مدل های رایج در تقریب ناکارآمدند

حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد مبلغی در چهارمین گردهمایی سالانه امت واحده که با حضور طلاب و دانشجویان ایرانی و خارجی برگزار می‌شود، به نقد و بررسی فعالیت‌های تقریبی بین شیعیان و اهل سنت در سال‌های اخیر پرداخته و ذهنیت‌های تاریخی طرفین از یکدیگر را مهمترین مانع نزدیکی مسلمانان به یکدیگر دانست.

 

مهمترین سرفصل‌های سخنرانی رییس دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی به شرح ذیل است:

 

تولید ادبیات تقریب، یک ضرورت فوری و محوری

این جلسات که با هدف بررسی وحدت شیعه و سنی تشکیل می شود فرصت مناسبی است، زیرا ما آنقدر درباره وحدت در فقر محتوایی به سر می بریم، و اطلاعات و معلومات کافی و ادبیات دینی فعال شده در این زمینه نداریم، که هرچه بکوشیم جلساتی از این دست و تلاش های علمی با تمرکز بر این بحث را به انجام برسانیم باز هم کار چندان جدی و زیادی رخ نمی دهد. قرن ها است که شیعه و سنی به رغم این که همیشه ارتباط های خوبی میان عالمانشان بوده، ولی فاصله ها و احیانا بدبینی هایی نسبت به هم ، و تعصباتی علیه هم داشته اند و جداشدن های هر یک از دیگری ولو نه به شکل کامل رخ داده است.

تولید ادبیات کافی و پاسخگو برای ترمیم این فاصله ها یک ضرورت فوری و محوریِ غیر قابل انکار دارد که با این حجم از فعالیت تقریبی که رخ می دهد و با این حجم نداهای وحدت آمیز از حیث کمیت، و این جلسات اندک و کم، آن ترمیم مطلوب نسبت به چند قرن انفصال – ولو به شکل نسبی- رخ نمی دهد. و متاسفانه گاهی هم که مجالسی برای وحدت شکل می گیرد، درون این جلسات هم گاهی اموری از سنخ خلاف وحدت واقع می شود که کارکرد چنین جلساتی را که حجمش همین طوری هم اندک است کم می کند. یکبار در یک جلسه حسن نیت در یکی از کشورهای عربی، جمعی دعوت شده بودیم. فضای تلطیف شده، طرفین با لطافت با هم در حال گفت و گو، ولی از آنجا که هر یک از ما حامل ادبیاتی بودیم که این ادبیات برای طرف مقابل مطلوب نیست، یکی از شرکت کنندگان بدون غرض یک واژه ای گفت که فضای ادبیات مطلوب طرف مقابل را نداشت و همه فضای لطیف بین ما به هم خورد.

آسیب های فضای وحدت و تقریب در کشور

بحث این است که ما میخواهیم عقبه ای را از بین ببریم که فرزند آن هستیم. خط کشی های ذهنی، زاویه دید و ادبیاتمان متاثر از وضعیت گذشته است.  چند آسیب در کار است: اولا کم بودن تلاش های وحدتی، ثانیا پایین بودن کیفیت این تلاش های وحدتی. باید این تلاشها، کیفیت قرآنی اسلام ناب را داشته باشد و بدون پیرایه و آمیختگی با بعضی لایه های برآمده و بر ساخته از این چند قرن جدایی نسبی باشد. این هم یک آسیب است که ما کیفیت کافی در نگاه های تقریبی مان نداریم. ثالثا خود ما به صورت ناخود آگاه تحت تاثیر پاره ای از نگاه هایی که اصیل نیست قرار گرفته ایم. یعنی نگاه هایی که محصول شرایط جدایی است، این نگاه ها بازتولید کشمکش و انفصال چند قرن گذشته است. 

