نگداشتند نامه دوم ازطاهری اصفهانی به رهبر انقلاب برسد
شیخ عباسعلی روحانی، امام جمعه موقت منصوب از ناحیه مرحوم آیتالله طاهری اصفهانی است. او، ارتباط دیرین با آن فقید مجاهد داشته است. نشریه آسمان، در شماره 50 گفتوگویی با ایشان درباره شخصیت آیتالله طاهری اصفهانی دارد که بخشهایی از آن را میخوانید:
آیت الله طاهری در جریان آقای منتظری و اتفاقات سال 67 چه موضعی داشت؟
ایشان واسطه امام بود و سه بار از طرف امام برای آیتالله منتظری پیغام خصوصی آوردند. امام میخواستند برخی از افرادی که اطراف آقای منتظری را گرفته بودند و از نظر امام فاسد بودند از ایشان دور شوند. به واقع هدف امام حفظ آیتالله منتظری بود و آیتالله طاهری تا آخر هم تلاش داشتند که نگذارند رابطه این دو بزرگوار تیره شود. در یکی از جلسات که آقای طاهری با آیتالله منتظری داشتند من هم حضور داشتم، مباحث زیادی در آن جلسه ردّ و بدل شد، این جلسه سه ساعت به طول انجامید ولی متأسفانه نتیجهای نداشت.
اصل حرف آقای منتظری چه بود؟
اجازه دهید وارد آن مقوله نشویم. به نظر من امام به شدت میخواستند ایشان را حفظ کنند و میترسیدند بعد از خودشان آخوندهای متحجر و مسألهداری که در همه جا بودند، و قدرت داشتند و دارند داستانها به وجود بیاورند و وقتی کلید نظام به دست آیتالله منتظری بیفتد آنها آقای منتظری را بکوبند. امام از سال 62 تا آخر که تصمیم به برکناری گرفتند در این تلاش بودند.
یعنی اختلاف امام آقای منتظری از سال 61 شروع شده بود؟
بله، امّا علنی نبود و پیغامها و پس پیغامهای متعددی بینشان ردّ و بدل میشد، امام میخواستند آقای منتظری را از حلقه خطرسازی که در حاشیه ایشان شکل گرفته بود دور کنند. اما آیتالله منتظری به این تشخیص نرسیدند و به شدت روی مواضع خود استوار ماندند. هم آیتالله منتظری و هم امام به شدت خدامحور و دینمدار بودند اگر به تشخیص میرسیدند کوتاه نمیآمدند. امام نگران ضایع شدن جمهوری اسلامی بودند و آیتالله منتظری هم با نگاه دیگری نمیخواستند به کسی ظلم شود، آقای منتظری میگفتند من به هیچ وجه مقامی را نمیخواهم که لازمهاش چشمپوشی در برابر ظلم دیگران باشد. البته نباید از نقش اطلاعات نادرستی که به هر دو بزرگوار میرسید غافل بود. طبعاً هیچ کدام معصوم نبودند. خدا ان شاء الله هر دو نفر را با عالیترین درجات بهشت خودش جای دهد.
ریشه اختلاف از ماجرای مهدی هاشمی بود؟
امام روی موضوع مهدی هاشمی حساس بودند. امّا آیتالله منتظری اصرار داشتند او را حفظ کنند. میگفتند او درک بالایی دارد و انقلابی است.
نقش آقای ریشهری در این موضوع مغفول مانده در حالی که ایشان فعّال بودند.
فکر میکنم پیگیریهای آقای ریشهری با دستور امام بود. یکی از زمینههایی که بسیاری از علمای حوزه اصفهان روی آیتالله طاهری و آیتالله العظمی منتظری و امام موضع داشتند موضوع قتل آقای شمسآبادی بود. معتقد بودند هاشمی در قتل شمسآبادی مقصّر است و آقای منتظری از او حمایت میکند. آقای طاهری هم از آقای منتظری حمایت میکند و امام هم سکوت میکند، بنابراین موضع داشتند.
جایگاه آقای شمسآبادی کجا بود که موضوع قتلش مسیر یک انقلاب را تغییر داد؟
آن بزرگوار از شاگردهای برجسته مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی و میرزای نایینی بود، وزن اجتماعی بالایی داشت، روحانی عالم و باتقوایی بود، انقلابی نبود اما زاهد و وارسته بود، با حکومت هم سرسازگاری نداشت، نسبت به امام بدبین نبود. من خودم پای منبرش بودم که امام را دعا میکرد. اما سلیقههای خاصی هم داشت مثلاً راجع به مسأله حجاب آقای مطهری به شدت موضع داشت و شهید مطهری را به دلیل نوشتن این کتاب عادل نمیدانست. حتی وقتی آقای مطهری به اصفهان آمد و میخواست با ایشان دیدار کند آقای مطهری را راه نداد. چنین مواضع تند و سختی میگرفت که بیشتر نشان از تحجّر داشت. بعد هم که قصه کتاب جاوید پیش آمد و گفتند این کتاب علم امام را منکر شده است موضوع پیچیدهتر شد.
