ایمان در تقابل با دین و علم؛ چرایی تقابل مناسک‌گزاران با توصیه‌های بهداشتی

کاظم راغبی

در روزهای اخیر گسترش ویروس کرونا جامعه را به التهاب انداخته است اما در حاشیه این التهابات برخی حقایق که سال‌ها در پستوی جامعه دینی نهفته بود، عیان شده است. پس از سوزاندن یک کتاب مرجع پزشکی توسط یک روحانی مشهور حوزوی، با پدیده دیگری روبرو هستیم که به اشتباه، تصور می‌شود رویکرد مشترکی با این کتاب سوزی دارد. درحالی که مسئولین بهداشت و سلامت کشور، گاه با صراحت و گاه با گوشه و کنایه، خواهان توقف مراسم‌های مذهبی عمومی و تعطیلی موقت برخی اماکن مقدس زیارتی هستند، گروهی به وضوح تمایل دارند در مقابل این توصیه‌ها مقاومت کنند. آن‌ها مانع از بسته شدن و محدودیت این اماکن شده، نماز جمعه را برپا کرده، مراسم‌های مذهبی را برگزار کرده و نمازها را به صورت جماعت و عمومی برگزار می‌کنند.

یکی از مهم‌ترین مباحث فلسفه دین، بحث رابطه علم و دین است. به موازات پیشرفت‌های علمی در غرب و اکتشافات زیست‌شناسی تکاملی و زمین‌شناسی، قلمرو دین هر روز کوچک و کوچک‌تر شده و یک رابطه ستیزگونه میان علم و دین را پدید آورده است. از این رو مؤمنان تلاش کرده‌اند این رابطه را به نوعی سامان دهند. برخی علم را رفیق شفیق دین در کشف واقعیت و حقیقت می‌دانند و نه تنها منکر هرگونه تعارض میان آن دو هستند، بلکه آن دو را مکمل یکدیگر می‌دانند؛ و برخی علم و دین را دو غریبه در دو سرزمین متفاوت معرفی می‌کنند که نه تعارضی با هم دارند و نه رفاقتی، بلکه دو پادشاه در دو اقلیم هستند که در موضوع و شیوه و هدف، با یکدیگر متفاوت‌اند؛ اما برخی از مؤمنان و ملحدان علم و دین را دو رقیب و دو دشمن می‌دانند که نه تنها هیچ سازگاری با یکدیگر ندارند بلکه در مسیر تبیین واقعیت همیشه در ستیزاند.[1].

به نظر می‌رسد سوزاندن کتاب مرجع پزشکی برآمده از رویکردی است که علم را رقیب و دشمنی ناحق برای دین محسوب می‌کند و ادعا دارد می‌توان با تکیه بر دین و متون روایی، به عنوان یک مجموعه فکری و تاریخی، درمان تمام بیماری‌ها را داشت.

چرایی مخالفت با توصیه‌های بهداشتی

اما رویداد اخیر، یعنی مخالفت با توصیه‌های سازمان‌های رسمی بهداشت و سلامت کشور، برآمده از رویکردی متفاوت از رویکرد جریان طب اسلامی‌ است. حتی فراتر از این، به نظر می‌رسد جنس مقابله با این توصیه‌های علمی، جنسی متفاوت از رابطه علم و دین است و بیشتر از آنکه مربوط به درگیری میان علم و دین باشد، مربوط به درگیری میان علم و ایمان و حتی ایمان و دین باشد. برای فهم این ادعا باید دید تفاوت میان دین و ایمان چگونه تفاوتی‌ست[2]. گرچه مفاهیم ایمان و دین دو مفهوم در هم تنیده است، و هر کدام پرورش‌دهنده دیگری‌ست (یا حداقل باید چنین باشد) اما با دقتی می‌توان فهمید که در ارتباط واقعی میان دین و ایمان، هر دینی مبتنی بر ایمان نیست و هر ایمانی پای در دین ندارد.

دین یک سیستم یکپارچه اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی، مبتنی بر گزاره‌های مقدس و وحیانی است که با تکیه بر آیین‌ها و مناسک عینی و بیرونی قابل توصیف است. در حالی که ایمان ویژگی متفاوتی از دین دارد. ایمان یک واقعیت احساسیِ رازآلود درونی‌ است که می‌توان وجود سه رکن اخلاص، اعتماد و وفاداری را در آن دید. گرچه این سه رکن تمام مفهوم ایمان را چنگ نمی‌آورد می‌تواند شمه‌ای از این مفهوم را به ما بشناساند.

دین و ایمان یک ارتباط تنگاتنگ دوسویه با یکدیگر دارند اما نمی‌توان این دو مفهوم را کاملاً منطبق بر هم دانست. شباهت و پیوستگی این دو را می‌توان چنین دید که اصولاً ایمان مبنای شکل‌گیری دین به حساب می‌آید. ادیان در بدو تشکیل بر پایه یک ایمان بنا می‌شوند. از سوی دیگر اعتقادات دینی و مناسک دینی نیز می‌توانند تولید کننده ایمان در اشخاص باشند و جرقه‌ای برای شعله‌ور شدن آتش احساس درونی فرد باشند.