افراط گری های طرفین یک شبه پدید نیامده است

از سوی دیگرمی خواهیم با این وضعیت وارد یک فضای جدید در جهان شویم که در حال شکل گیری است. لذاست که از دل آن تعصب و انفجار و تکفیر در می آید. ماهواره ها و جنگ شبکه های ماهواره ای از درونش بر می آید. یک طرف یک معمم شیعی در یک ماهواره شروع به فحاشی می کند و یک طرف دیگر یک تکفیری خشن می آید و هرآنچه غیر فکر او است را مشرک و کافر و قابل استحقاق مرگ می داند. ا تصور نکنید که یک دفعه پدید آمده و در یک شب اتفاق افتاده است، این ها محصول یک جریان چند قرنی است؛ جریان انفصال و انقسام. ولی در آن موقع و آن شرایط، حالت بالقوه داشته و بروز اجتماعی نداشته، و امروزه که همه چیز در هم تنیده شده و تریبون ها جهانی شده و امکانات ارتباطات قوی بر قرار شده و فضای مجازی درکار است که همه را به هم مرتبط می کند، در این فضا آن وضعیت انفصال و انقسام که چندان دیده نمی شد، این شرایط را به استخدام گرفته و از درونش این انفجار ها و فحاشی ها و… برآمده است. شما می خواهید گذشته را با چه چیزی درمان کنید؟ با یک حجم کم فعالیت های تقریبی در مقابل حجم گسترده تخریب، آن هم با اولویت های پایینی که به وحدت داده میشود اگر هم تازه اولویتی به آن بدهیم.

هر کس دلش به حال آینده اسلام و مسلمانان بسوزد در راه تقریب و وحدت تلاش خواهد کرد

 هر کس امروز دلش به حال شیعه و سنی و اسلام و امت و پیامبر بسوزد، دلش به حال آینده اسلام و مسلمانان بسوزد، دلش به حال هر ارزشی بسوزد، مذهبی باشد یا اسلامگرا به معنی اعم،  در تقریب و وحدت تلاش خواهد کرد. کسی که حتی دلش به حال زدودن غبار از گذشته اسلام بسوزد، باید شب و روزش را وقف کند که وحدت ایجاد شود.  هرچه نتوانند کنار هم بنشینند آبروی پیامبر را می برند و امکانات را هدر میدهند. ما که کنار هم نشسته بودیم چطور در عصری که همه وحشی بودند، اسلام توانست الفت ایجاد کند. اما حالا که همه فهمیده اند اتحاد نیاز است و اتحادیه ها دارد شکل می گیرد، مسلمانها دارند وحشیانه ترین انقسام ها را رقم می زنند. کشتارها به نام اسلام می کنند و آبروی پیامبر را هم می برند. این هنر نیست که من شیعه در کنج کلاس درسم درس بگویم و دل خوش دارم که تدریس می کنم از آن طرف هم استاد سنی همینطور، این ها افتخار نیست. افتخار این است که شما چقدر اصول اساسی که اگر فرو بریزد هیچ چیز نمی ماند، نه از این مذهب نه از آن مذهب را نگه داشته اید. یک وقت یکی می گوید به این مذهب و آن مذهب خدمت کنم، توپ به سمت مذهب دیگر می گیرد، در حالی که تو با این کار به خودت هم ضرر می زنی. امت اسلامی اگر نباشد، نه تو می مانی نه او.

 

آسیب شناسی تلاشها و مدل های  وحدت گرا

 من معتقدم که ما باید به سمت تقریب مناسباتی برویم. مقصود خود از این عبارت را با توضیح چند الگو و مدلی که تجربه و تکرار شده، پی می گیرم.

 یک نظر این بود که علما بنشینندو با هم تقریب پیدا کنند. این ها اگر درست شوند، سایرین هم درست می شود. اذا فسد العالِم فسد العالَم. اذا صلح العالِم صلح العالَم. شاید این  که نقطه منطقی برای شروع، اصلاح ذات البین میان عالمان شیعه و سنی است.اما در داخل و خارج، کوشش هایی از این دست کردیم. ولی جواب نداد. البته همان تقریب هم خوب انجام نشد، چون مخلوط بوده با بعضی اموری که اصل فلسفه تلاش ها را زیر سوال برد.

