تأثیرات کواین بر فلسفه معاصر
برخی ویلارد ون اورمن کواین (۱۹۰۸-۲۰۰۰ م.)، فیلسوفِ علم و منطقدانِ آمریکایی و استاد فلسفه در دانشگاه هاروارد، را بزرگترین فیلسوف قرن بیستم میدانند. برخی نیز او را در کنارِ لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف نابغه اتریشی، یکی از دو فیلسوف بزرگ قرنِ گذشته معرّفی میکنند. فارغ از این داوریهای کمّی درباره رتبه او، هر چه باشد او یکی از بزرگترین اذهان فلسفی قرن بیستم است بهنحویکه تأملات و دستنوشتههای فلسفی او، به مثابه دستور کارِ بسیاری از فیلسوفان دیگر قرار گرفتهاست و میتوان گفت که تعدادِ قابل توجهی از فیلسوفان معاصر، در یک چارچوب کواینی با مسائل فلسفی دست و پنجه نرم میکنند.
محمدمهدی حاتمی، پژوهشگر فلسفه در یادداشتی به تأثیرات کواین بر فلسفه معاصر پرداخته است:
برخی ویلارد ون اورمن کواین (۱۹۰۸-۲۰۰۰ م.)، فیلسوفِ علم و منطقدانِ آمریکایی و استاد فلسفه در دانشگاه هاروارد، را بزرگترین فیلسوف قرن بیستم میدانند. برخی نیز او را در کنارِ لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف نابغه اتریشی، یکی از دو فیلسوف بزرگ قرنِ گذشته معرّفی میکنند. فارغ از این داوریهای کمّی درباره رتبه او، هر چه باشد او یکی از بزرگترین اذهان فلسفی قرن بیستم است بهنحویکه تأملات و دستنوشتههای فلسفی او، به مثابه دستور کارِ بسیاری از فیلسوفان دیگر قرار گرفتهاست و میتوان گفت که تعدادِ قابل توجهی از فیلسوفان معاصر، در یک چارچوب کواینی با مسائل فلسفی دست و پنجه نرم میکنند.
تأثیرات کواین بر سایر فلاسفه را میتوان در بندهای زیر خلاصه کرد:
۱. ردِّ فلسفه اولی
فلسفه اولی، در جستوجوی یک منظر و مبنای پیشاعلمی برای درک و تأسیس بنیانهای فلسفی علم و معرفت است. کواین استدلال میکند که هیچ شاکله مفهومی فراعلمی وجود ندارد که بتوانیم از آن شاکله، جهان طبیعت را بنگریم و بنیانهای علم و معرفت را کشف کنیم. به تعبیر دیگر ما همواره از درونِ شاکلههای مفهومی جهانِ طبیعت را مینگریم و راهی برای بیرون آمدن از این شاکلهها نداریم که بتوانیم به وسیله آن بین شاکله مفهومی و واقعیت مقایسه کنیم و لذا یک فلسفه اولی کشف یا تأسیس کنیم. این رأی کواین، با کلِّ سنت فلسفی از افلاطون تا پوزیتیویسم منطقی در تعارض است و بدین طریق کواین راه خود را از پیشینیان جدا میکند.
۲. احیاءِ آنتولوژی (=هستیشناسی)
کواین هر چند استدلال میکند که فلسفه اولی، بدون مواجه شدن با تناقض نمیتواند رخ دهد، امّا باور دارد که برخلاف ادعای پوزیتیویستهای منطقی، هستیشناسی نمیتواند از عرصه پژوهش علمی کنار گذاشته شود. او استدلال میکند که نظریههای علمی که ما دربارهٔ جهان طبیعت پیشنهاد میدهیم؛ ما را به وجود پارهای از موجودات، ملتزم میسازد. بنابراین هستیشناسی هر چند به معنای سنتی کلمه امری مطرود و ناپذیرفتنی است، امّا با توجه به اهمیّتِ ارجاعی زبانِ علم، به شکلِ جدی قابل طرح و پیگیری است. به واسطه استدلالهای کواین، مباحث هستیشناختی در فلسفه تحلیلی احیاء شد.
