دلایل درونی سازمان روحانیت در عدم نقش مصداقی در انتخابات
چهار دلیل را میتوان در عدمِ نقشِ مصداقی در انتخابات که متاثر از موازینِ درونی سازمان روحانیت است را واکاوی کرد: توسعه سازمان روحانیت، کاهش نقش تشکلهای سیاسی روحانیون، ظهور و رشد مکتب نجف در قم، کاهش ابزارهای انتقال پیام علما به مردم و مسوولان
1- توسعه سازمان روحانیت: با شکل گیری جمهوری اسلامی ایران، حوزه های علمیه دچار تحول در مدیریت و نیروی انسانی شد. تعداد آن افزایش یافت و طلبه های بسیاری جذب شدند. روند رو به رشد حوزه و موسسات حوزوی و همچنین تکثر مرجعیت در سال های اخیر، علما را با مشغله های دورن سازمانی روبرو کرد. این فربه گی سازمانی آنچنان روندی رو به رشد دارد که به رهبران این سازمان اجازه پرداختن به سایر امور نمی دهد. از سوی دیگر برخی تحولات در سازمان روحانیت که متاثر از بیرون حوزه است، آنچنان به مذاق علما خوشایند نیست و آنان به دنبال پرداختن به آن امور هستند تا با نظارت آنان اجرایی شود، یا از اجرای آن جلوگیری به عمل آید. (بخشی از این دغدغه ها در بند دوم دلایل برونی سازمان روحانیت درایران بیان شده است.) همچنین گسترش موسسات حوزوی که هرکدام تحت زعامت یکی از عالمان دینی راهبری می شود، با مشکلات سازمانی خاص خود روبروست که نیاز به صرف وقت و هزینه است. این موارد باعث شده که مسائل سیاسی و انتخابات اولویت پایین تری بیابد؛ چراکه ورود علما در این مباحث شاید به مانع تراشی هایی برای آن موسسات بدل شود و روند رشد آنان را مختل کند.
2-کاهش نقش تشکل های سیاسی روحانیون: در گذشته تشکل های سیاسی روحانیون مصداقی تر در عرصه سیاست عرض اندام می کردند. اما با توجه به تحولات سیاسی کنونی آنان کمتر به مصادیق می پردازند؛ حتی گاهی خود را بیشتر یک تشکل فرهنگی معرفی می کنند؛ تا سیاسی. اگرچه این امر شاید تا حدودی به مواضع علمای ارشد بازگردد، اما از دیگر سو هم اگر تا دیروز ورود مصداقی این تشکل ها فضایی را ترسیم می کرد تا علما هم به عرصه انتخابات وارد شوند، این راه هم مسدود شده است. امروز حتی برخی از این تشکل ها به دلیل مواضع مراجع حاضر نمی شوند، کاندیدای مورد حمایت خود را در قالب بیانیه ای اعلام کنند.
3- ظهور و رشد مکتب نجف در قم: شاگردان و اساتید نجف، پس از نهضت مشروطه آنچنان با دخالت در عرصه سیاست همراهی نداشته اند. برخی از ایرانیان پرورش یافته این مکتب، با فشار حکومت صدام حسین به ایران آمدند و ویژگی های این مکتب را در کنار کوله بار علمی خویش به حوزه قم منتقل کردند. همچنین در چند ده سال تدریس در قم، شاگردانی را تربیت کردند که اگرچه نجف ندیده بودند، اما محصول با واسطه نجف بودند. امروز این شاگردان خود بر کرسی تدریس نشسته اند و مجتهدان جوانی هستند که آنچنان در معرض دید عموم نیستند، اما حوزویان به خوبی آنان را می شناسند و همگی بر جایگاه علمی آنان تصریح دارند. علمای مکتب نجف و شاگردان استاد شده آنان، امروز علاوه بر سیطره علمی، از نظر مبانی سیاسی هم بر مکتب قم تاثیر گذاشته اند؛ اگرچه مکتب قم نیز دچار تحولاتی شده است که همگون با نجفی ها به نظر می رسد. از سوی دیگر، پس از سقوط حکومت صدام حسین در عراق، مرجعیت در آن دیار سبک و روش سیاسی خویش را در معرض دید رسانه ها قرار داد. سبک و روشی که تا به امروز موفق و کارآمد بوده است. پرتوی این روش تا حدودی بر جامعه علمای ایران تاثیر گذاشته و نمی توان این تاثیرات را ندید. از این رو، در دوره ده ساله اخیر سازمان روحانیت در ایران، می توان بخشی از رفتار سیاسی علما را به این دلیل معطوف کرد.
4- کاهش ابزارهای انتقال پیام علما به مردم و مسولان: همواره مراجع و علمای طراز اول شیعه منویات خویش را از سوی علمای بلاد و واعظان به بدنه جامعه و مسولان حکومتی منتقل می کردند و وکلای آنان نیز نقش چشمگیری در این عرصه داشتند. امروز این ابزار تا حدودی کوچک شده است. اغلب علمای بلاد ائمه جمعه هستند که اگرچه برخی از آنان با مراجع مرتبطند، اما تنها دغدغه های آنان را نمی شنوند و وظایفی حکومتی هم برعهده دارند. آنان در رقابت میان منویات مراجع با سیاست های حکومتی ناگزیرند که مورد دوم را برگزینند تا حکومت دینی آسیب نبیند. از دیگر سو، مبلغان مذهبی نیز از سوی دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم به اقصی نقاط ایران گسیل می شوند؛ از سوی نهادی که مورد اعتماد حکومت است. علما آنچنان با مبلغان و واعظان مرتبط نیستند؛ اگرچه نمی توان کاملا آن را نفی کرد. با کاهش ارتباط آنان با بخشی از سازمان روحانیت (علمای بلاد و واعظان) که نقشی بی بدیل در انتقال پیام های دینی به مردم و متشرعان دارند، علما همچون گذشته نمی توانند پیام سیاسی-دینی خود را به عموم جامعه ابزار کنند. امروز رسانه اختصاصی برای علما یافت نمی شود تا مردم فقط پیام آنان را بشنوند. اگرچه برخی رسانه های عمومی بخشی از برنامه های خود را به آنان اختصاص می دهند، اما هر رسانه سیاست های خود را دارد و بر آن اساس عمل می کند. از این رو، نمی توان همچون گذشته انتظار داشت که راس هرم سازمان روحانیت نقشی مصداقی در عرصه انتخابات داشته باشد.
چهار دلیل را میتوان در عدمِ نقشِ مصداقی در انتخابات که متاثر از موازینِ درونی سازمان روحانیت است را واکاوی کرد: توسعه سازمان روحانیت، کاهش نقش تشکلهای سیاسی روحانیون، ظهور و رشد مکتب نجف در قم، کاهش ابزارهای انتقال پیام علما به مردم و مسوولانفرید مدرسی
به نظر می رسد جناب فرید مدرسی گرفتار دوگانه قم – نجف است.