به هرحال، آن بحث که فساد عالِم فساد عالَم است و برعکس، اشاید خیلی در تقریب نتواند مبنا باشد. یا اگر هم  مبنا باشد، به معنایی دیگر است. به این معنا نیست که اگر دو عالم خوش و بش کنند، جامعه پیچیده هم خوش و بش می کنند یا مثلا اگر فهمیدند حرف های مذاهب دیگر هم خیلی بد نیست، جامعه درست شود.

نظریه دیگر، مربوط به پیگیری اهداف اجتماع مشترک بود. این نگاه هم مدتی مطرح بود این نظریه هم گرچه تاثیر دارد، ولی به نظرم همه ی مدل نیست. سخن ما این است که ما هستیم و یک تاریخ انفصال و انقسام نسبی. ما هستیم و یک جامعه ای که بخشی از آن شیعه است با ذهنیتی از شیعه  که بر پایه تمییز و انفصال از اهل سنت است. در اهل سنت هم همین گونه است. یعنی یکی از محور های هویتی او در این جدایی است. افراد زیادی که هویت شان را در نفی غیر تعریف می کنند.تا ماییم و این گونه ی هویت . نمی شود به سمت اهداف اجتماعی  مشترک حرکت کرد.

مدل های دیگری هم مطرح بودند که هر کدام از این مدل ها تاثیراتی دارد. اگر مدل اصیل شناخته شود، این ها با کارکردشان می توانند اجزای آن باشد. اما مدل اصلی این نیست که چند عالم جمع شوند و مشکل را حل کنند. البته در مدلی که مطرح می کنم اثر دارد. ولی الان اثرش کم است. نمی گویم بی اثر است ولی کم است. تلطیف اوضاع می کند، ولی وحدت نمی دهد. ما که فقط نمی خواهیم کنترل کنیم و تلطیف، بلکه می خواهیم بگوییم وحدتی هست که پروژه قرآن و هر مذهبی است. اگر درون مذهب شیعه را بفشری، از درونش وحدت اسلامی در می آید. سیره امامان این است. در اهل سنت هم همین گونه است. این پروژه اسلام مذهبی هم هست. یعنی شیعه اگر برگردد به تفکرات واقعی و ناب شیعی و نصوص و سیره امامان شیعه، عصاره اش وحدت است. 

این مدل ها ناکارآمدند. امت اسلامی در حال از دست رفتن است…

 حجم تخریبی که در فضای امت دارد انجام می گیرد و زیرساختهای امت اسلامی پیامبر را به باد می دهد و جدایی و خونریزی را نهادینه می کند، نه تنها امکاناتی را که امت باید در آینده داشته باشند را از دست می دهد، بلکه جهانی سازی کشت و کشتار را دارد انجام می دهد. جهانی سازی وقتی شد، دیگر نهادینه شده و هویت های سخت تری امت پیدا می کند و دیگر نمی شود کاری کرد. ما که نمی خواهیم صد سال سرگرم شویم. ما باید سریع این مریض در حال احتضار را دریابیم، امت اسلامی در حال از دست رفتن است. الان با تمام قوا باید ببینیم چه چیزی می تواند نگهش دارد که نمیرد، و سپس درمانش کنیم. متاسفانه فهم و دانش کافی در این خصوص وجود ندارد و مصلحان به اندازه کافی نیستند که این مهم را پی بگیرند.

باید تقریب مناسباتی و همزیستی ایجاد شود

 قبل از هرچیز باید گفتمان تقریب را بازسازی کنیم، تقریب با گفتمان فعلیش قدرت ندارد. تلاش های وحدت آمیز حتی نظریش، قدرت بازسازی امت اسلامی را ندارند.

