سه موج اصلاحات
سیدصادق حقیقت
اصلاحطلبی بین دو گفتمان محافظهگرایی (که قائل به حفظ وضع موجود است) و گفتمان انقلابی (که به شکل رادیکال میخواهد وضع موجود را تغییر دهد) قرار دارد. این گفتمان در صدد است ضمن حفظ شاکله اصلی حکومت، دست به اصلاحاتی (بنیادین) بزند.
موج دوم اصلاحات از سال 84 آغاز شد و تا سال 97 ادامه داشت. در این دوران، ابتدا اصلاحطلبان از پوزیسیون و قدرت کنار آمدند، و همین امر موجب محبوبیت تدریجی آنها شد. ایدئولوژی اصلاحات در این موج تغییر چندانی نکرد، و البته، ابهاماتی که داشت همچنان باقی ماند. مشروعیت اصلاحطلبان در موج دوم ابتدا ایجاد شد، سپس به اوج رسید، و نهایتاً افول پیدا کرد. اوج مشروعیت ایشان در این موج، «تکرار میکنم» سال 92 بود که نتیجه انتخابات را یکسره کرد. ائتلاف اصلاحطلبان با بخشی از اصولگرایی (دولت یازدهم و دوازدهم) هم موجب شد بخشی از ایشان به قدرت بازگردند، هم زمینه افول آنها را رقم زد. یعنی علت قدرت گرفتن، علت زوال مشروعیت ایشان را نیز باعث شد. بدنه جامعه بعد از اعتراضات دیماه 96 از اصولگرایی و اصلاحطلبی به یک میزان عبور کرد. نظرسنجیهای معتبر نشان میدهد که از این زمان، محبوبیت اصلاحطلبان به شدت (تا حدود 12 درصد) افول نمود. در این موج، «سرمایه نمادین» رئیس اصلاحات که بنا بود به «سرمایه نهادین» تبدیل شود، روز به روز تحلیل رفت. پس، میتوان گفت موج دوم اصلاحات عملاً در سال 97 به پایان کار خود رسید. نکته مهم این است که اگر آرای وازده از گفتمان اصلاحطلبی به سبد اصولگرایی واریز نشد، بلکه به خیل براندازان و بی تفاوتها افزود.
گفتمان اصلاحات، اما، همچنان ادامه دارد. از سال 97 هنوز کسانی هستند که براندازی و برخورد رادیکال را به اندازه محافظه کاری و حفظ وضع موجود خطرناک میدانند. موج سوم اصلاحات از نوع جنبشهای جدید اجتماعی است، و ضرورتاً سر ندارد. نکته دیگر این که ایدئولوژی مشخصی نیز بر این گفتمان مسلط نیست، و چه بسا برخی، یا بسیاری، از نیروهای آن گرایش سکولار پیدا کنند. بنابراین، تنها بخشی از موج سوم اصلاحات را میتوان زیرمجموعه گفتمان نواندیشی دینی قلمداد کرد. سیاست داخلی و سیاست خارجی ایران در این زمان آبستن تحولات بی سابقهای است. در حقیقت، آینده موج سوم بستگی به برآیند مسائل داخلی و خارجی دارد، و سناریوهای متفاوتی برای آن قابل تصور است.
روزنامه شرق 25/3/98