اما تفاوت مهمی میان ایمان و دین نیز وجود دارد. ایمان می‌تواند بر خلاف دین منسجم نباشد و از قواعد معرفتی تخطی کند. ایمان می‌تواند پای در ساختار رسمی دین نداشته باشد و تنها اعتماد، اخلاص و فاداری به امری مقدس باشد که از دل تجربه شخصی، بدون هیچ پشتوانه معرفتی، پدید آمده است. از سوی دیگر نیز فردی می‌تواند کاملاً در چارچوب نظام دین باشد اما ایمانی به معنای دقیق کلمه نداشته باشد و دینداری را بر اساس رویه‌های هنجاری اجتماعی دنبال کند[3]. از این رو ایمان و دین می‌توانند دو امر متفاوت باشند و در شیوه و هدف نیز، دو جهت مختلف را طی کنند.

در حالی که به نظر نمی‌رسد، از منظر دینی، تعطیلی موقت اماکن مذهبی و یا مراسم‌های عمومی، یک معضل محسوب شود، (چرا که در صورت اضطرار و ضرورت، دین اجازه تعطیلی برخی از واجبات را نیز می‌دهد و حتی اجرای برخی از واجبات را در شرایطی به عناوین ثانویه حرام می‌داند) این ایمان برخی از مؤمنان است که اجرای این توصیه‌های علمی را بر خلاف اعتماد و اخلاص و وفاداری خود به امر مقدس می‌داند.

بر خلاف طب اسلامی که تلاش دارد در تقابل با علم، با تکیه بر دین و متون روایی دینی، بیماری‌ها را تبیین و به نوعی پیش‌گیری و درمان کند[4]، در این پشت کردن به توصیه‌های بهداشتی، نوعی تظاهر و بزرگداشت احساسیِ ایمان نمایان است. طب اسلامی (هرچند به اشتباه) تصور می‌کند نهاد دین می‌تواند پاسخی برای تمام قلمروهای انسانی داشته باشد و بر همین اساس تلاش در کشف ساز و کارهایی برای مهار طبیعت دارد. اما رویکرد دوم، بیش از آن‌که برآمده از مبنای مشخصی باشد، در یک حالت تدافعی تلاش دارد از قلمرو اعتماد و وفاداری خود به امر مقدس محافظت کند.

در ادبیات برخی از این افراد که در شبکه‌های اجتماعی بازتاب داشته است، لمس ضریح با دستمال و حائل نوعی بی‌احترامی تعبیر می‌شود. گویی زیارت‌خوانی با رعایت نکات بهداشتی، و یا هرگونه محدود کردن مناسک مخلصانه عمومی دینی، نه به خاطر نفس دین، بلکه به خاطر خدشه وارد کردن به احساس اخلاص و اعتماد بی‌چون و چرا به اولیای دین و امر مقدس، و نقض وفاداری به آن‌ها مذموم است. این رویکرد، رویکرد جدیدی نیست و بارها آن را در اشکال متفاوت در میان مؤمنین بوده است. کسانی که با علم به ضرر روزه برای سلامتی خود، روزه می‌گیرند و کسانی که به هیچ وجه تیمم را جایگزین وضو نمی‌دانند. آن‌ها می‌دانند روزه نگرفتن و تیمم کردن امری برآمده از دین است اما در کلنجار با احساس وفاداری و اعتماد خود به خداوند، مغلوب ایمان خود می‌شوند و کاری برخلاف اوامر دینی انجام می‌دهند.

اما چگونه این اتفاق به ظاهر متعارض روی می‌دهد؟ چگونه از سویی نهاد دین (علی الاصول) با تمسک به اموری مانند حفظ جان مؤمنین و رعایت سلامت جامعه نه تنها می‌تواند امور مستحب را تعطیل کرده، بلکه برخی از واجبات را نیز کنار بگذارد، اما برخی از مؤمنین با شنیدن توصیه‌هایی برای تعطیلی اماکن مذهبی و گردهمایی‌های مربوط به مناسک دینی چنین برآشفته می‌شوند که گویی این توصیه‌ها آن‌ها را به خیانت در باورهایشان دعوت می‌کند؟ این خود مطلبی جداگانه طلب می‌کند اما به نظر می‌رسد در کنار ماهیت شورمندی ایمان، گاهی روند شکل‌گیری ایمان در خارج از نهاد عقل و دین، که در سال‌های اخیر به شدت گسترش یافته، یکی از اصلی‌ترین دلایل این ماجراست.

هنگامی که ایمان مبتنی بر شورِ منهای شعور می‌شود و هنگامی که افراد، ایمان خود را نه از سرچشمه زلال عقل و دین، بلکه از باریکه گِلآلود شده جزم‌گرایی یا سخنان این سخن‌ور و آن خوش‌صدا، اخذ می‌کنند، می‌توان توقع چنین تعارضاتی را نیز داشت. ایمان احتیاج دارد وابستگی معرفتی خود به عقل و دین را حفظ کند و شورمندی خود را در چارچوب عقل محدود کند. در این صورت تعطیلی موقت برخی از اماکن در این شرایط، نه تنها خلاف اعتماد و اخلاص نخواهد بود بلکه عین احترام به روند طبیعت به عنوان سنت محکم الهی خواهد بود.

*کاظم راغبی ([email protected])

ارجاعات:

[1] برای مطالعه مراجعه شود به:

باربور، ایان (1389) علم و دین. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

Haught, J (1995) Science and Religion: From Conflict to Conversation. New York: Paulist Press.

[2] برای مطالعهٔ مقدماتی و خلاصه این بحث مراجعه شود:

Squadrin, G (2018) Difference Between Faith and Religion. Retrieved from: http://www.differencebetween.net/miscellaneous/religion-miscellaneous/difference-between-faith-and-religion/

[3] برای درک ایمان به این معنا می‌توان مباحث شلایرماخر را مورد توجه قرار داد.

[4] http://shabestan.ir/detail/News/472324

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.