من معتقدم باید تقریب مناسباتی ایجاد شود؛ یعنی همزیستی. همزیستی یک امر فطری است واژه ای نیست که من بخواهم تعریفش کنم. عنوان مسلمان و غیر هم ندارد. یک امر بشری است. دو قوم وقتی بخواهند کنار هم زندگی کنند، و زندگی بر پایه عمل مشترک هر دو گروه شکل دهند، و به هم خدماتی در این زندگی بدهند، این همزیستی یک لوازم و قواعدی دارد که فضا را درست می کند. مگر می شود همزیستی را بدون احترام متقابل و رعایت ارزش های طرف مقابل ایجاد کرد؟ این امر فطری است. مسلمان باشیم یا کافر، 

ولی غیر از این جنبه فطری، این همزیستی در اسلام هم به شدت هرچه تمامتر، هم تجربه عملی دارد و هم نصوص. بخش زیادی از ادبیات پیامبر معطوف به تعایش و همزیستی است. ادبیات اهل سنت بر این اساس و بر این گفتمان شکل گرفته است؛ البته ادبیات اصیل هر دو طرف. اصلا قوام شیعه و سنی بر این بوده است و جزو بدیهیات بوده است که مسلمان با مسلمان باید همزیستی داشته باشد. اما تاریخ در طی مسیرش اول تشکیک در آن کرده و بعد معکوسش کرده است. این موضوع هم امری فطری است و هم عقلانی،   اگر ما این همزیستی را زنده کنیم، فقه ما برود به سمتش، کلام ما برود به سمتش، تحلیل ها و جامعه شناسیمان همچنین، این جواب میدهد . چون هم فطری است، هم عقلانی است، هم نصوص دارد، هم تجربه عملی صدر اسلام چه زمان نبی اکرم و چه بعد از ایشان تا قرن دوم که جامعه واحد بوده است و وحدت از بدیهیات بود

ما باید به سمت تقریب تعایشی برویم.  من مطمئنم اگر روی این بحث فطری عقلانی، آن هم با آن نصوص اسلامی متمرکز شویم  ذهنیت های تاریخی، خودش فرو می ریزد. در حالی که در دیگر راهکارها ذهنیت تاریخی  را نمی تواند حذف کند . اگر این نظریه تعایش را برپا کنیم، می توانیم خیلی ذهنیت ها را فرو بریزیم. احترام متقابل، عمل مشترک، و زندگی مشترک می تواند ما را از قرن ها انفصال عبور دهد و به ماقبلش 

 

 راهکار عملی برای تحقق تعایش  وهمزیست

ما مشکل اصلیمان ذهنیت هایی است که تشنه انفصال است و متمرکز بر آن. مادامی که این ذهنیت انفصالی هست، شما اگر شیعه و سنی را هم کنار هم بنشانید، چون ذهنیت هر یک نسبت به دیگری از جنس ذهنیت های ساخته تاریخ چند قرن گذشته است، کاری پیش نمی رود. این ذهنیت باید فرو بریزد. این نظریه همزیستی اگر مبرهن شود و ارائه شود چون فطری است سریعا الفت ایجاد میکند، اولین ضربه ای که می زند، ضربه به این ذهنیت ها است.  معتقدم که اگر نظریه همزیستی را به صورت دقیق و مبتنی بر اسلام ارائه کنیم، هیچ وجدان سلیمی از شیعه وسنی نیست که نپذیرد، و ذهنیت ها آب می شود. من تجربه کرده ام و وجه هایی دارم.

شما هر چه از وحدت حرف بزنید، وحدت به قرائت شیعه می شود ویا به قرائت سنی . اگر شما گفتید بیایید وحدت کنید، همین وحدت به کام نفی غیر خودش فرو می رود. هر طرف می گوید ما وحدتی می خواهیم که طرف مقابل، تابع ما شود. 

نکته دوم. اگر علما را هم جمع می کنیم، به خاطر نزدیکی علمی و … نباشد زیرا این مساله کم اثر است. ولی اگر ایشان را جمع کردیم برای اینکه نظریه همزیستی را تئوریزه و تبلیغ کنند و علما فروریزنده این ذهنیت های انفصال باشند آن وقت جواب می دهد

