تبریزیان یک استثنا نیست
مهراب صادقنیا
آقای تبریزیان، روحانی پرآوازهای که سالیانیست در حوزههای علمیّه درس خارج میدهد، در دفاع از چیزی به نام طب اسلامی، یکی از مهمترین منابع علم پزشکی جدید را آتش زده و فیلم آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته است.
واکنشها به این رخداد، عجیب و گسترده بود. خیلیها اقدام او را محکوم کردند و کوشیدند تا او را یک استثنا و کار او را مخالف با رویّههای موجود در حوزهها نشان دهند. به یکباره، کار تا جایی پیش رفت که مدیر حوزههای علمیّه پیام داده و گفت: ” روحانیّت معظم، حوزهی علمیّه و بزرگان آن در طول تاریخ همواره پرچم دار و مشوق رشد و شکوفایی علمی در همه قلمروها و در بسیاری از این زمینه ها بویژه در زمینه بهداشت و پزشکی پیشگام بوده اند و این سنت دیرپا همچنان ادامه دارد.”
من این دامنپیرائیها را نه میفهمم و نه باور میکنم؛ بلکه معتقدم که آقای تبریزیان نه یک استثناست و نه از جهانی اهریمنی چون بَختَک به این کشور آمده است؛ او و شماری دیگر چون او عملِ ناصالح رویّههایی هستند که چند دهه است با عنوانهایی مانند “اسلامیسازی” و یا “بومیسازی” علوم بدگمانی اجتماعی به دانشهای جدید بشری را در میان مردم تزریق میکنند. تبریزیانها میوههای درختِ توهین به دانشگاهاند. نتیجهی کار کسانی که مدّعی هستند برای مبارزه با علوم تجربی رسالتی آسمانی دارند. نتیجهی کار کسانی که تا اسم یک اندیشمند غربی را میشنوند، زیرِ لب لعنتاش میکنند.
کسانی که با فاسد خواندن علومی چون جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، مدیریت، و … سالیانی است بودجههای هنگفتی میگیرند تا نوع اصلاحشده و اسلامی آنها را تولید کنند، حالا باید به این سؤالها جواب بدهند که چرا کار آنها درست و کار تبریزیان نادرست است؟ چرا آنها فکر میکنند رؤیای داشتنِ اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی، جامعهشناسی اسلامی پذیرفنی است؛ ولی خیالِ داشتنِ طبّ اسلامی خام است؟ چرا آتشزدن یک کتابِ پزشکی جدید این همه فغان دارد ولی خفهکردن علوم انسانی و لگدمال کردن ادبیات آن این همه افتخار؟
تبریزیان یک خلاف قاعده و یا یک استثنا میشد، اگر علمسوزی این همه دامنگیر نمیبود و اجازه میدادند علم و دانشگاه کار خودش را میکرد.
@sadeghniamehrab
🆔@dinonline