فاطمه مرنیسی نواندیش مراکشی
مهدی دلیر
فاطمه مرنیسی در فاس یکی از شهرهای مراکش به دنیا آمده بود. در سال 1940 میلادی. دوران کودکی را در حرمسرا سپری کرده بود. جایی که سبب شد تا نوشتارهای دوران بزگسالیاش را نیز تحت تأثیر قرار دهد. ویژگیهای نظام سنتی مراکش را در ساختار حرمسرا، به نیکی دریافته بود. شاید از همین رو بود که محور اصلی مطالعاتش حول جامعه شناسی و زنان شکل گرفت. در نوشتارهایش، جسته و گریخته به آن فضای حرمسرا اشاره ای می کرد. وی کتاب رؤیای سرکشی؛ افسانه های دختران حرم را در همین فضا نوشت. او تحصیلات دانشگاهیاش را ابتدا در علوم سیاسی در دانشگاه سوربن و سپس جامعه شناسی را در براندیس دنبال کرد. با این وجود اما دغدغه اصلی او، موضوع زنان و علی الخصوص بحث زن در اسلام بود. وی آثار و تأملاتش را در همین حوزه به رشته تحریر در آورد.
مرنیسی با حضور در دانشگاه، از نظام اجتماعی مراکش فاصله گرفته بود و با تحصیلات آکادمیک، اینک میتوانست نگاهی نقادانه به ماجرای زن در نظامهای سنتی داشته باشد. او به زبان فرانسه به نگارش تأملات خود میپرداخت. وی کتابی را با موضوع رفتارهای جنسی در جامعه اسلامی نوشت. در این کتاب، مشخص بود که نظام سنتی حاکم بر جوامع اسلامی را بر نمیتابد و روح حاکم بر این جامع را مانع پیشرفت زنان میداند. بر همین اساس بود که کوشید تا ریشههای رویکرد سنتی زنان را در اندیشه اسلامی درک کند و آن را مورد بازخوانی قرار دهد. وی معتقد بود که میان اسلامِ راستین، با آنچه که امروزه به عنوان اسلام معرفی میشود و موانعی را در رفتارهای زنان ایجاد کرده، تفاوتی وجود دارد. از همین رو بود که کتاب مهم و اثرگذار زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش را در سال 1987 نوشت. وی در این کتاب عنوان کرد که رفتارهای پیامبر در راستای برابری میان زن و مرد بود اما بعدها این پیام پیامبر به خوبی شنیده نشد و انحرافاتی در آن رخ داد. این اثر با استقبال کشورهای عربی و همچنین ایران مواجه شد.
او در آثار خود البته پا از مفهوم جنسیت فراتر گذاشت. اگر چه به موضوع زنان توجه داشت اما گویا در دل خود، سخن از امری فراتر را مد نظر قرار میداد. از همین رو بود که نصر حامد ابوزید در وصف مرنیسی گفته بود که: بحث زن در گفتار مرنیسی تنها جنسیت را در بر نمیگیرد. نیز مسأله مهم او، عقب ماندگی اجتماعی و انحطاط فکری و یا قضایای دینی نیست، بلکه افزون بر این، مساله بحران سلطه سیاسی و رابطه سلطه و مردم را در نظر دارد.
مرنیسی کوشید تا نشان دهد که زن در اسلام، میتواند دارای قدرت باشد و هیچگاه از مردان، گامی عقبتر نگذارد. وقتی که بی نظیر بوتو به نخست وزیری پاکستان برگزیده شد، این مهم را به عنوان مصداقی از قدرت زن در اسلام معرفی کرده و کتاب ملکههای فراموش شده اسلام را در سال 1990 نوشت. در این کتاب نشان داد که تفسیرهای گذشته و محدود از زن در اسلام، نمیتواند در دنیای امروز کارایی داشته باشد و علاوه بر آن، اسلام راستین نیز اینگونه اقتدار و پیشرفت زنان را مقبول دانسته و به آن توجه داشته است.
وی در بازخوانی اسلام سنتی به این نتیجه دست یافته بود که میتوان از دل همین سنت اسلامی به مقبولیت حضور زنان در اجتماع حکم کرد. یکی از ایدههایی که او در این خصوص به آن میاندیشید، بر این اساس بود که وی علت تن ندادن به برخی از آموزههای دنیای جدید را در ترس میدانست. معتقد بود که آنچه موجب رد کردن دموکراسی در جوامع اسلامی است، نه بدعت و نو بودن آن، بلکه ترس است. ترس از فروپاشی مرزهای تعریف شده و نظم و امنیت برخاسته از حدودی که برای خود ترسیم کردهایم و به فراتر از آن نمیاندیشیم. در همین خصوص بود که مرنیسی کتاب: اسلام و دموکراسی، ترس از دنیای مدرن را در سال 1992 نوشت.
مرنیسی در تحقیقات خود البته میکوشید تا سخنش را برای مخاطب فهم پذیر گرداند. از همین رو بود داستانهایی از زنان را در حین مباحث خود به تصویر میکشید. آثار پژوهشی او سرشار از داستانهای زنانی بود که با آنها زندگی کرده بود. او از یک سو، تحقیقات علمی خود را پیش میبرد و از سوی دیگر، داستانهای زنانی را به تصویر میکشید که در دل جوامع اسلامی زیست میکنند و با قوانین و مواجهههایی روبرویند که زندگی را در دنیای مدرن بر آنها سخت میکند. علاوه بر این، وی بعضاً نیز با زنان گفت و گوهایی میدانی انجام میداد و در تحقیقات خود از آنها بهره میگرفت.
وی در نوشتارهای خود، زبانی صریح و همه فهم داشت. اگر به نتیجهای در تحقیقش دست یافته بود، صراحتاً و بی پروا آن را بیان میکرد. پیچیدهترین نظریههای فلسفی را هم در قالب زبانی همه فهم بیان میکرد تا در عرصه عمومی مورد بازخوانی قرار گیرد.
با همه این تفاصیل، مرنیسی به دنبال فعال کردن زنان در جوامع اسلامی بود. معتقد بود که از درون سنت دینی هم میتوان آموزههایی را استنباط کرد که با فعالیت و پیشرفت زنان برابری میکند و به آن ترغیب و تشویق میکند. او گفته بود که زنان مسلمان میتوانند با افتخار پا به دنیای مدرن بگذارند، با آگاهی از آنکه شأن و کرامت انسانی، دموکراسی، حقوق بشر، مشارکت در موضوعات سیاسی و اجتماعی کشورشان سهیم باشند، این امور نه تنها ارزشهای غربی نیست، بلکه ریشه در سنتهای اسلامی دارد.
این بانوی روشنفکر مراکشی سرانجام در سال 2015 در 75 سالگی دیده از جهان فروبست.