنده این سطور دو سال پیش با یکی از مدیران شهرداری استانبول داشت، او اظهار داشت که ما در زمانی حیوانات اهلی بی‌صاحب را معدوم می‌کردیم ولی فعالیت مردمی حمایت از حیوانات ما را وادار به فکر و یافتن راه‌حل کرد و به این نتیجه رسیدیم که جز عقیم‌سازی و رهاسازی حیوانات اهلی بی‌صاحب راهی دیگر نداریم و از آن مهمتر، فرهنگ‌سازی برای القای این مطلب که انسان در زمین چاره‌ای جز زندگی با حیوانات ندارد و نیز این مطلب که حیواناتی مانند سگ و گربه به دست انسان اهلی شده‌اند و جایی برای زندگی در طبیعت ندارند و انسان در برابر آن‌ها مسئول است و معدوم کردن همه حیوانات ممکن نیست. مردم استانبول و شهرداری اینک با یکدیگر همراهند به گونه‌ای که استانبول لقب «بهشت حیوانات» به خود گرفته است.

با کوشش حامیان حیوانات در ایران، روشی که در استانبول به کار گرفته شده، به صورتی پراکنده و ناقص در برخی نقاط کشور از جمله تهران اجرا شده است ولی اقداماتی از این قبیل در مقایسه با حجم کشتار سگ‌ها در ایران، هنوز بسیار ناچیز می‌نماید. در حال حاضر، هماهنگی لازم در عرصه نظر و عمل هنوز میان حامیان مردمی و شهرداری‌ها پدید نیامده است. با این حال، به نظر می‌رسد با روندی که در پیش است و با جریانی مردمی که راه افتاده است، شهرداری‌ها و مسئولان کشوری راهی دیگر جز همراهی با حامیان حیوانات ندارند؛ زیرا از طرفی این یکی از مطالبات جدی بخشی از مردم است که آن‌ها هر روز افراد دیگری را نیز با خود همراه می‌کنند و ثانیاً، برای برخورد با مسئله سگ بی‌صاحب، آن گونه که تجربه جهانی نشان داده، راهی دیگر دست کم تا کنون پیدا نشده است.

ارجاعات:
[3] http://www.hamshahrionline.ir/news/411129.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.