انواع سرنوشت در منابع دینی و برآیند آن در زندگی انسان

محمدتقی سهرابی‌فر

سیاست‌گذاری امور مسلمانان به‌ویژه امور جمعیِ آنان بر اساس سرنوشت‌های پیشینِ اعلام شده، چندان منطقی نیست. این نوع سرنوشت‌ها طبق تصریح خود منابع دینی، قطعی نیستند. برای‌مثال علائمِ ظهور اعلام شده برفرض که واقعاً فرمایشِ معصومان(ع) باشد،

آیا انسان‌ها محکوم به سرنوشتی قطعی و غیرقابل تغییر هستند؟ آیا انسان‌ها چه از روی جبر و چه از روی اختیار، ناگزیر مسیر و مقصدی از پیش تعیین‌شده را طی می‌کنند؟ برای نمونه

آیا پیش‌گویی‌ها درباره آینده انسان همچون حوادث آخرالزمان و علائم ظهور حتی در صورت برخورداری از اعتبار لازم، قطعی‌الوقوع هستند؟ آیا اخبارِ کیفیت ظهور امام زمان (عج) حتی در صورتِ اعتبارِ سندی و دلالی، به‌طورقطع تحقق خواهد یافت؟

سرنوشت‌ها و حوادث آینده در منابع دینی در سه گروه قرار می‌گیرد:

یکم. اموری که تحقق آنها قطعی است مانند اینکه همه انسان‌ها مرگ را خواهند چشید و مانند اینکه حکومتِ جهانیِ الهی در جهان برپا خواهد شد. غیرقابل تغییر بودن این امور در خود منابع دینی تصریح شده است و با عناوینی همچون «سنن لایتغیر الهی» یا «وعده الهی» از آنها یاد شده است.

دوم. سرنوشت‌هایی که نوشته شده اما قابل‌تغییر بودن آنها اعلان شده است مانند سرنوشت مقدار عمرِ انسان‌ها، زمان و چگونگی ظهور ولی خدا (عج) در آخرالزمان.

وجود سرنوشتِ پیشین در متون قرآنی و روایی غیرقابل‌انکار است اما امکان تغییرِ آن سرنوشت محل تأمل است. برخی اندیشمندان اهل سنت همچون فخر رازی با استناد به ادله‌ای مانند احادیث «جفّ القلم» منکر هرگونه تغییر در سرنوشت هستند. این احادیث بیان می‌کند که جوهرِ و مرکبی که سرنوشت‌ها با آن نوشته‌شده خشکیده و تغییر آن ناممکن است.

در این میان با آموزه شیعی «بداء» مواجهیم که دلالت بر امکان تغییر سرنوشت دارد. طبق این آموزه صریحاً به انبیا و اولیاء گفته شده است که اطلاعاتِ داده شده به شما از حوادث آینده قابل‌تغییر است.

اما نکته مهم آن است که آیا این تغییر نیز از پیش تعیین شده بوده یا نه؟ به‌عنوان‌مثال اگر زمان برپاییِ حکومت عدل الهی تغییر یافت، آیا این تغییر، خود در تقدیرِ انسان‌ها بوده است؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس درواقع بازهم با سرنوشتِ قطعی وِ غیرقابل تغییر مواجهیم و آموزه «بداء» معنایی متفاوت ازآنچه امثال فخر رازی میگویند، ندارد.

برداشت نگارنده از منابع قرآنی و حدیثیِ شیعی آن است که این نوع سرنوشت‌ها قابل‌تغییر است و این تغییرات به‌گونه‌ای نیست که از قبل تعیینِ قطعی شده باشد.

سه. حوادث از پیش تعیین نشده. در کنار سرنوشت‌های قابل‌تغییر، متون دینی از برخی امور خبر می‌دهد که اصلاً سرنوشت آنها تعیین نشده است مانند زمان برپایی قیامت.

سه نوع سرنوشتِ پیش‌گفته به‌طور مستند در مقاله‌ای با عنوان «عدم قطعیت سرنوشت بشر» (فصلنامه علمی پژوهشی اندیشه نوین دینی، بهار 1399) تبیین شده است.

در چکیده مقاله آمده است:

«طبقِ برخی آیات و روایات، سرنوشتِ لایتغیر درباره انسان منتفی است و آنچه بنام‌های قضا و قدر و … مطرح می‌شود سرنوشتِ غیرقطعی است. خداوند همگام با زندگی انسان سرنوشت‌ها را قطعیت می‌بخشد. به تعبیر دیگر این‌گونه نیست که خداوند از ازل سرنوشتِ همه‌چیز را به‌طورقطعی تعیین کرده باشد و فارغ از همه امور گشته و تنها کارِ او در رابطه با این عالم، تطبیق حوادث روز مرّه با مکتوب قطعیِ پیشین باشد. تدبیر و ربوبیّت الهی همگام با لحظه‌لحظه زندگیِ انسان‌ها جاری است و از ذات لایتناهی و یدِ باسطه او هر آن گمانِ فیض و تفضّلی جدید می‌رود»

عدم قطعیتِ سرنوشت‌ها نتایج و برآیند مهم در زندگی مؤمنان خواهد داشت ازجمله اینکه:

 

برآیند:

  • سرنوشت‌های قطعی و غیرقابل تغییر باید همیشه و در همه برنامه‌های زندگی انسان در نظر گرفته شود به‌عنوان‌مثال «مرگ» سرنوشت قطعیِ همه ماست و برنامه‌ریزی بدون در نظر گرفتن محدودیتِ حضورِ انسان در این دنیا، اشتباهی بزرگ خواهد بود.
  • عدم قطعیتِ بسیاری از سرنوشت‌ها بیشترین انگیزه را در انسان‌ها ایجاد می‌کند و هرگونه سستی و خمودیِ حاصل از سرنوشت قطعی را می‌زداید. متأسفانه گروه‌های بسیاری از انسان‌ها چه آنان که معتقد به جبرند و چه آنان که انسان را مختار اما دارای سرنوشتِ قطعیِ پیشین می‌دانند، دچار رخوت می‌شوند و تلاش لازم برای گشودن افق‌های تازه فردی و اجتماعی نمی‌کنند.
  • سیاست‌گذاری امور مسلمانان به‌ویژه امور جمعیِ آنان بر اساس سرنوشت‌های پیشینِ اعلام شده، چندان منطقی نخواهد بود. این نوع سرنوشت‌ها طبق تصریح خود منابع دینی، قطعی نیستند. برای‌مثال علائمِ ظهور اعلام شده برفرض که واقعاً فرمایشِ معصومین (ع) باشد، طبق فرموده خودِ معصومین (ع) قابل تغییر است و در طول چهارده سده گذشته بارها تغییر نموده است لذا تنظیم برنامه‌های یک جامعه به‌گونه‌ای که متصل به ظهور خواهد بود، منجر به تکرار اشتباه گذشتگان خواهد بود که فعالیت‌هایی بر اساس نزدیک بودن ظهور انجام دادند و چون ظهور نزدیک نبوده از توفیق لازم برخوردار نگشتند.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.