ماجرای کتاب شهید جاوید چه بود؟
کتابی بود که آیتالله صالحی نجفآبادی نوشتند که در آن کتاب معتقد بودند امام حسین برای تشکیل حکومت به کوفه سفر کردند و برای کشته شدن نرفته است و اگر میدانست که سر و کارش به این وضعیت میرسد هرگز به قصد کوفه خارج نمیشد. این نظر آقای صالحی بود که با نگاه عمومی توده مردم و عده زیادی از علما و اهل منبر در تضاد بود. آقای منتظری و آیتالله مشکینی هم بر آن کتاب مقدمه نوشتند و آن را خوب ارزیابی کردند. آیتالله مشکینی حرفش را پس گرفت ولی آقای منتظری تا آخر پای حرفش ماند. یکی از کسانی که شدیداً موضع داشت آقای شمسآبادی بود این مسائل مربوط به سال 51 بود. این موجب درگیری بین ایشان و علاقهمندان آقای منتظری شد. گروه مهدی هاشمی متهم به قتل شمسآبادی شد. آنها شمسآبادی را به قتل رساندند بعد ساواک وارد ماجرا شد و از داستان این اختلاف بسیار سود برد و اختلاف را بیشتر کرد. دستور اعدام شمسآبادی را مهدی هاشمی داده بود اما آیتالله منتظری و طاهری این را نمیدانستند چون بعد از انقلاب ثابت شد. آنها مهدی هاشمی را یک طلبه انقلابی میدانستند که از سوی ساواک مورد اتهام قرار گرفته است. طبیعی بود که حرف ساواک خریداری نداشته باشد. البته آقای منتظری پررنگتر از آقای طاهری حمایت خود را نسبت به مهدی هاشمی اعلام میکرد. بعدها که معلوم شد داستان چیست آیتالله منتظری به رئیس قوه قضاییه نامه نوشتند که به اتهامات مهدی هاشمی رسیدگی شود.
اینکه برخی میگویند آقای منتظری از بازداشت مهدی هاشمی جلوگیری میکرد صحّت دارد؟
این دروغ بود، آقای منتظری نوشته بودند که رسیدگی کنید هر نتیجهای که به دست آمد قبول است. آقای منتظری بعد از اعلام رأی به دنبال عفو بودند. به هر حال مهدی هاشمی آمر به قتل بود و مجازاتش حبس ابد بود. مهدی هاشمی به دلایلی مثل مفسد و امثال این به اعدام محکوم شد.
در این اختلاف سنگین آیتالله طاهری کدام طرف ایستاده بود؟
ایشان طرف امام بودند. معتقد بود باید امثال هاشمی از آیتالله منتظری دور شوند. در این موضوع با آقای منتظری اختلاف سلیقه داشتند اما این باعث نشد رفاقتشان با آقای منتظری خراب شود.
برسیم به آن نامه معروف آقای طاهری چرا آن نامه نوشته شد؟
آن نامه هم داستان مفصل و مطولّی دارد که یکی از نقاط اختلاف من با آقای طاهری بود. هنوز هم معتقدم نباید نوشته میشد. رهبری هم بزرگواری کردند و جواب مثبتی دادند که شخصیت آقای طاهری در آن حفظ شد و به نظر من با محبت بود. بعدش هم سعی شد اصلاح شود. آقای طاهری هم قبول کردند به چرخه نظام برگردند و آن نامه را تلطیف کنند آن گروههای تندرو نگذاشتند.
دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟
آن نامه مورد بهرهبرداری خیلیها قرار گرفت. حتی جورج بوش هم به آن اشاره کرد. آن نامه بوی این میداد که مزرعه سوخته. خود ایشان هم ناراحت شد به توصیه آیتالله امینی، حاج آقای کروبی ـ که خدا ان شاءالله وسیله استخلاصش را فراهم کند ـ و آقای خاتمی بنا شد ایشان نامه دومی بنویسد و برداشتهای غلط را اصلاح کند. ایشان هم قبول کرد و امضاء هم کرد، اما مدیریت آن گروه افراطی سبب شد در آخرین لحظه نامهای که قرار بود آقای خاتمی به رهبری بدهد، پیچ بخورد.
کار هر کسی نیست آیتالله طاهری را مدیریت کند.
ایشان در هجمه قرار گرفت. نامه را آقای طاهری امضاء کردند. اما نگداشتند نسخه دوم را امضاء کنند اگر آن نامه منتشر میشد، آقای طاهری به چرخه نظام بر میگشت. رهبری هم علاقهمند بودند آقای طاهری حفظ شود. من این علاقه را احساس میکرد.
این تندروها تا کی اطراف آقای طاهری بودند؟
این 8 سال آخر ایشان بسیار در عسرت و رنج بودند. نمیتوانم بگویم در این سالها بر سر آقای طاهری چه آمد.
شما دوباره به آقای طاهری نزدیک شدید؟
رابطه من با آیتالله طاهری، رابطه شاگرد و استاد و مرید و مراد بود و طبعاً نمیتوانست با اختلاف سلیقههای موردی به هم بخورد. رفت و آمد داشتیم و تا آخرین لحظات که در بیمارستان بودند هم رابطه خوبی داشتیم ایشان هم به من محبت داشتند.
چرا تأکید دارید از این 8 سال نگویید؟ فکر نمیکنید حق آقای طاهری این نیست؟
من بخشی از این موضوعات را مکتوب کردهام. اگر بیت شریفشان خواستند در اختیارشان قرار میدهم.
شیخ عباسعلی روحانی، امام جمعه موقت منصوب از ناحیه مرحوم آیتالله طاهری اصفهانی است. او، ارتباط دیرین با آن فقید مجاهد داشته است. نشریه آسمان، در شماره 50 گفتوگویی با ایشان درباره شخصیت آیتالله طاهری اصفهانی دارد که بخشهایی از آن را میخوانید:
بازخوانی گوشهای از زندگی آیتالله طاهری اصفهانی