اسلام نباید یک دین مرد-محور باشد
مردسالاریِ حاکم در جوامع اسلامی، از فرهنگ اعراب در دوران جاهلیت ریشه گرفته است. فرهنگ در کنار دین، بخش لاینفکّی از زندگی مسلمانان را تشکیل میدهد. در واقع میتوان گفت ریشههای فرهنگ مردسالاری چنان مستحکم و قوی است که توانسته بر اعتقادات دینی غلبه کند. چراکه در آیات قرآن بارها به برابری حقوق و فضایل انسانیِ زن و مرد تأکید شده است. البته در خود قرآن نیز به این واقعیت اذعان شده که اعراب مردسالار هستند. در زمان جاهلیت اعراب چالهای در نزدیکی زن زائو حفر میکردند و اگر نوزاد دختر بود، او را در داخل همان گودال زنده به گور میکردند. حتی عمر بن خطاب خود به ارتکاب چنین عملی اعتراف کرده است.
امروز دیگر کسی در جوامع اسلامی و عربی دختربچۀ خود را زندهبهگور نمیکند، اما ظلم و سرکوب علیه زنان همچنان به اشکال مختلف ادامه دارد.
ما مسلمانان باید از خود سؤال کنیم: آیا این واقعیت که قرآن قبول دارد در گذشته فرهنگ مردسالاری بر جوامع عرب حاکم بوده، بدان معناست که قرآن نیز حامی مردسالاری است؟ یا راهحلهایی که قرآن ارائه میدهد به این معناست که پس از نزول آیات مربوطه، مردسالاری نیز باید از جوامع اسلامی-عربی رخت بربندد؟ همانطور که گفته شد پاسخ این است که در آیات قرآن بر عدالت، برابری، فضیلتسالاری و تقواسالاری میان زن و مرد تأکید شده است و مردسالاری و جور نسبت به زنان به هیچوجه موردقبول قرآن نیست.
این فرهنگ مردسالاری بوده که موجب مرد-محور شدن دین اسلام شده است. وقتی دینی «مرد-محور» شد، دیگر مسألۀ اولویتبخشی به اصلاحات سیاسی یا دینی مطرح نیست، چراکه در هر صورت نتیجه سرکوب و ظلم علیه زنان خواهد بود و زنان شهروندان درجه دوم یا حتی سوم تلقّی خواهند شد. برای مثال کویت کشور بسیار پیشرفتهای است و اکثر مردمانِ آن افرادی با تفکّر امروزی هستند. اما تازه در سال 2005 بود که زنان این کشور حقّ شرکت در رأیگیریها و انتصاب مقامات دولتی را پیدا کردند.
یک نمونۀ دیگر از غلبۀ فرهنگ غلط مردسالاری بر جوامع اسلامی، موضوع «قتلهای ناموسی» است. در بسیاری از جوامع محافظهکار اسلامی، حیثیت یک مرد به ناموس او یعنی مادر، خواهر، همسر یا دیگر بستگان مؤنثش گره خورده است. لذا چنانچه یکی از این بانوان خطّ قرمزهای فرهنگی را نادیده بگیرد و موجب لکّهدار شدن حیثیت مرد شود، مرد با ارتکاب «قتل ناموسی» حیثیت از دسترفتۀ خود را اعاده میکند.
ما مسلمانان شهرهای پیشرفتهای داریم، اما ذهنیت اکثریتمان در ارتباط با زنان بدوی است. به هر حال باید اطمینان داشته باشیم که تا فرهنگمان اصلاح نشود، اصلاحات سیاسی، عقلایی و مذهبی هیچ فایدهای نخواهد داشت. فرهنگ نقشی حیاتی در زندگی و رفتارِ هر روزۀ تمام اعضای یک جامعه ایفا میکند. برای این که بتوانیم راهحلّ واقعبینانهای برای نحوۀ تعامل با زنان در نهادهای دینی پیدا کنیم، باید نحوۀ تعامل با آنها را در داخل فرهنگ اصلاح کنیم.
مادامی که فرهنگ مردسالاری بر جوامع مسلمان حاکم باشد، دین اسلام نمیتواند دینی جهانی باشد. ما مسلمانان باید طبق الگوهای عصر حاضر زندگی کنیم، نه فرهنگ نسلهای قدیم.
مسلما مرد سالاری خیلی خوب و عالی هست، وقتی دو نفر رئیس شدند ، تقریبا تفاهم محاله و قطعا به اختلاف و در نتیجه طلاق منجر میشود، در نتیجه حتما باید در خانواده مرد حاکم باشد، عدم مرد سالاری نتیجه اش هم داریم میبینیم که چقدر آمار طلاق بالا رفته، پذیرش حاکمیت مرد خودش هنر زنانه خاص میخواهد که البته بهترین خصوصیت زن تواضع هست