ماریان ویلیامسون کیست؟(کاندیدای جنبش معنویت گرایان در انتخابات امریکا)
سام کستنبام (نیویورک تایمز) جک جنکینز (واشنگتن پست)
در ابتدا بنظر می رسید حضور ویلیامسون بعنوان یکی از کاندیداهای دموکراتها در سال 2020 برخاسته از روزنامه های زرد باشد: یک مرشد انگیزشی در مقابل رئیس جمهور دنیای تلویزیون. اما هر چه هست این نخستین بار می باشد که یک فرد از درون ادیان برساخته در امریکا به عرصه اول سیاست آمده است. در طول سالیان گذشته طرفداران ادیان امریکایی از جمله درمانگران معنوی، مورمون ها، سانتولوژیست ها در پی بدست آوردن قدرت سیاسی بوده اند. مشهور است که لینکلن ها جلسات معنوی برگزار می کردند و ریگان ها نیز با یک منجم سر و کار داشته اند. می توان گفت تجربه معنوی یک سنت امریکایی می باشد.
مبارزات انتخاباتی 2020 امریکا به طرز بی سابقه ای رنگ و بوی مذهبی گرفته است. پت بوتیگیگ (شهردار)، سناتورها کوری بوکر و الیزابت وارن، جولیان کاستور (عضو سابق کابینه اوباما) همگی خود را مدافع جریانهای مذهبی می دانند. اما در این میان فقط یک کاندیدا وجود دارد که از جهان معنوی سخن می گوید: ماریان ویلیامسون.
در ابتدا بنظر می رسید حضور ویلیامسون بعنوان یکی از کاندیداهای دموکراتها در سال 2020 برخاسته از روزنامه های زرد باشد: یک مرشد انگیزشی در مقابل رئیس جمهور دنیای تلویزیون. اما هر چه هست این نخستین بار می باشد که یک فرد از درون ادیان برساخته در امریکا به عرصه اول سیاست آمده است. در طول سالیان گذشته طرفداران ادیان امریکایی از جمله درمانگران معنوی، مورمون ها، سانتولوژیست ها در پی بدست آوردن قدرت سیاسی بوده اند. مشهور است که لینکلن ها جلسات معنوی برگزار می کردند و ریگان ها نیز با یک منجم سر و کار داشته اند. می توان گفت تجربه معنوی یک سنت امریکایی می باشد.
معنویت گرایی کلید درک اندیشه های سیاسی ویلیامسون است. در واقع، او تحت تاثیر کتاب “در مسیر معجزات” می باشد، کتاب مقدس امریکایی جریان ضد فرهنگی متافیزیکی دهه 1960. این کتاب فروش میلیونی داشته، به دهها زبان ترجمه گشته است و هوادارانی همچون کارلوس سانتانا و بیانسه را دارد. میچ هوروویتز نویسنده کتاب “امریکای اسرار آمیز” از آن بعنوان یکی از بزرگترین و محبوب ترین جنبشهای معنوی در امریکا نام می برد. بنابراین برای شناخت خانم ویلیامسون باید به این کتاب هم مراجعه نمود.
هلن شومن نویسنده کتاب یک عارف عجیب غریب بود. والدین او یهودیانی غیر متشرع بودند و خود او در دانشگاه نیویورک روانشناسی می خواند. در بزرگسالی کشفیات غریبی در او شکل گرفت. مدعی است در سال 1965 زمانی که بعنوان یک روانشناس پژوهشگر در مرکز درمانی کلمبیا کار می کرده است صدایی شنیده و آن را منتسب به مسیح می نماید. او در ابتدا مردد بوده ولی به اصرار همکارش شروع به نوشتن می کند. این کتاب برگرفته از سنتهای قدیمی همچون علوم مسیحی و تفکر جدید مرتبط با جنبش متافیزیکی قرن 19 و همچنین ادبیات فرویدی است. هلن شومن تا زمان مرگش در سال 1981 برخوردهای غریبی در قبال این کتاب داشت و نمی خواست نامش بر روی آن درج شود؛ او قصد نداشت پیامبر یک دین جدید قرار بگیرد. خانم ویلیامسون نیز یکی از شیفتگان این کتاب بود. او با پیشینه یهودی و متولد تگزاس است. گفته می شود روحیه کنکاشگری داشته و در ابتدای دهه هفتاد در کالج پومونا در حومه لوس آنجلس به تحصیل فلسفه و تئاتر می پردازد ولی بعد از دو سال آن را رها می کند. او شروع به خودآموزی کرده و تکنیک های مراقبه متعالی را فرا می گیرد و در این مسیر به طور اتفاقی به این کتاب بر می خورد. ویلیامسون می گوید که کتاب عجیبی بوده ولی در عین حال جذاب. او می افزاید: “من قبل از این کتاب احساس می کردم در یک سفر مایوسانه به دنبال یافتن خدا هستم اما هر اندازه که از این پله های سنگی جلوی کلیسا بالا می رفتم زانوان و آرنج هایم زخمی می شد ولی در کلیسا بسته بود. بعد از اینکه من این کتاب را خواندم من فهمیدم به کلید دست یافته ام”.
ویلیامسون از ابتدای دهه 1980 پا در مسیر موفقیت آمیزی گذاشته است و در طی این سالها هفت کتاب پر فروش تالیف کرده است که نخستین اثرش “بازگشت به عشق” در سال 1992 می باشد. او معتقد است آگاهی نسبت به حضور عشق در زندگی بزرگترین معجزه می باشد. او که در خانواده ای یهودی بزرگ شده اکنون مدعی یک سبک فکری جدید است و در این باره می گوید: “دین من یهودی است و معنویت گرایی من جهانی است”. اما اینکه تا چه اندازه سبک معنویت او جهانی می باشد پاسخ دادن به آن دشوار است چرا که در فعالیت های سیاسی به او کمک چندانی ننموده است. او سابقه فعالیتهای انتخاباتی ناموفق برای رسیدن به کنگره کالیفرنیا را در سال 2014 دارد. اکنون که با ترافیک نامزدهای انتخاباتی در جناح دموکراتها روبرو هستیم کار برای ویلیامسون دشوارتر از گذشته می باشد.
ویلیامسون راهکار مشکلات بزرگ سیستماتیک از قبیل نژادپرستی، یهودی ستیزی، بیگانه هراسی و غیره را در وارد شدن سیاستهای معنوی و عشق ورزانه می داند. او علت علاقه اش به این نوع سیاست ورزی را برآمده از درک بسیط خود نسبت به ایمان و برداشتش از تاریخ امریکا می داند. ویلیامسون علیرغم ارجاعات مکرر به دین، اعتقاد عمیقی به جدایی کلیسا و دولت دارد.
در واقع، نمی توان به پیروزی ویلیامسون خوشبین بود ولی کار او هر چه باشد پیامش تغییر دادن ماهیت سیاست های امریکایی است. او در این باره می گوید: “کارزار انتخاباتی من درباره یک گفتگوی عمیق و معناداری است که تلاش می کنم انجام بدهم. من حس می کنم که بتواند این کشور را تغییر بدهد.” در عین حال او همچنان به مبارزه با “شیاطین” جامعه با کمک عشق ورزیدن معتقد است.
ویلیامسون در یکی از نطق های انتخاباتی اش خطاب به حاضران گفت: “مردم همیشه به من می گویند که زندگی ما را تغییر داده ای. خب من از این بابت خیلی سپاسگزارم. اکنون اجازه بدهید که جهان را تغییر بدهیم.” و در جایی دیگر گفته بود: “عشق همه دیوارها را می شکند.”