چگونه معنویت سفیدپوستمآبانه باعث ادامه یافتن نژادپرستی شده است؟
کری کانللی
معنویت سفیدپوستمآبانه یک مشکل است. این معنویت باعث میشود مفهوم اصلی معنویت را فراموش کنیم.
من سالها مسیحی انجیلی بودهام و اگرچه هنوز خودم را پیرو مسیح میدانم، سطح ایمان من بسیار گستردهتر و کثرتگراتر شده است.
من در طی دوران جستجوی خود برای یافتن حقیقت و پژوهش درباره ادیان مختلف به یک نتیجه رسیدهام: سفیدپوستها بسیار دوست دارند تا از مفهوم معنویت برای چشمپوشی از واقعیت رنجآور مربوط به افراد سیاهپوست، بومی و رنگینپوست استفاده کنند.
معمولاً در محافل معنوی سفیدپوستمآبانه مفهوم عدالت واقعی به معنای وحدت یا انرژی مثبت معنا میشود. در اینگونه محافل مسیحی عموماً عدالت واقعی به معنای مهربانی سفیدپوستمآبانه، عدم تفرقه و لزوم گسترش مفهوم وحدت فراتر از مفهوم عدالت است.
البته وحدت برای آنها به معنای سکوت است. اگرچه به نظر میرسد کشیشهایی که درباره ناعدالتی نژادی موعظه نمیکنند در پی جلوگیری از شکلگیری مشاجرهاند؛ اما درواقع انگیزه آنها جلوگیری از فراری دادن حمایتکنندگان مالی سفیدپوست است.
برخی از کلیساها اعضای خود را برای سفرهای تبلیغاتی میفرستند. این افراد با کولهباری از عکسهای اینستاگرامی در کنار بچههای سیاهپوست به کشور خود برمیگردند؛ درحالیکه هیچ اقدامی برای تغییر واقعی سیستم ناعدالتی انجام نمیدهند.
به نظر میرسد عکسهای زیبای سیاهپوستان بر روی بروشورهای کلیساها به این هدف است که ما کثرتگرا بودن آنها را تأیید کنیم. اما هنگامیکه یک مرد سیاهپوست قربانی خشونت نژادپرستانه پلیسهای سفیدپوست قرار میگیرد، این کلیساها سکوت میکنند.
کسانی که در این میان سرزنش میشوند فقط مسیحیان نیستند. من بسیاری از افراد را میشناسم که خود را دیندار و معتقد به دین خاصی تلقی نمیکنند، بلکه خود را باورمندان به معنویت میدانند. این افراد از مفاهیم معنوی برای بیتوجهی به واقعیت نژادپرستی و در راستای منافع خود بهره میگیرند.
این در حالی است که ما سفیدپوستان جدا از هر باوری که داریم و نوع معنویتی که به آن قائل هستیم باید از خود بپرسیم این میراثی که برجا خواهیم گذاشت چه خواهد بود.
من به دنبال آن هستم که میراثی که از من باقی خواهد ماند عدالت، گسترش صلح و تأکید بر نوعی از معنویت باشد که سفیدپوستان را برای عملکرد بهتر به چالش بکشد.
مترجم: نفیسه نیکبخت