۳. ردِّ مبناگرایی دکارتی و اتخاذ رویکرد کلّگرا
به نظرِ کواین علم و معرفت، هیچ مبنای یقینی و شکناپذیری ندارد. هیچ چیز در علم و معرفت به گونهای نیست که نتوان در آن شک نکرد و در آن، جرح و تعدیل صورت نداد؛ و حتی آن را در صورتِ لزوم تغییر نداد. معرفت و علم بشری یک کلِّ منسجم است که در کلیت خود، ما را در فهم و پیشبینی رفتار طبیعت یاری میرساند. هر چند در این کلّ، بعضی اجزا کمتر از سایر اجزا تغییر میکنند، اما نمیتوان گفت که این کل، بر روی یک مبنای یقینی، بنیان نهاده شده است.
۴. طبیعتگرایی به جای تجربهگرایی
کواین، علاوه بر مخالفت با مبناگرایی عقلانی دکارت، با تجربهگرایانی نظیر لاک و پوزیتیویستهای منطقی نیز مخالف است. به نظر او نمیتوان علم و معرفت را به تجربههای مشاهدتی بازگرداند. او استدلال میکند که کفایت تجربی نظریههای علمی، برای انتخاب نظریههای علمی معیاری بسنده است و پس از چنین انتخابی، باید آنچه نظریه علمی به لحاظ معرفتشناسی و هستیشناسی میگوید را جدی تلقی کرد. لذا باید به جای تجربهگرا، طبیعتگرا باشیم.
۵. علم و فلسفه به مثابه کاری واحد
کواین معتقد است فلسفه، علمِ خودآگاه است و تفاوت فلسفه و علم، تفاوت در نوع نیست، بلکه تفاوت در درجه است. آنچه علم از منظر فلسفی میگوید، بیاهمیت یا کماهمیت نیست، بلکه واجد بالاترین اهمیت است و فیلسوف، موظف است که آنچه علم به لحاظ معرفتشناختی و هستیشناختی میگوید را استخراج و روشن کند و ذهن ما را نسبت به نتایج فلسفی علم، آگاه کند. در این منظر، فلسفه علم، فلسفه کافی است.
۶. برجستهساختن اهمیت فیزیک و زیستشناسی داروینی در حل مشکلات فلسفی
به نظر کواین و پیروانش، جدی گرفتن فلسفی علم، ما را به اینجا میرساند که فیزیک را به عنوانِ مطمئنترین و مستدلترین علم تلقی کنیم و از طریق زیستشناسی داروینی، تفسیری طبیعتگرایانه از فعالیتهای طبیعی و فرهنگی ارائه دهیم.
مقالات و کتابهای کواین، در پیروانش به شکل واحدی اثر نکرده است. برخی از یک مؤلفه و برخی از شش مؤلفه فوق تأثیر پذیرفته و به راههای فلسفی ویژهٔ خود رفتهاند، امّا نهایتاً این کواین است که سیطره فکری خود را بر بسیاری از مسائل و راهحلهای فلسفی در نیمه دوم قرن بیستم و ابتدای قرن بیست و یکم به رخ کشیده است؛ بهنحویکه نمیتوان بدون اشراف کافی بر مقالات و کتابهای او، به دنیای فلسفه معاصر وارد شد.
اگر به فلسفه و. و. کواین علاقه دارید؛ این وبسایت میتواند برای شما جالب باشد. در این وبسایت به زندگی، تحصیلات، سفرها، کنفرانسها، مقالات و کتابهای کواین اختصاص دارد. همچنین در آن، آخرین کتابهایی که درباره کواین و فلسفه او نوشتهشده معرفی میگردند.