نکته سوم این که در بعضی مناطق، تعایش نسبی بین شیعه و سنی بوده است. مثل عراق و لبنان و مناطقی از ایران. این ها با هم خوب هم بوده اند. ولی مشکلاتی را الان به صورت مصنوعی برایشان درست کرده اند. چون فضا جهانی شده و ارتباطات جهانی شده، چند تکفیری می توانند از هر جایی با هم تماس بگیرند و جامعه های در حال تعایش را به هم بریزند. ذهنیت های غلط در عراق و لبنان بازتاب می یابد و فضای آنجا را به هم می ریزد. بله، اگر گذشته بود، هنوز در لبنان شیعه و سنی به راحتی کنار هم زندگی می کردند. ولی از یک طرف تکفیری ها، و از طرفی ذهنیت های غلط رااز جاهایی که همزیستی نیست، بازتاب می دهن

نکته بعدی هم این که اگر ما ذهنیت های فی مابین را ذوب نکنیم، زمینه رشد تکفیری ها فراهم می شود. تکفیر، پدیده ای است که اگر ذهنیت های درستی بین شیعه و سنی برقرار باشد، تکفیری ها به محاق می روند و طرد می شوند. ولی با این ذهنیت های ما، تکفیری ها بال و پر می یابند. تکفیری محصول اولا تفکر غیر معقول خودش هست، و ثانیا ذهنیت های ما که به او زمینه می دهد. اگر ذهنیت ما امت محور بود، تکفیری ها رشد نمی کردند.

راهکار های درست کردن این ذهنیت ها هم، دانشگاه ها و کنترل ماهواره های تندرو شیعه و سنی و … است. نظام ارزشی جدیدی بعد از این ذهنیت ایجاد می شود. ارزش ها درست می شود. الان ارزش هر مذهب به نفی دیگری است. ما الان اصلا ارزش های مشترک نداریم برای امت اسلام. باید این ها را تبلیغ کنیم.

حقانیت هر مذهبی هم سر جایش پابرجا است. قرار نیست مذهبی هضم شود. بحث ما مناسبات فی ما بین است. چه ربطی دارد به خود مذهب. مگر ما که به اهل کتاب نیکی باید بکنیم، یعنی بایداز اهل کتا ب بشویم

ما باید با همه باید گفتگوکنیم

درست است که بخش هایی از وهابیت مشکل آفریدند، ولی ما باید به سمت معتدل هایشان پیش برویم و گفتگو کنیم.

این را هم بگویم که گفتگو با علمای اهل سنت و وهابیت، نباید برای این باشد که من حرفم درست است و شما با دلائل من قانع شو. این بحث دانشگاهی است. اما آنچه در فضای اجتماع است، نباید گفتگو بر سر عقائد باشد. بلکه باید گفتگو بر سر وحدت اجتماع ها باشد. آن حرف های اعتقادی را اگر دو طرف مایل بودند، بنشینند در دانشگاه بحث کنند. یک طرف هم دیگری را مجبور به بحث نکند. دو طرف با تمایل بیایند. آن هم نه در فضای عمومی، بلکه در فضای دانشگاهی بدون خبر سازی. چون امت ملتهب است. از بازتاب این خبرسازی ها، بخشی هم که سوء استفاده چی هستندودر این التهاب نقش دارند، ضرر می زنند. بحث علمی هم که شد بدون خبرسازی، اگر به نتیجه رسیدند، تمام شود و اگر نرسیدند، باز هم تمام

اصلا یک گروه هایی در سعودی هستند که می گویند ما وهابی نیستیم. با این ها باید ارتباط داشته باشیم. بعضی ها هم که وهابی معتدلند، با آنها بحث کنیم. ا اما یک وقتی پرخاش می کند، یا از ما دلیل می خواهد، سربسته دلیلی بگوییم و بگوییم منطق ما این است. ولی فضا را ملتهب نکنیم. 

 

 
حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد مبلغی در چهارمین گردهمایی سالانه امت واحده که با حضور طلاب و دانشجویان ایرانی و خارجی برگزار می‌شود، به نقد و بررسی فعالیت‌های تقریبی بین شیعیان و اهل سنت در سال‌های اخیر پرداخته و ذهنیت‌های تاریخی طرفین از یکدیگر را مهمترین مانع نزدیکی مسلمانان به یکدیگر دانست.
احمد مبلغی:

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.