مقابله با خدایان سکولار در کرۀ شمالی
دوگ باندو
گاهی اوقات سیاست تبدیل به یک دین میشود. در کرۀ شمالی کیم ایل سونگ پدر و کیم جونگ ایل پسر شخصیتی خداگونه پیدا کردهاند و «جوچه»، فلسفۀ سیاسی حاکم بر این کشور به کتاب مقدسِ سیاسی کرۀ شمالی تبدیل شده است. نوشتههای کیم پدر و پسر نیز مقدس تلقی میشوند. در واقع میتوان گفت کرۀ شمالی بیش از هر کشور دیگری پیروان ادیان را مورد ظلم و آزار قرار میدهد.
شبهجزیرۀ کره از زمانهای قدیم میزبان اعتقادات گوناگون مذهبی بوده است. سابقۀ شمنیسم، مکتب کنفوسیوس و بودیسم در کره به قرنها قبل باز میگردد. مسیحیت کاتولیک در قرن 16 و مسیحیت پروتستانی در قرن 19 وارد این شبهجزیره شدند.
اما پادشاهی کره در برابر واردات خارجی مقاومت میکرد. استعمارگران ژاپنی تلاش میکردند شینتوئیسم را بر ساکنان کره تحمیل کنند، در نتیجه مسیحیان کره که تن به این ایمان اجباری نمیدادند مورد ایذا و اذیت قرار گرفتند. تبعیدیهای مسیحیِ کره از فعالان برجستۀ استقلالطلب کره بودند.
وقتی در سال 1948 جمهوری دموکراتیک خلق کره پایهگذاری شد، حکومت با ایجاد جوّ مبارزه با عناصر ضدّانقلابی و اشاعۀ احساسات ضددینی، آزادی مذهبی را سرکوب کرد تا از این طریق قدرت انقلابی سوسیالیستی خود را تقویت کند.
کیم با سبعیت و ددمنشی قدرت خود را تحکیم کرد، آغازگر جنگ شد و همۀ اعضای جامعه را وادار به متّحدالشکل بودن و همسانی کرد. دولت او فقط ایمان به حزب کمونیست را قبول داشت ولاغیر. پس از پایان یافتن جنگ کره، نهادهای دینی کاملاً برچیده شدند و دیگر فضایی برای انجام فعالیتهای خودگردان مذهبی یا مقاومت جمعی باقی نماند. به مرور زمان «کیش شخصیت[1]» کیم خفقان مطلق را بر همهجا حاکم کرد و دیگر جایی برای استقلال در اندیشه باقی نماند.
طبق اظهار «کمیسیون بینالمللی آزادی مذهبی در آمریکا»، کرۀ شمالی به نحوی سازمانیافته، ادامهدار و فاحش آزادی دینی و اعتقادی را مورد نقض قرار میدهد. آخرین گزارش این کمیسیون حاکی از آن است که کرۀ شمالی یکی از منزویترین و سرکوبشدهترین جوامع در جهان است و مردمان آن از هر گونه حقّی برای انتخاب دین و اعتقادات خود محرومند. شاید بتوان گفت هماکنون پنجاه هزار نفر به جرائم مذهبی در زندانهای کره به سر میبرند.
خفقان و نبود آزادی در حوزۀ اندیشه و مذهب در کرۀ شمالی به حدّی است که مردم این کشور فعالیتهای خود را از چشم همسایگان، همکاران و دیگر اعضای جامعه پنهان میکنند تا مبادا کسی کارهایشان را به مقامات گزارش دهد و برایشان دردسرساز شود.
طبق گفتۀ پناهندگان، وضعیت آزادی مذهبی در کرۀ شمالی ظرف ده سال گذشته بدتر شده است.
آزادی مذهبی صرفا یک حقّ انتزاعی و نظری نیست. آزار و اذیتهای ناشی از خفقان عملاً و واقعاً مردم را رنج میدهد. از کسانی که در کرۀ شمالی به جرم اعتقادات مذهبیشان دستگیر میشوند، 2.9% به اردوگاههای کارآموزی، 14.9% به زندانها و 81.4% به زندانهای سیاسی فرستاده میشوند که سختترین سطح مجازات در جامعۀ کره محسوب میشود. گفته میشود در زندان از بعضی زندانیان خواسته میشود دین خود را انکار کنند که در غیر این صورت مورد ضرب و شتم قرار خواهند گرفت.
اوج محدودیتها را میتوان در حوزۀ تبلیغ دین دید. سختگیریها در رابطه با تبلیغ ادیان چنان شدید است که مسیحیان کره ترجیح میدهند صرفاً اعتقادات خود را پنهان از دیگران حفظ کنند و هیچ اقدامی جهت تبلیغ دین انجام ندهند.
البته بالاخره کیم ایل سونگ متوجه شد این که علناً بخواهد دین را از کشورش حذف کند برای وجهۀ بینالمللیاش بد است. در دهۀ 1970 پیونگیانگ رسماً مدّعی شد که آزادی مذهبی را تضمین میکند. اما این ادعا نیز توخالی و صرفاً ظاهرسازی در مقابل جامعۀ بینالمللی بود و امروز سرکوب و خفقان در داخل کشور به قوت قبل ادامه دارد.
[1] پدیدهای است که در آن یک شخص با استفاده از رسانههای گروهی و تبلیغات سیاسی از خود وجهۀ عمومی آرمانی و قهرمانانهای ارائه میدهد. (ویکیپدیا)
منبع: نشنال ریویو